آنتوان چخوف داستان نویس، نمایشنامه نویس، گزارش نویس، طنزنویس و پزشک اهل روسیه، که او را مهمترین داستان نویس تمام اعصار میدانند یکی از پرآوازهترین نویسندگان تاریخ ادبیات روسیه و جهان است. او در زندگی کوتاه چهل و پنج ساله خود همواره با رنج ناشی از بیماری سل دست به گریبان بود؛ هر چند این، دلیل اصلی مرگ او نیست (علت مرگ آنتون چخوف خونریزی مغزی اعلام شد) و بخش اعظمی از عمر خود را به تحصیل در رشته پزشکی گذراند، با این حال بیش از هفتصد اثر ادبی از خود برجای گذاشت.
آنتون چخوف هرگز در داستانهایش سعی نداشت تغییر خاصی در بازنمایی مشاهداتش از زندگی ارائه دهد، بلکه همان صحنههای واقعی از زندگی را به هنرمندانهترین شکل ممکن به نمایش میگذاشت و مردم قصههایش به قدری ملموس، توصیف و پرداخت میشوند که خوانندگان داستانهایش بعد از پایان قصه نیز همچنان میتوانند آن افراد را در محیط پیرامون خود مشاهده و دنبال کنند. اتفاقات تراژیک، جزئی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره افراد قصههای او بود و همین موضوع میان خواننده و شخصیتهای درون داستان همدلی ایجاد میکند.
در ایران بیشتر او را بهخاطر نمایشنامهها و داستانهای کوتاهش میشناسند و اولین ترجمهها از داستانهای او از زبان فرانسوی به فارسی برگردانده شدند. صادق هدایت اولین مترجم آثار او در ایران بود و سید محمد علی جمال زاده که او را پدر داستان نویسی ایران میدانند با الهام از آنتون چخوف داستان نویسی به سبک غربی را در ایران رواج داد.
مجموعه داستان کوتاه بانو و سگ ملوس کتابی است متشکل از یازده داستان کوتاه که جزو برترین آثار او و ادبیات روسیه هستند. این کتاب شامل داستانهای چاق و لاغر، آفتاب پرست، ماسک، وانکا، شوخی، سرگذشت ملال انگیز، سبک سر، انگورفرنگی، ئیونیچ، جان دلم و بانو با سگ ملوس است که نگارش آنها از سال 1883 تا 1889 ادامه داشته است.
در داستان ماسک، آنتون چخوف تکبر و کوتاه فکری روسا و حقارت و ترس پوچ آدمهایی را تعریف میکند که در اجتماعی زیست میکنند که انسانها نه براساس شخصیت واقعی و عقاید با ارزششان بلکه براساس رتبه، مقام و میزان ثروتشان ارزش گذاری میشوند و به نوعی میپرسد چرا باید در مقابل هر زور و ظلمی سر خم کرد که توسط افراد دارای جایگاه ویژه و قدرت مادی صورت میگیرد.
داستان آفتاب پرست به نقد چاپلوسی میپردازد و جزو اولین آثار بزرگترین داستان کوتاه نویس جهان است؛ که ما را به فکر وا میدارد که مبادا مانند آفتاب پرست در مقابل هر انسانی با جایگاهی متفاوت رنگ عوض کنیم و به چاپلوسی تبدیل شویم که نمیتواند شخصیت ثابتی داشته باشد.
سرگذشت ملال انگیز، داستان دانشمندی است که با جمع بندی نتایج زندگی خود درمییابد عمرش صرف مسائلی جزیی شده و هیچ ایده الهام بخش کلی در آن وجود ندارد که بتوان بیانش کرد. نویسنده در پایان او را محکوم به بی اعتنایی نسبت به خود زندگی، زندگی خود و زندگی دیگر انسانها میکند.
آنتون چخوف قهرمان دکتر داستان ئیونیچ را به هدف کوبیدن سازمان و نظام اجتماعی سالهای 1890 تا 1900 خلق کرده است که هرگونه امید و آرزویی را در انسانهای بلند اندیش به قتل میرساند. دکتری که پس از ازدواج با دختری که هم عاشق اوست و هم عاشق جهازی که با خود خواهد آورد مغلوب نو دولتی و نوکیسگی میشود و رفته رفته نسبت به همه چیز بیعلاقه میشود.
اما در داستان بانو با سگ ملوس که یکی از محبوبترین داستانها برای مردم روسیه است آنتون چخوف تنها در پانزده صفحه خواننده را به جنگ با پوچی زندگی فرا میخواند و قصه عشقی را تعریف میکند که زندگی افسرده کننده دو انسان را به کلی تغییر میدهد و از آنها انسانهایی میسازد که بر خلاف گذشته، ولع زیستنی با امید و هدف را دارند.
کتاب بانو با سگ ملوس کتابی است که روایتهای زندگی را به سادهترین و روانترین شکل ممکن تعریف میکند ولی در عین حال نویسندهاش هیچ تلاشی برای تفسیر پیامهایش به خواننده نمیکند. انگار آنتون چخوف همیشه به تیزهوشی و گیرایی مخاطبانش ایمان داشت. در کتاب بانو با سگ ملوس آنتون چخوف به خوبی زندگیای را برای مخاطب تعریف میکند که مشاهده کرده است و حتی خبرهایی از سبک زندگی در آینده به خواننده میدهد.
مقدمه کتاب بانو با سگ ملوس را دکتر علوم زبانشناسی، زینووی پاپرنی نوشته است که به طور کامل در مورد لحن و نثر چخوف در داستانها توضیحات خوب و کاملی میدهد و در جملهای (پاپرنی 1384: صفحه16) درباره این مجموعه داستان کوتاه گفته است: «داستانهای چخوف همه هشداردهنده و درعینحال دارای لحنی آرام و خالی از هرگونه درس اخلاق و رفتار، و تعیین وظیفه است و همه با بیانی ساده، روان و طبیعی نوشته شده است».
عبدالحسین نوشین ترجمه خوبی از کتاب بانو با سگ ملوس نوشته آنتون پاولوویچ چخوف به بازار نشر ارائه کرده است.
بانو با سگ ملوس و داستان های دیگر
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.