کتاب رستوران نقاشی به دلیل اصالت، تنوع داستان و تنوع موقعیت، بسیار سرگرم کننده است. زمان اتفاقات رخ داده در این مجموعه اواخر جنگ جهانی است و روایت جالبی را درباره نگرانیها و الگوهای فکری آن زمان ارائه میدهد.
داستانهای کوتاه در کتاب رستوران نقاشی را میتوان رئالیسم جادویی دانست. امه یک موضوع جذاب را در یک فضای واقعبینانه به تصویر میکشد. در همه داستانها نقطه قوت امه در شخصیتپردازیهای خارقالعاده اوست که انگیزهها و احساسات شخصیتها را علی رغم کوتاه بودن داستانهایش به خوبی مورد بررسی قرار داده است. او همچنین موضوعات مهمی را مطرح میکند که خواننده را به تفکر بیشتر وا میدارد.
لافلور نقاشیهایی میکشد که خاصیت غذایی دارد. یعنی تنها نگاه به آنها انسان را سیر میکند. این نکته را البته نه خودش متوجه میشود و نه فروشندهٔ تابلوهایش، ارمس، بلکه آنکس که کاشف این موضوع است مردی است ۳۰ ساله که ما او را اولین بار در ایستگاه قطار ملاقات میکنیم درحالیکه منتظر قاپیدن سکهای است که شاید از جیب کسی به زمین افتد تا بتواند با آن گرسنگیاش را تسکین دهد.
داستان کتاب رستوران نقاشی از همان اولین جملههایش خیلی روراست و با آسودگی به ما میگوید که تابلوهای لافلور، نقاش جوانی که نویسنده، مارسل امه، او را بسیار پرتلاش و صادق توصیف میکند، کارکرد غذای واقعی را نیز پیدا کرده است. نویسنده حتی دلیل این اتفاق را هم در همان جملات اول به ما میگوید؛ میزان غنا و استحکام و احساس طراوت و تازگی کارهای او به حدی است که توانسته نهفقط غذای روح بلکه غذای جسم انسان شود. باز هنوز ما به صفحه دوم نرسیدهایم که نویسنده گوشزد میکند که خود لافلور از این ویژگی تابلوهایش آگاه نیست. همینجاست که ما متوجه میشویم که این ویژگی خاص و اعجابانگیزی که گویی کل داستان بر پایهی آن نوشته شده است از نظر نویسنده آنچنان خلاقانه و تحسینبرانگیز نیست، که اگر میبود نویسندهای مثل او، با تواناییهایی که بر کسی پوشیده نیست، خواننده را کمکم با ویژگی تابلوها آشنا میکرد تا تحسین او را برانگیزد ولی او گویا در پی تحسین برای ایدههایش نیست. برای او چگونه بسط دادن این ایدههاست که اهمیت دارد. او میداند که کم نیستند کسانی که پر از ایدههای ناب هنریاند ولی از ایده تا اجرا فاصلهٔ درازی است. امه داستان را خیلی راحت بیآنکه در پی اضافه کردن نکتهٔ حیرتانگیزی باشد پیش میبرد. آدمهای مختلف را وارد داستان میکند، به هر یک شخصیت جالبی میدهد و اگر لازم شد از داستانش حذفشان میکند. نه دلبسته داستان است نه دلبسته شخصیتها.
او با همهچیز بازی میکند، رها و آزاد است. شوخ است، زیرک است و درنهایت زندگیای که برایش پر از درد و رنج بوده است را حتی مسخره هم نمیکند. او از مسخره کردن گذشته است و با روایتی که ظاهری کودکانه دارد هرجومرج و پوچی اتفاقات بهظاهر مهم را تصویر میکند. نقل معروفی از پیکاسو هست که میگوید: «چهار سال طول کشید تا مثل رافائل نقاشی کنم و یکعمر طول کشید تا مثل یک کودک نقاشی کنم.» شاید مارسل امه در رستوران نقاشی نشانمان میدهد که چه خوب این حرف را میفهمد. بااینحال درست است که موضوع را انگار کودکی انتخاب کرده که اصطلاح «غذای روح» را برای اولین بار شنیده و خندهاش گرفته است و بعد با این اصطلاح بازی کرده و یکی از نقاشیهایش را گاز زده و برای خنداندن بقیه ادای کسی را درآورده که انگار دارد سیر میشود، ولی این مارسل امهٔ بزرگسال است که بعد از بالا و پایینهای زندگیاش و بعد از جنگ جهانی دوم حالا در قالب داستانی کودکانه و انگار صرفاً سرگرمکننده، آدمها را تا میتواند خالص تصویر میکند.
مارسل امه در سراسر زندگیاش آثار متفاوتی از داستان کوتاه گرفته تا نمایشنامه و داستان کودکان تولید کرده است. آثار سینمایی، تئاتری و انیمیشنی زیادی از کارهای او الهام گرفتهشده است. او را نویسندهای میدانند در ابتدا با عقاید چپگرایانه، سپس با عقایدی متمایل به گروههای راست و درنهایت نویسندهای آنارشیست. کارهای او از طنز سیاه پر است و او اینگونه بدبینیاش به جهان را نشانمان میدهد.
این اثر و ۶ اثر دیگر همزمان در کتابی با عنوان کلی شراب پاریس در سال ۱۹۴۷ اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم منتشر شدند. در ایران این اثر بهتنهایی به ترجمه مریم خراسانی در ۸۴ صفحه به چاپ رسیده است. عنوان اصلی این کتاب نقاشی خوب است که حیف و صد حیف که مترجم آن را به رستوران نقاشی تغییر داده است و این عنوان خنثی را در مقابل عنوان نقاشی خوب قرار داده است، «خوب» بودنی که خود معنایی طعنه آمیز دارد. جای تأسف است که مترجم دلیل این تغییر نام را توضیح نمیدهد.
رستوران نقاشی
منبع: امه، مارسل، رستوران نقاشی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۹۶
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.