تا در میان حقایق زندگی گم نشوی

مروری بر کتاب این هم مثالی دیگر نوشته‌ی دیوید فاستر والاس

الناز کاظمی

دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸

مروری بر کتاب این هم مثالی دیگر نوشته‌ی دیوید فاستر والاس

«دوتا ماهی داشتند با هم شنا می‌کردند که سر راه‌شان خوردند به یک ماهی پیرتر که داشت از آن‌ور می‌آمد و برایشان سر تکان داد و گفت «صبح به خیر بچه‌ها! آب چه‌طوره؟» بعد دو تا ماهی جوان کمی شنا کردند تا آخر یکی‌شان به آن یکی نگاه کرد و گفت «آب دیگه چه کوفتیه؟»

اگر الان نگران شده‌اید که می‌خواهم این‌جا خودم را آن ماهی پیر دانا جا بزنم و به شما ماهی‌های جوان‌تر بگویم آب چیست، خواهش می‌کنم نگران نباشید. من آن ماهی پیر دانا نیستم. منظور دمِ دستی داستان ماهی‌ها این است که واقعیت‌های بدیهی و در دسترس و مهم معمولا همان‌هایی هستند که دیدن و حرف زدن درباره‌شان از بقیه سخت‌تر است. البته که این حرف در یک جمله‌ی انگلیسی تبدیل می‌شود به یک کلیشه‌ی پیش‌پاافتاده، اما واقعیت این است که در سنگرهای روزمره‌ی زندگی بزرگ‌سالانه کلیشه‌های پیش‌پاافتاده می‌توانند به اندازه‌ی مرگ و زندگی مهم شوند.»[1] 

دیوید فاستر والاس نام چندان غریبی برای مخاطبان دنیای ادبیات نیست؛ نویسنده و جستارنویس آمریکایی که به خاطر رمان «شوخی بی‌پایان»[2] به شهرت جهانی رسید؛ کتابی که در فهرست «۱۰۰ رمان برتر انگلیسی‌زبان از سال ۱۹۲۳ تاکنون» قرار دارد. فاستر والاس علاوه بر این که رمان‌نویس بی‌نظیری بود، جستارهای خارق‌العاده‌اش نیز زبانزد خاص و عام بود. سبک نوشتاری او در این جستارها در عین خودمانی بودن، از ظرافت کم‌نظیری برخوردار است. فاستر والاس با قلم خلاقانه‌اش به موضوعاتی می‌پردازد که کم‌تر کسی به آن‌ها توجه دارد. این هم مثالی دیگر کتابی است شامل سه جستار روایی از یادداشت های مختلفی که فاستر والاس در طول سالیان متمادی برای مجلات و نشریات مختلف آمریکا نوشته است؛ اولین متن چاپ شده در این کتاب نیز، متن سخنرانی او در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشجویان کالج کنیون است. سخنرانی پرشوری که فاستر والاس در آن به دانشجویان یادآور می‌شود که آن بیرون، در دنیای واقعی، هیچ‌ چیز خوبی انتظارشان را نمی‌کشد و هر چه هست، شلوغی زندگی بزرگ‌سالانه، تجربه‌های ملال‌آور و طاقت‌فرسا است. او از حاضران جمع می‌خواهد که یقین حاصل کنند که زندگی کردن را بلدند و یاد گرفته‌اند که چه‌طور از تجربه‌هایشان معنا بسازند؛ چون هرکسی که نتواند چنین کلیشه‌ای را در زندگی بزرگسالانه تمرین کند، به یقین کارش ساخته است.

