دانوب خاکستری مجموعهای است از شش داستان کوتاه نوشتهی نویسندهی زن سوری، «غاده السمان». شش داستان که نخستین آنها به همین نام است و پنج داستان دیگر به ترتیب «حریق آن تابستان»، «ساعت دوزمانه و کلاغ»، «لکّهای نور بر صحنه»، «لیلا و گرگ» و «ای دمشق» نام دارند. این داستانها را نرگس قندیلزاده به فارسی ترجمه کرده و نشر ماهی به چاپ رسانیده است.
در ماه ژوئن سال ۱۹۶۷، بین اعراب و اسرائیل جنگی رخ داد که شش روز به طول انجامید. این جنگ که میان اسرائیل و سه کشور مصر و سوریه و اردن رخ داد و نهایتاً با پیروزی اسرائیل به پایان رسید، جراحتی عمیق بر جان جهان عرب گذاشت؛ این جراحت نیز مثل اثرِ هر واقعهی عظیم دیگری در ادبیات هر اقلیمی، بر ادبیات عرب تأثیر شدیدی بر جای نهاد.
«غاده السمان در سال ۱۹۴۲ در دمشق به دنیا آمد. در ۱۹۶۳ و در سوریه لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و یک سال بعد برای ادامۀ تحصیل به لبنان مهاجرت کرد تا در مقطع فوقلیسانس دانشگاه امریکایی بیروت تحصیل کند. در ۱۹۶۶ برای ادامۀ تحصیل در مقطع دکترا به لندن رفت اما بر اساس قانونی که فارغالتحصیلان دانشگاهها را ملزم به کسب اجازه از دولت برای خروج از کشور میکرد، به صورت غیابی محکوم به سه ماه زندان شد». در همین سال، هم پدرش را از دست داد و هم شغل خبرنگاریاش را در یک نشریۀ لبنانی. از ادامۀ تحصیل نیز انصراف داد تا این که در سال ۱۹۶۷، زندگیاش مصادف شد با جنگ شش روزه و زخم دردناک واقعۀ جهان عرب.
غاده بعدها ازدواج کرد، پسری به دنیا آورد و او را «حازم» نامید، مشمول عفو دولت سوریه شد و انتشارات خودش را در بیروت تأسیس کرد، اما اثر وقایعی که در این سالها بر او رخ داد در جایجای نوشتههایش به چشم میخورد.
دانوب خاکستری از این درونمایهها جدا نیست. شش داستان کوتاه حُزنآلود با زبانی که بیشتر به شعر شبیه است تا داستان. کلماتی شاعرانه از روزهای غربت، جستوجو برای هویت گمشده و تعلّق، وطن، شکست و از دست دادن و جنگ، زنانگی و اروتیسم زنانۀ سرکوب شده. مرز نازک واقعیت و خیال بارها در قصهها گسسته میشود. «مرد» عرب، نقش پررنگی در این شش داستان زنانه ایفا میکند؛ چه در جایگاه معشوق، چه برادر و چه سایر. گواه این مطلب همین بس که نام «حازم»، پسر حقیقی نویسنده، در برخی داستانها به چشم میخورد.
کلام شعرگون و محزون این نویسندهی زن سوری از قصۀ اول شما را همراه میکند، به قصههای بعد میکشاند و وقتی خواندن قصهی ششم به پایان میرسد، گویی که زخمی بر شما به جای مانده از حزن کلام نویسنده.
کلام زنی که از کودکی زیر نظر پدرش با زبان فرانسه و قرآن مأنوس بوده و «نزار قبانی»، شاعر هموطنش، او را «شاعر عرصۀ داستان» نامیده. کلامی که از رخوت بعد از شکست میآید. آن زمان که زخمها دیگر خشک شده و جراحتها بخیه خوردهاند، اما درد مداوم و کمرنگِ بخیۀ پس از التیام، لحظهای انسان را رها نمیکند.
غاده السمان، دانوب خاکستری، چاپ دوم ،مترجم نرگس قندیل زاده ، نشر ماهی
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.