جنگ، کشوری در همسایگیِ ما

معرفی چند کتاب و فیلم درباره‌ی جنگ

مسعود خلج زاده

یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰

(1 نفر) 5.0

معرفی چند کتاب و فیلم درباره جنگ

با نگاهی کلی به تاریخ ثبت شده بشر می‌توان فهمید که به افراد زیادی برای شعله‌ور کردن آتش یک جنگ نیاز نیست، تعداد آن‌ها کم است؛ ولی برای ادامه دادن و پایان بخشیدن به آن انسان‌های زیادی درگیر می‌شوند، قهرمان می‌شوند، ناقص می‌شوند و یا می‌میرند. جنگیدن یک هنر است؛ این را شش قرن قبل از میلاد مسیح "سان تزو" در کتاب "هنر جنگ" گفته است. رساله‌‌ای در مورد استراتژی‌های نظامی که در زمان خود و حتی تا به امروز (از آن‌جا که نگارنده چند سالی در یکی از کتاب‌فروشی‌های تهران کار کرده است) با استقبال زیادی از سوی خوانندگانش مواجه بوده است. به راستی چه چیزی در جنگ آن را این‌گونه خواستنی می‌کند؟

هنر جنگ

نویسنده:
سون تزو
ناشر:
جامی
مترجم:
مهدی سمسار
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

جدا از دلایل بدیهی شیفتگی انسان به جنگ دلایل دردناک‌تری هم هست. این دلایل، دیدن مرگ از نزدیک، هیجان کشتن و از میان بردن و میل جنسی قدرتمندی است که با همه‌ی این چیزها ارتباط دارد. جنگ برای مردان، نزدیکترین حس به احساس زایمان در زنان است: در دست داشتن قدرت زندگی و مرگ. جنگ هم‌چون بالا زدن گوشه‌ای از پردۀ کائنات و سرک کشیدن به پشت آن است.[1]

در این‌که جنگیدن هم می‌تواند هنر باشد شکی نیست، هر کاری را می‌توان هنرمندانه انجام داد، ریختن عسل روان روی نان تُست، اغوا کردن شخصی که عاشقش هستیم، پیچیدن یک سیگارت، قرض کردن پولی از دیگران و یا پس ندادن آن قرض و ... اما بعضی از اشکال هنر مثل هنر جنگ می‌تواند بسیار ویران‌گر باشد، به‌خصوص وقتی شما در جایی بجنگید که طرف مقابل یک هنرمند جنگی تمام عیار باشد.

خوی جنگ‌آوری می‌تواند در هر شخصی شدت و ضعف داشته باشد، بعضی جنگ‌جو و عده‌ای صلح‌طلب هستند؛ در مورد من البته هر‌دوی آن‌ها صدق می‌کند. من در کودکی و نوجوانی یک جنگ‌جوی عشق دعوا‌ کردن بودم و حالا در میان‌سالی بسیار رام و صلح‌طلب شده‌ام، مثل یک سرباز بازنشسته.

در این یادداشت همان‌طور که پیداست قرار است راجع به جنگ بنویسم و چند کتاب و فیلم مربوط را معرفی کنم. حالا مساله مهم این است که خواننده دیدگاه من را نسبت به جنگ بداند تا از پس آن متوجه شود که فیلم‌ها و کتاب‌های معرفی شده را دوست خواهد داشت یا نه.

برای مثال اگر یک مسابقه‌ی فوتبال را جنگی فرض کنیم که در آن هیچ‌کدام از تیم‌ها مورد علاقه‌ی من نباشند، من به سرعت طرفدار تیم ضعیف‌تر می‌شوم؛ به‌خصوص اگر بازی در سطح ملی باشد و ضعف نه فقط در فوتبال، بلکه در اقتصاد و فرهنگ و سایر نکات مهم در ارزش‌گذاری یک کشور به عنوان یک کشور توسعه یافته یا نیافته و یا جهان اول یا جهان سومی باشد. من در بازی آلمان-الجزایر عاشقانه به تشویق الجزایر پرداختم و یا وقتی فرانسه با سنگال بازی داشت احساس می‌کردم پوستم تیره‌تر شده و با دو دست چسبیده به هم در کل نود و چند دقیقه‌ی بازی برای برد سنگال دعا می‌کردم.

