![محمد صالح علا](https://www.avangard.ir/uploads/article_photo/1/53-f92bd45dc6ff016e5d46c620bb706725-l.jpg)
اگر روزهای عاشقی را سپری کرده باشید، همان روزها که حرارت عشق آن قدر سوزان است که مجال پرداختن به هیچ کار دیگری را نمیدهد. درست در همین روزهاست که فکر میکنی کلماتت برای گفتن آنچه در دل داری به حد کافی خوب نیست. هرچه میگویی در برابر احساست ناپخته و کم است. در میان گفت و گوهای دیگران به دنبال کلمات مناسب میگردی. سراغ خانهی شاعران میروی و در شعرها دنبال احوال شخصیات میگردی. برای گفتن از دل، باید از سخن کسانی وام گرفت که عمرشان را در جستوجوی احوالات انسانی صرف کردهاند. قدیمترها کسانی بودند که مهارتی داشتند و اندک پولی میگرفتند که برای عاشقان نامهای بنویسند تا گویای احوالشان باشد. باید گفت دست بردن زیر لباس سیب، راهنمایی است برای همهی عاشقانی که میخواهند نامه بنویسند؛ اما کلمه ندارند و نمیدانند باید با کدام واژه بگویند دوستت دارم تا کیفیت این دوست داشتن را به درستی و همانگونه که هست منتقل کند.
اگر به برنامههای هفتگی محمد صالحعلاء در رادیو گوش داده باشید و یا دکلمههای او را شنیده باشید، اگر شنیده باشید که چطور میگوید: شنوندگان جان! بیگمان تصدیق میکنید که او از رقیقترین مردمان حال حاضر است. قلب او سرشار از مهر و عطوفت است پس چه کسی از او برای گفتن از عشق مناسبتر است؟
او جزو معدود هنرمندانی است که صدا و لحنش در ذهن اکثر مردم ثبت شده است. اگر بتوانید این دلنوشتهها را با صدای خود او در ذهنتان بازسازی کنید، لذت ادبی بیشتری از این کتاب خواهید برد و به خوانش خود نویسنده نزدیکتر خواهید شد.
از رودکی تا سعدی تا صالح علا، معشوق یکی است.
کتاب دست بردن زیر لباس سیب مجموعهای است از نوشتههای پراکندهی محمد صالح علا که به محبوبی خیالی نوشته شده است. در هر صفحه، نوشته با محبوبم شروع میشود و در چند سطر کوتاه ادامه پیدا میکند. این نوشتهها خیالی است. منظور آنکه شخصی حقیقی را مخاطب قرار نداده است. ( البته در اینباره جز خود نویسنده نمیتواند نظر بدهد. ) خیالی است از این جهت که نشانی از گفتوگوهای شخصی در آن دیده نمیشود. ما نمیدانیم محبوب چه کسی است، چند سال دارد، نزدیک است یا دور؟ ما نمیدانیم که این عاشق و معشوق طعم وصال را چشیدهاند یا نه. نمیدانیم هجران را چشیدهاند یا نه. نه صحبت از خاطرات مشترک به میان میآید و نه آنکه حرفی از رویاهای مشترک هست.خبری از گذشته و آینده نیست و هرچه هست حال است و احوالات قلبی زمان حال. به همین خاطر است که میتوان آن را کتابی دانست مثل کتابهای راهنما، راهنمای عشق و درک حالات مختلف یک احساس.
در این کتاب میتوانیم ببینیم که عشق چه بر سر درک آدمیزاد میآورد. یک عاشق چطور میبیند؟ چطور میشنود؟ چه چیزی را میبیند؟ چه چیزی را میشنود؟ اصلا میبیند؟
البته معشوق غیرشخصی، پدیدهی نوظهوری نیست. ادبیات فارسی بر مبنای معشوق خیالی استوار است. معشوق سعدی همان معشوقی است که رودکی سروده است. تنها احوالات شخصی شاعران و همینطور قدرت زبانی و نوع تفکر آنهاست که متفاوت است. ادبیات کلاسیک فارسی، ادبیات غیرشخصی است. ظهور آیدا در فرهنگ ادبیات، پدیدهای معاصر است. محمد صالح علا در این کتاب ردپای پیشینیان بزرگ را دنبال کرده است؛ هرچند او در نوشتن آثار شخصی همان قدر تواناست که در خلق معشوق خیالی.
