رقص بر استخوان‌های پوسیدۀ رؤیای کمونیسم

مروری بر کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم نوشته‌ی اسلاونکا دراکولیچ

ماندانا حاجی‌حسینی

دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۸

کتاب کمونیسم رفت

«وقتی رهبران داشتند درباره‌‌ی آینده‌ای درخشان حرف روی حرف می‌انباشتند، مردم مشغول ذخیره‌ کردن آرد و شکر، شیشه‌ی دردار، پیاله، جوراب شلواری، نان خشک، چوب پنبه، طناب، میخ، و کیسه‌ی پلاستیکی بودند. فقط اگر سیاست‌مداران این بخت را می‌داشتند که به گنجه‌ها، سرداب‌ها، کمدها و کشوهای ما سرکی بکشند -البته نه در پی یافتن کتاب‌ها و چیزهای ضد دولتی- می‌دیدند که چه آینده‌ای در انتظار طرح‌های بی‌نظیری است که برای کمونیسم ریخته‌اند. اما نگاه نکردند.»[1]

تنها شنیدنِ واژه‌ی «فلسفه»، ممکن است انسان را بر این گمان دارد که با دانشی سخت و طاقت‌فرسا روبروست، اما گستره‌ی این علم وسیع‌تر از این‌هاست؛ یک سرِ طیف اصلی فلسفه را فیلسوفان نظری سیستماتیک تشکیل می‌دهند و سرِ دیگر این طیف‌، مربوط می‌شود به تجربیات و هنر زندگی. سؤالاتی که برای هر انسان در زندگی روزمرۀ او پیش می‌آید، ریشه در این ابعاد فلسفه دارد و یا جایی مابین این طیف قرار می‌گیرد.

سریِ کتاب‌هایی که نشر گمان تحت عنوان «تجربه و هنر زندگی» به سرپرستی خشایار دیهیمی به چاپ رسانده است، کوششی‌ست برای پاسخ‌دهی به این نیاز. به همین منظور نخستین کتابِ این مجموعه اثری از اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه‌نگار، گزارش‌گر و مفسّر اهل کرواسی است که به نقد وضعیت سیاسی کشورهای اروپای شرقی پس از کمونیسم پرداخته است.

پس از انقلاب اکتبر و تشکیل جمهوری شوروی و روی کار آمدن کمونیسم، همه‌چیز آن‌گونه که همگان پیش‌بینی می‌کردند پیش نرفت. در دوران جنگ سرد کشورهای متحد شوروی و پیمان ورشو که به اصطلاح «بلوک شرق» نامیده می‌شدند تحت تأثیر سیاست‌های استالینیستی دچار افول شدید و از دست دادن رضایت مردمان خود شدند.

کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتّی خندیدیم شرح وقایعی‌ست که نویسنده در زادگاه خود و یا در سفرش به سایر کشورهای اروپای شرقی در زمانه‌ی پس از کمونیسم شاهد بوده است. هر انقلاب و تغییر، جنبه‌های مختلفی دارد و وقتی برخی جنبه‌ها توسط دولت‌مردان و رهبران سیاسی به نسبت سایرین پررنگ‌تر نمایانده می‌شوند، بخش‌هایی از این تغییرات به حاشیه رانده می‌شوند که ممکن است برای عامّه‌ی مردم دارای اهمیت فراوانی باشند. توجّهِ دراکولیچ در این کتاب بیشتر به این سمتِ کمتر دیده‌‌شده معطوف است.

یکی از بخش‌هایی که در هر انقلاب کمتر مورد توجه واقع می‌شود، بخش‌های مربوط به زنان و نقش و جایگاه آن‌ها در جامعه‌ی پساانقلابی است. کسی در آشوبْ به زن‌هایی که در خانه‌ها برای بقای خود و خانواده‌شان تلاش می‌کنند نگاهی نمی‌کند. کتابْ روایت نظاره‌های دراکولیچ و گفت‌وگوهای او با زنان و «نادیده‌ها» است.