جنگ جهانی اول

جنگ ویتنام، جنگ‌های جهانی، جنگ کُره، جنگ واترلو، نبرد تسوشیما و ... همه جنگ‌هایی‌ست که می‌توان در‌باره‌شان نوشت؛ اما این‌ها جنگ‌های غریبه‌اند، ما خودمان جنگ کم نداشتیم. در زمان جنگ ایران و عراق من کودک بودم، ما در تهران زندگی می‌کردیم و به‌غیر از بمباران و اخبار و تصاویر جنگ چیز بیشتری دستگیرم نمی‌شد. تاثیری که جنگ بر من گذاشت نه در زمان وقوعش؛ بلکه در حدود سی سال بعد رخ داد. وقتی برای دیدن فیلمی به سینما رفتم که در شروعش صدای آژیر قرمز زمان جنگ با آن هیبت و طنین ترسناکش پخش شد و من مردی سی و چند ساله، بغض کردم، لرزیدم و تمام بدنم عرق سرد گذاشت؛ درست در همان لحظه بود که فهمیدم جنگ چه مصیبت فراموش‌نشدنی است.

زنی را به سن و سال خودم می‌شناسم که روزی خاطره‌ی جالبی از کودکیش در جنگ تعریف کرد؛ ماجرا از این قرار است: "روزی که جنگ تمام شد و خبر آن به گوشم رسید از شدت خوشحالی خانواده گیج و سردرگم شدم." بعد او با ناراحتی به پدرش می‌گوید: "خب حالا که جنگ تمام شده پس ما باید چه کار کنیم؟" انگار جنگ از دید او که از زمان به دنیا آمدنش در آن بوده چیزی شبیه کار‌کردن، نان در‌آوردن و گشنه‌نماندن است. بنابراین او در اوج کودکی دعا می‌کند که جنگ هیچ‌گاه تمام نشود.

وقتی اخبار جنگی که همیشه در اطراف کشور ما جریان دارد (جنگی که گویی خود کشوری در خاورمیانه است) و گاهی به مرزهای ما هم سرکی می‌کشد و یا تهدیدهایی را می‌شنوم که همیشه برای ما وجود داشته به این فکر می‌کنم که دعای آن دختر‌بچه مقبول افتاده است. بله ما همیشه در جنگ هستیم.

به موضوع اصلی بر‌می‌گردم. جنگ‌ها همیشه در زمین مشترک مرزیِ بین دو کشور اتفاق نمی‌افتد؛ گاهی کشوری از یک سر دنیا در جایی بسیار دورتر از مرزهای جغرافیایی خود می‌جنگد. گاهی دو کشور در منطقه‌ی دیگری خارج از مرز‌هایشان می‌جنگند و گاهی کشورها در جنگند ولی نه به شکل نظامی. جنگ سرد مثال خوبی برای این مساله است. کشورهای زیادی درگیر جنگ سرد شدند؛ ولی دو طرف اصلی و شروع کننده‌ی آن روسیه و امریکا بودند. در این اتفاق دو کشور به شکل مستقیم با هم وارد جنگ نشدند ولی از منظر فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی، جاسوسی و همین‌طور جنگ‌های نیابتی از هیچ حربه‌ای برای به زانو در‌آوردن طرف مقابل دریغ نکردند. در این میان نویسندگان و فیلمسازان هم ساکت ننشستند، برخی از آنان در جهت میل کشورهایشان کار کردند و برخی دیگربه خلق آثاری دست زدند که به واقعیت این هرج‌و‌مرج می‌پرداخت. داستان گهواره گربه اثر کورت ونه گوت از امریکا و لحظات هفده‌گانه‌ی بهاری از یولیان سیمونوف روسی از این دسته‌اند؛ همین‌طور در سینما  فیلم اُدیسه فضایی 2001 به کارگردانی استنلی کوبریک و در طرف مقابل همتای روسیش آندری تارکوفسکی با فیلم درخشان سولاریس. جدای از این شاهکار‌ها خرده جنگ‌ها و تبلیغات مخرب علیه هر دو کشور تا همین امروز هم ادامه دارد. نمونه‌های زیادی به‌خصوص از سینمای امریکا وجود دارد که در آن دزدها، قاتلان، تبه‌کارها و در کل انسان‌ها و حتی حیوان‌های بدذات روسی هستند. برای مثال در انیمیشن زندگی پنهان حیوانات خانگی 2 محصول سال 2019 امریکا، مرد بدذاتی وجود دارد که صاحب سیرک است و با در بند کشیدن حیوانات و آزار و اذیتشان زندگی می‌گذراند. این مرد روس با سگ‌های وحشیش -که آن‌ها هم انگلیسی را با لهجه‌ی روسی صحبت می‌کنند- به دنبال ببری کمیاب و ملوسند که از سیرک فراری‌ است. داستان بسیار ساده و روان برای کودکان روایت می‌شود؛ ولی در پس آن تخم‌های دشمنی با روس‌ها به همراه رشد کردن و بزرگ شدن کودکانی که مخاطب این گونه رسانه‌ها هستند در حال رشد کردن است. روند صعودی ساخت چنین آثاری نشان می‌دهد؛ حتی وقتی درگیری‌ها در ظاهر کمتر شده‌اند، هنوز در حوزه‌ی رسانه می‌توان به حریف آسیب رساند.