خیال و عاطفه
خیال و عاطفه دو ویژگی پررنگ در این نوشتههای خیالی است. عاشق آنقدر خیال میکند که ممکن است مخاطب از دنبال کردن راه او عاجز شود.
از سطرهای آغازین این کتاب این است:
محبوبم! حالا دیگر پیر شدهام. مثل آب ریخته، جوانیام مفقود گردیده.
محبوبم! خودم را میشمارم. صدها دفعه به دنیا آمدهام، هزار دفعه بالیدهام، بزرگ شدهام، هزار دفعه در جوانی عاشق شما شدهام، زیستهام و آخر عاشق مردهام و باز از سر نو دام دام...
حالا دیگر کاسهام لبریز است. همه عمر عازم شما بودهام. پاهایم همیشه عازم شما بودهاند. عابران میگویند مردک خجالت نمیکشد!
عشق مبارک است و عاشق را نباید با گناهکاران و شریران جمع کرد.
محبوبم! دیگر چیزی به عاقبت کار من نمانده است. لطفا مرا اجابت کن که تنهایی من عظیم است. عاشقی در سن و سال من حنا بستن با دست لرزان و فر کردن موی سپید است.
محبوبم! با توام چندان خوشم که خوشیهایم تمام میشود. بیتوام چندان گریه میکنم که گریههام تمام میشود. تا زندهام بوسههایم را تمام میکنم. پس از هر دیدار خودم را اندازه میگیرم، همیشه بیشتر شدهام، مثل باران قد کشیدهام.
محبوبم! تو یکی. من هم با تو یک شدهام. هرچند بار که تو را و خودم را می شمارم، همه یک است. یک عدد قدسی است. عدد دوست داشتن، عددِ دانایی و عشق است.
اعداد خلاصه آئین دلبری هستند.
لباس سیب و دست بردن زیر لباسش تعبیری در عنوان کتاب است که به خوبی گویای راز و نیازهای عاشقانه و شاعرانه نویسنده با محبوب است. "محبوب من" در بین تمام این نامههای پراکنده، مخاطب دلداگی نویسنده است. گویی نویسنده تمام دنیا را در درون خود جای میدهد و با دنیای بیرون ارتباطش را قطع میکند. "پنجره یادها، سینهای که بنگاه عاشقی است، زائر یادها، جیغ کشیدن مرغان دریایی در من، پنهان کردن خاطرات در لانه جوجهها" فقط اندک شماری از تعابیر خیال انگیز این کتاب است. شما با خواندن این کتاب گویی از جهان خشن و بی رحم بیرون برای لحظات و ساعاتی کنده میشوید و به جهان آرام و رمانتیک دگرگونهای قدم میگذارید. تعابیری که نویسنده برای سخن گفتن درباب معشوق خود به کار میگیرد، سرشار از خلاقیتهای کلامی بینظیری است که درمیان خطوط کتاب شما را شگفتزده میکند. اگر این کتاب را در دست بگیرید، شاید بارها و بارها نامههای پر از تشبیه آن را بخوانید.
وی متولد 1331 در اراک است که ترانهها، اشعار و نوشتههای بسیاری تولید کرده است. او مجری تلویزیون و بازیگر نیز هست.
از محمد صالح علاء کتاب های دیگری هم با عناوین"پارچه فروش عاشق"، “خفه شو عزیزم”، “اجازه می فرمایید گاهی خواب شما را ببینم”، “کاپوچینو کیک پنیر”،"حیف حوصله ام پیر شده" و “خط کش ها و شقایق” منتشر شده است که می توانید از سایت آوانگارد خریداری نمایید.
محمد صالح علا، دست بردن زیر لباس سیب ، چاپ چهارم ، نشر پوینده
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.