سه جستار دیگر فاستر والاس اما حال و هوای دیگری دارند. متنی که نویسنده در «یک نما از خانه‌ی خانم تامپسون» به رشته‌ی تحریر درآورده است، بدون شک یکی از جالب‌ترین موضوعاتی است که در این حیطه نوشته شده است. فاستار والاس در این جستار، حال و هوای شهری دورافتاده و کوچک در آمریکا را چند ساعت پس از حادثه‌ی یازده سپتامبر به تصویر می‌کشد. «همه پرچم‌هایشان را بیرون آورده‌اند؛ خانه‌ها، شرکت‌ها. عجیب است. تا به حال ندیده‌اید کسی بیرون خانه‌اش پرچم بزند اما چهارشنبه صبح همه‌ی پرچم‌ها بیرون آمده‌اند.»[3] توصیفات او به قدری دقیق و قابل لمس است که گویی مخاطب خود نیز یکی از آن محلی‌هایی است که در خانۀ همسایه در کنار دیگران ایستاده است تا از تلویزیون تصاویر فاجعه را برای چندمین بار مرور کند و زیر لب دعا بخواند. فاستر والاس این‌طور به قضیه نگاه می‌کند که زنان و مردان بلومینگتون آن‌قدر ساده هستند که تصویری خام و معصومانه از آمریکا در ذهنشان ساخته‌اند؛ مردانی که تحت تاثیر شوک این واقعه در محل کارهایشان تجمع کرده‌اند و حتی به ذهنشان خطور نمی‌کند که در این موقعیت کار را تعطیل کنند و به خانه برگردند؛ و زنانی که با گریه به عزیزانشان زنگ می‌زنند و برای بازماندگان دعا می‌خوانند؛ آن‌ها آن‌قدر پاکند که حقیقت آمریکایی که در آن زندگی می‌کنند را نبینند؛ یا به تعبیر دیگرحقیقت «کشور نفرت‌انگیز این زنان بی‌گناه»[4]. 

۱۱ سپتامبر کتاب این هم مثالی دیگر

جستار سوم کمی حال و هوای شخصی‌تری دارد و فاستر والاس پای جشنواره‌ای محلی را به میان می‌کشد که شهرتی جهانی دارد؛ جشنواره‌ی لابستر مین که هر سال اواخر جولای در سواحل مرکز آمریکا برگزار می‌شود. او پس از آن که با جزییات هر چه تمام‌تر به شرح اتفاقات این جشنواره و جنون لابسترخوری بازدیدکنندگان می‌پردازد، سراغ پرسش اخلاقی موردنظرش می‌رود که از همان اول جستار را برای یافتن پاسخ آن شروع کرده است: «آیا اصلا به شرایط اخلاقیِ (ممکن) و رنجِ (محتمل) حیوانِ مورد نظر فکر می‌کنید؟ اگر می‌کنید، چه اصول اخلاقی‌ای به شما اجازه می‌دهد که غذاهای گوشتی را نه‌تنها بخورید بلکه نوشِ جان کنید و لذت ببرید؟»[5] پرسش‌هایی که تاکنون نیز جواب مشخص و واضحی ندارند. 

آخرین جستار فاستر والاس به تنیسور سوییسی، راجر فدرر اختصاص دارد؛ جستاری اختصاصی که فاستر والاس تنها پس از یک مصاحبه‌ی کوتاه با فدرر و تماشای چند بازی او از نزدیک، آن را نوشته است؛ جستاری که با همه‌ی زیبایی‌هایش حتی خود راجر فدرر را شگفت‌زده کرده و او در طی مصاحبه‌ای در پاسخ به آن که آیا این جستار را خوانده است و یا نه، می‌گوید: «آره خوانده‌ام. از این شگفت‌زده شدم که او فقط بیست دقیقه با من حرف زد و بعد همچنین متن جامعی نوشت.»[6]


[1، 3، 4، 5 و 6]- این هم مثالی دیگر، دیوید فاستر والاس، ترجمه‌ی معین فرخی، نشر اطراف.

[2]- Infinite Jest

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

این هم مثالی دیگر کتابی است شامل سه جستار روایی از یادداشت های مختلفی که فاستر والاس در طول سالیان متمادی برای مجلات و نشریات مختلف آمریکا نوشته است؛ اولین متن چاپ شده در این کتاب نیز، متن سخنرانی او در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان کالج کنیون است.

جستار سوم کمی حال و هوای شخصی تری دارد و فاستر والاس پای جشنواره ای محلی را به میان می کشد که شهرتی جهانی دارد؛ جشنواره لابستر مین که هر سال اواخر جولای در سواحل مرکز آمریکا برگزار می شود .

مطالب پیشنهادی

او هم یک قهرمان است

او هم یک قهرمان است

معرفی کتاب دکتر ژیواگو نوشته‌ی بوریس پاسترناک

در دل کوهستان یخ‌زده به دیدارم بیا!

در دل کوهستان یخ‌زده به دیدارم بیا!

مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا

خشکیدن آب دهان عنکبوت

خشکیدن آب دهان عنکبوت

معرفی کتاب در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی

کتاب های پیشنهادی