به دلیل دست‌آوردهای زیادی که بشر در طول تاریخ در حوزه جنگ داشته (خون‌ریزی، خودکامگی، میل به قدرت، تسلط بر دیگران، نژاد‌پرستی و...) صحبت در این مورد می‌تواند به درازا بکشد که منظور این یادداشت نیست؛ به همین دلیل هر چه سریع‌تر به معرفی می‌پردازم با این توضیح که این محصولات نه کتاب‌ها و فیلم‌های جنگی بلکه راجع به جنگ و تاثیر مخربش بر جنگ‌زدگان هستند.

کتاب‌هایی درباره‌ی جنگ

کتاب‌هایی که درباره‌ی آن‌ها صحبت خواهد شد، تنها رمان یا داستان نیستند. برخی از آن‌ها مستند هستند و همین ویژگی جذابیتی دو چندان به آن‌ها داده است؛ زیرا این بار، روایت از کسی نیست که ماجرایی را خلق کرده یا آنچه شنیده را روایت می‌کند. راوی کسی‌ست که جنگ را زندگی کرده است.

کتاب سفر به انتهای شب

نویسنده: لویی فردینان سلین. سال چاپ: 1961. فرانسه

لویی فردینان سلین نویسنده کتاب سفر به انتهای شب

داستان در زمان جنگ‌های جهانی اول و دوم اتفاق می‌افتد. فردینان باردومو جوان خوش‌گذران و ولگردی است که به ناگاه خود را در میانه‌ی جنگ می‌بیند، جایی که از آن نفرت دارد. این رمان هم مثل دیگر کتاب‌های سلین با طنزی تلخ پیش می‌رود؛ در هر لحظه‌ی آن شاهد اتفاق‌های جذاب و منحصر به فردی هستیم که قهرمان داستان به عنوان یک آدم عادی و حتی پر اشتباه با آن مواجه است. بسیاری معتقدند این کتاب یک خود‌زندگی‌نامه‌ی نیمه واقعی از نویسنده است.

کتاب وداع با اسلحه

نویسنده: ارنست همینگوی. سال چاپ: 1929. امریکا

ارنست همینگوی نویسنده کتاب وداع با اسلحه

کتاب وداع با اسلحه روایتی است از ستوان فردریک هنری که در بخش آمبولانس‌ها و در زمان جنگ جهانی اول خدمت می‌کند. او در خلال جنگ به انسان دیگری تبدیل می‌شود. داستان همینگوی به دنبال اغراق و قصه‌های سطحی نیست؛ بلکه حقیقتی‌است عریان از جریان سردی و پوچی جنگ.

وداع با اسلحه

نویسنده:
ارنست همینگوی
ناشر:
نیلوفر
مترجم:
نجف دریابندری
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مفیستو

نویسنده: کلاوس مان. سال چاپ: 1936. آلمان

کلاوس مان نویسنده کتاب مفیستو

داستان بر گرفته از یک افسانه‌ی آلمانی به نام فاوست است که در آن شخصیت اصلی داستان، فردی تحصیل‌کرده ولی ناراضی از زندگی‌، در ازای دست‌یابی به دانش نامحدود و لذات دنیوی روحش را در معامله‌ای با شیطان معاوضه می‌کند. در مفیستو هم گوستاو گروندگن بازیگر تاتر برای پیشرفت شغلی‌اش با شیطان یا همان آلمان نازی هم پیمان می‌شود. این کتاب تا سال 1981 در کشور آلمان اجازه چاپ نداشت. 