دراکولیچ در این کتاب وضعیت و وقایع را با رویکردی ژورنالیستی به تصویر می‌کشد؛ فصل‌هایی از زبان زنی که خود در آن شرایط بوده است. راوی خشمگینی که تنها آن چه را به چشم می‌بیند توصیف و قضاوت می‌کند. گاه فصل‌‌های کتاب به حدّی نگاهی یک‌سویه پیدا می‌کنند که خواننده گمان می‌کند این نگاهِ مغرضانهْ تا حد زیادی نقدپذیر است،‌ اما باید بررسی کرد که تا چه حد می‌توان بر فردی که خود متولّد و ساکن آن شرایط بوده، خرده گرفت. دراکولیچ نوکِ پیکانِ نقد را به سمت نظریه نمی‌گیرد، بلکه تنها به روایت مشاهدات خود از یک دوره‌ی زمانی خاص بسنده می‌کند. تجربه‌ی فقر، خانه‌های اشتراکی، نبود لوازم اولیه‌ی بهداشتی برای زنان و سرکوب فمنیسم شالوده‌ی این کتاب را شکل داده است؛ البته این اتفاقات برخلاف ایده‌های مطرح‌شده در بنیان‌های نظری کمونیسم بود. «تغییر در یک دوره‌ی تاریخی همیشه می‌تواند بر اساس پیش‌رفت زنان به سمت آزادی تعیین ‌شود؛ زیرا در رابطه‌ی زن با مرد، ضعیف با قوی، پیروزی سرشت انسان بر خشونت مشهود است. درجه‌ی رهاییِ زنان سنجه‌ی طبیعی رهاییِ همگانی است.»[۲]

در واقع هر چند بلشویک‌ها در روزهای نخستینِ پس از انقلاب شوروی فمنیسم را نفی می‌کردند و رویکرد اصلاح‌طلبانه و لیبرال روسیه را فمنیسم بورژوایی می‌خواندند، ولی بانی گشایش‌های پرشماری در زمینه‌ی حقوق زنان بودند؛ از جمله حق رأی و حمایت از آزادی‌ها، رهایی و اشتغال زنان.

گرچه این کتاب می‌تواند از دیدگاه برخی مخاطبان جهت‌دار به نظر برسد، اما تجربه‌ای تاریخی را از منظری دیگر نشان می‌دهد؛ رقصی آمیخته به استهزا بر استخوان‌های پوسیده‌ی رؤیای کمونیسم.

کتاب کافه اروپا درادامه‌ی مجموعه یادداشت‌های کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم قرار می‌گیرند.


[1]- (دراکولیچ ۱۳۹۴ : ۲۷۷)

[2]- مارکس و انگلس (۱۹۵۶)، خانواده‌ی مقدّس، چاپ اول، مسکو: مؤسسه‌ی انتشارات به زبان‌های خارجی، ۱۹۵۶، ۲۵۸.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

دراکولیچ در این کتاب وضعیت و وقایع را با رویکردی ژورنالیستی به تصویر می کشد؛ فصل هایی از زبان زنی که خود در آن شرایط بوده است. راوی خشمگینی که تنها آن چه را به چشم می بیند توصیف و قضاوت می کند.

مطالب پیشنهادی

کمونیسم دندان ‌سفید ندارد

کمونیسم دندان ‌سفید ندارد

نگاهی به کتاب کافه اروپا نوشته‌ی اسلاونکا دراکولیچ

آبنبات و جنگ

آبنبات و جنگ

نگاهی به کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» اثر سوتلانا آلكساندرونا الكسیویچ

پیشنهاد نویسندگان بزرگ؛ جنگ و صلح

پیشنهاد نویسندگان بزرگ؛ جنگ و صلح

کتاب جنگ و صلح اثر لئو تولستوی

کتاب های پیشنهادی