کتاب پیکار با سرنوشت با تعداد زیادی شخصیت ، یک چالش جدی برای خوانندگان ایجاد می کند و با به تصویر کشیدن رویدادهای مهم ، طیف وسیعی از دیدگاه اقشار مختلف از جمله دهقانان ،دانشمندان ، ژنرال ها و سربازان آلمانی را منعکس می کند.
زمانی که واسیلی گروسمان (Vasily Grossman) اولین نسخۀ دستنویس از کتاب زندگی و سرنوشت را در سال ۱۹۶۰ به دست انتشار سپرد، به او گفتند کتابش تا دویست سال بعد هم منتشر نخواهد شد. دو سال بعد، او درگذشت و رمانش مصادره یا به قول خودش، «دستگیر شد»، چرا که در این کتاب به تمامیتخواهی شوروی استالینی تاخته شده بود. گروسمان زنده نماند تا موفقیت کتابش را ببیند، اما بعدها این کتاب را جنگ و صلح قرن بیستم خواندند- شاهکاری که جنگجهانی دوم را از منظری بدیع به تصویر کشیده بود، از منظر انسانی.
واسیلی گروسمان روزنامهنگار بود. در نبرد استالینگراد نیز به عنوان خبرنگار حضور داشت و از این رو، نوشتههایش از سرچشمۀ دیدهها و شنیدههای مستقیم خودش آب میخوردند. وقتی سربازی را توصیف میکرد که به دیواری تکیه داده بود، میتوانست دنیا را از چشم آن سرباز خسته از جنگ ببیند- شاید شیرینی همنشینی با معشوقش یا حضور در یک مهمانی پر رنگولعاب تصور میکند. همانطور که گروسمان میگفت: «اجتماع انسانی یک هدف عمده دارد، و آن هم دفاع از حق انسانها برای متفاوت بودن است، برای خاص بودن، و برای اینکه هر انسانی به شکل خودش بیندیشد، احساس کند و به زندگی ادامه دهد». پیام گروسمان این بود که با یکدیگر مدارا کنیم و در تفاوتهایمان با دیگران صبوری به خرج دهیم.
در انتهای این رمان آنچه در ذهن ما ماندگار میشود نکتهای است بسیار ساده و سرراست، روایتی است از آدمها و رفتارهایشان که اغلب بیانگر مهربانی است، پیرزنی که تکهسنگی از زمین بر میدارد تا به سمت سرباز اسیر آلمانی پرتاب کند، اما بنا به دلیلی که خودش هم هرگز نمیفهمد، به جای تکه سنگ، تکه نانی را به سمت سرباز پرتاب میکند. در این رمان، تعداد قهرمانها کم است اما افراد و فردیتشان به وفور حضور دارند. چنین رفتارهای مهربانانه، در لحظات بسیاری از کتاب تکرار میشوند، در لحظاتی آنی. لحظاتی که کمتر شرحی منطقی میتواند در توضیح آنها نوشته شود.
این کتاب نشان میدهد که حتی در اثنای وحشت جنگ هم رنج میتواند با برخی رفتارهای خارقالعاده تسکین پیدا کند، مثل زمانی که شخصی داوطلبانه به اتاق گاز میرود تا تنها دست کودکی را در دستش بگیرد، فقط برای اینکه آن کودک در تنهایی نمیرد. خواندن کتاب زندگی و سرنوشت، تعهد دلهرهآوری است، اما برای آنهایی که کتاب را تمام میکنند، بدل به تجربۀ ارزشمندی میشود، کمتر کتابهایی که به قصد دگرگون کردن جهان نوشته شدهاند، به موفقیت رسیدهاند، گزافه نخواهد بود اگر بگوییم که این کتاب میتواند خوانندهاش را دگرگون کند.
رمان پیکار با سرنوشت در به تصویر کشیدن رویدادهای مهم، از طیف وسیعی از دیدگاهها ، از دهقانان گرفته تا دانشمندان، از پارتیزانها تا ژنرالها استفاده کرده است. گروسمن به طور ماهرانه زندگی در اتحاد جماهیر شوروی را در آن زمان توصیف میکند و پارادوکسهای زندگی در آن بازه زمانی را در این رمان گنجانده است. وقایع به تصویر کشیده شده و امیدها و ترسهای شخصیتها کاملاً با توصیف زندگی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مطابقت دارد.
این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۷۷ با نام زندگی و سرنوشت به ترجمۀ سروش حبیبی در نشر سروش منتشر شد. حبیبی نسخۀ ویراستۀ کتاب را در سال 1397 و در نشر نیلوفر با عنوان پیکار با سرنوشت مجدداً منتشر کرد.
*این مطلب ترجمه و تلخیصی است از یادداشت لیندا گرنت در گاردین
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.