کتاب زندگی جنگ و دیگر هیچ

نویسنده: اوریانا فالاچی. سال چاپ: 1969. ایتالیا

اوریانا فالاچی نویسنده کتاب زندگی جنگ و دیگر هیچ

اوریانا فالاچی خبرنگار 39 ساله‌ی ایتالیایی در 1968  به مدت یک سال در جنگی خاطرات روزانه‌اش را نوشت که امریکای خودکامه آتشش را بر مردم ضعیف و صلح‌طلب ویتنام تحمیل کرده بود. آن روزنگاری‌ها تبدیل به کتابی شد تا جوابی باشد به سوال خواهر کوچک‌ترش "الیزابتا" که پرسیده بود: زندگی یعنی چه؟ صفحه صفحه‌ی این کتاب پر است از اتفاق‌هایی که شاید هر یک به تنهایی می‌تواند داستان فیلم یا کتابی دیگر باشد. خواننده پس از تمام شدن کتاب به زندگی نگاه متفاوتی دارد و گویی عینکی را بر‌می‌دارد که رسانه‌های قدرتمند بر چشمانش گذاشته‌اند. برای خواندن مروری بر کتاب زندگی جنگ و دیگر هیچ مقاله آوانگارد را از دست ندهید.

کتاب انسانیت: تاریخ اخلاقی سدۀ بیستم

نویسنده: جاناتان گلاور. سال انتشار: 1999. انگلیس

جاناتان گلاور نویسنده کتاب انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم

این کتاب هم مثل کتاب قبلی یک رمان نیست؛ ولی خواندنش کشش زیادی در مخاطب ایجاد می‌کند. کتاب همان‌طور که از اسمش پیداست، میزان پایبندی بشر به اخلاقیات را مورد بررسی قرار می‌دهد و با زبانی ساده از انگیزه‌های انسان به شرارت، جنگ، کشتار و ... پرده برمی‌دارد. در آن می‌توان از داستان آدم‌هایی که به عنوان قربانی یا قربانی کننده بوده‌اند و حالا اجازه داده‌اند تا درونشان هویدا شود، امیال و خواسته‌های موجود انسانی را بیشتر شناخت. مروری بر کتاب انسانیت را میتوانید در آوانگارد مطالعه کنید. 

فیلم‌هایی درباره‌ی جنگ

شاید شهرت این فیلم‌ها به اندازه‌ی باقی همتایانشان در زمینه‌ی جنگ نباشند؛ اما شهرتِ یک اثر در مواقعی گرد و خاکی‌است که رسانه‌های قدرت‌مندِ تولید کننده‌ی آن محصولات ایجاد کرده‌اند. 

فیلم نارنگی‌ها Tangerines (2013)

کارگردان: زازا اُرُشادزه. محصول: گرجستان و استونی. 
Director: Zaza Urushadze

فیلم نارنگی ها (2013) به کارگردانی زازا ارشادزه
فیلم نارنگی‌ها (2013) به کارگردانی زازا اُرُشادزه

داستان فیلم در سال 1992 و جنگی در "آبخازیا" منطقه‌ای جدا افتاده از گرجستان اتفاق می‌افتد. در میانه‌ی جنگ وقتی منطقه خالی از سکنه است، پیرمردی چون تمام داراییش را درختان نارنگی‌اش می‌داند، مشغول برداشت محصول است. در درگیری‌ای که نزدیک خانه‌ی او صورت می‌گیرد، دو نفر از دو جبهه‌ی جنگ آسیب می‌بینند، پیرمرد آن‌‌ها را به خانه می‌برد و از ایشان پرستاری می‌کند و...

فیلم دو زن Two Women (1960)

کارگردان: ویتوریو دِ سیکا. محصول: ایتالیا
Director: Vittorio De Sica

فیلم دو زن (1960) به کارگردانی ویتوریو د سیکا
فیلم دو زن (1960) به کارگردانی ویتوریو دِ سیکا

دو زن فیلمی با بازی بسیار متفاوت "سوفیا لورن" از سایر نقش‌هایش، به عنوان مادریست که در خلال جنگ جهانی دوم از ترس بمباران شهر به همراه دختر نوجوانش راهی روستای اجدادی‌اش می‌شوند تا شاید آنجا در امان باشند. دِ سیکا با نگاهی مو‌شکافانه به مساله‌ی زنان در جنگ، لحظاتی را رقم می‌زند که زشتی جنگ و سختی دو چندانش برای زنان را به خوبی نمایان می‌کند.

فیلم سرزمین هیچ‌کس No Man’s Land (2001)

کارگردان: دنیس تانوویچ. محصول: بوسنی
Director: Danis Tanović

فیلم سرزمین هیچ‌کس (2001) به کارگردانی دنیس تانوویچ
فیلم سرزمین هیچ‌کس (2001) به کارگردانی دنیس تانوویچ

در سال 1993، درگیری بوسنی و هرزگوین به اوج خود رسیده است. دو سرباز، هر کدام از یک طرف جنگ در منطقه‌ای بی‌طرف در وسط دو جبهه گیر می‌کنند. فیلم وقتی روند دیوانه‌کننده‌تری به خود می‌گیرد که سرباز دیگری از سمت بوسنی وارد داستان می‌شود. کسی که روی مین گیر افتاده و با یک حرکت اشتباه منفجر خواهد شد.

فیلم زندگی زیباست Life Is Beautiful (1997)

کارگردان: روبرتو بنینی. محصول: ایتالیا
Director: Roberto Benigni

فیلم زندگی زیباست (1997) به کارگردانی روبرتو بنینی
فیلم زندگی زیباست (1997) به کارگردانی روبرتو بنینی

گوییدو یک ایتالیاییِ یهودی است، مردی بسیار شوخ و سرزنده. او با دورا عشق زندگی‌اش ازدواج می‌کند و صاحب یک پسر می‌شود. خانواده در اوج مهربانی و شادی از کنار هم بودن لذت می‌برند تا این‌که کم کم هولوکاست بر زندگی آن‌ها و سایر یهودیان سایه می‌افکند. مرد، زن و پسر بچه‌ی خردسالشان را به اردوگاه کار اجباری می‌فرستند. گوییدو با کمک گرفتن از حس شوخ‌طبعی و هوش خود سعی دارد تا پسرش را از جنایتی دور نگه دارد که در حال رخ دادن است. او با تمام سختی‌ها سعی ‌می‌کند نه تنها خم به ابرو نیاورد؛ بلکه کودک را شاد نگه دارد...

فیلم علف‌زار گریان The Weeping Meadow (2004)

کارگردان: تئودوروس آنگِلوپولوس. محصول: یونان
Director: Theodoros Angelopoulos

فیلم علف‌زار گریان (2004) به کارگردانی تئودوروس آنگِلوپولوس

در سال 1919 تعدادی پناه‌جوی یونانی که قبل‌تر از این کشور به اُدسا مهاجرت کرده بودند، حالا به دلیل بالا گرفتن جنگ  به منطقه‌ای در نزدیکی تسالوینکی در یونان باز‌گشته‌اند. النی دختر خردسالی که در جنگ پدر و مادرش را از دست داده تحت مراقبت والدین الکسی پسر بچه‌ای هم سن و سال اوست. سال‌ها بعد وقتی النی از الکسی بچه‌دار می‌شود، مادر الکسی دو پسر به دنیا آمده را به دور از چشم سایرین و همین‌طور شوهرش اسپیروس به خانواده‌ی دیگری می‌سپارد که فرزندی ندارند. پس از چندی اسپیروس که حالا زنش را از دست داده تصمیم به ازدواج با النی می‌گیرد. در روز جشن دو دل‌داده (الکسی و النی) می‌گریزند. الکسی که دستی در نوازندگی دارد برای گسترش کارش و دوری از اسپیروس به همراه النی به امریکا می‌رود. جنگ جهانی دوم آغاز شده و برای بازگشت به یونان یک راه برای الکسی وجود دارد، پیوستن به ارتش امریکا. الکسی و پسرانش هر کدام در جبهه‌ای می‌جنگند و ...

این فیلم نوعی جدید از تراژدی‌های اساطیری یونان است و خشمی عظیم را نسبت به جنگ در خود دارد.


[1] (گلاور، ۱۳۹۲: ۱۱۴- ۱۱۵)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

کتاب وداع با اسلحه روایتی است از ستوان فردریک هنری که در بخش آمبولانس ها و در زمان جنگ جهانی اول خدمت می کند. او در خلال جنگ به انسان دیگری تبدیل می شود. داستان همینگوی به دنبال اغراق و قصه های سطحی نیست؛ بلکه حقیقتی است عریان از جریان سردی و پوچی جنگ.

گوییدو یک ایتالیایی یهودی است، مردی بسیار شوخ و سرزنده. او با دورا عشق زندگی اش ازدواج می کند و صاحب یک پسر می شود. خانواده در اوج مهربانی و شادی از کنار هم بودن لذت می برند تا این که کم کم هولوکاست بر زندگی آن ها و سایر یهودیان سایه می افکند.

مطالب پیشنهادی

این راز و رمز به خون آغشته!

این راز و رمز به خون آغشته!

مروری بر کتاب شب مادر نوشته‌ی کورت ونه گات جونیر

«دلاور» در حلقه‌ی تکراری تاریخ

«دلاور» در حلقه‌ی تکراری تاریخ

مرور «ننه دلاور و فرزندان او» اثر «برتولت برشت»

دوست بازیافته

دوست بازیافته

مروری بر کتاب دوست بازیافته نوشته‌ی فرد اولمن

کتاب های پیشنهادی