
مادامی که نقد ادبی و ادبیات تطبیقی به حیات خود ادامه دهد، فعالانش هم از رنه ولک یاد میکنند و هم به او رجوع میکنند؛ پیرمرد دورگهی چکیـآمریکایی که در وین و در سال ۱۹۰۳ متولد شد و عمری دراز داشت و نهایتاً در سال ۱۹۹۵، در نودودوسالگی، در آمریکا از دنیا رفت. ولک در دانشگاه چارلزِ شهر پراگ در رشتهی ادبیات تحصیل کرد. در این دوران ولک مقالههای خود را به زبان چکی مینوشت و از طرفی جزو اعضای حلقهی زبانشناسی پراگ به شمار میرفت. با شروع جنگ جهانی دوم، ولک به آمریکا مهاجرت کرد و تا ۱۹۴۶ در دانشگاه آیووا مشغول به تدریس شد. سپس، در ۱۹۴۶، در دانشگاه ییل، دپارتمان ادبیات تطبیقی را تأسیس کرد و ریاست آن را عهدهدار شد. ولک در همین دوران سکونتش در آمریکا بود که در سال ۱۹۴۲ کتاب نظریهی ادبیات[1] را منتشر کرد. اما مجموعهی هشتجلدی تاریخ نقد جدید[2]، اثر ماندگار رنه ولک در حوزهی نقد ادبی، پس از جنگ جهانی و در سال ۱۹۵۵ بود که منتشر شد. سال ۱۹۷۲ بود که مقالهی «حمله به ادبیات» را منتشر کرد. همچنین ولک هفت سال قبل از «حمله به ادبیات» مقالهی «امروز ادبیات تطبیقی» را در ۱۹۶۵ منتشر کرد. ولک تا آخرین سال زندگی خودش مشغول به کار بود و کارهای مربوط به دو جلد واپسین تاریخ نقد جدید را در بیمارستان صورت داد.
مکتب زبانشناسی پراگ
ویلم ماتسیوس زبانشناسی چکتبار بود که در ۱۸۸۲ در شهری به نام پاردوبیتسه متولد شد که در آن زمان جزوی از پادشاهی اتریشـمجارستان بود و امروزه شهری است در جمهوری چک. او حلقهای را در سالهای آخر دههی ۱۹۱۰ پایهگذاری که بعدها به نام مکتب زبانشناسی پراگ شهرت یافت و تا قبل از جنگ جهانی دوم فعال بود. رنه ولک بعدها بهعنوان یکی از اعضای این حلقه شناخته شد و عمدهی فعالیتهای او که در تماس با مکتب زبانشناسی پراگ بود در زمان پس از اقامت او در آمریکا انجام شد. مکتب زبانشناسی پراگ جز رنه ولک و ویلم ماتسیوس چهرههای شاخصی نظیر نیکلای تروبتسکوی و رومن یاکوبسن را به خود دید. مکتبپراگ به مسائلی نظیر واجشناسی، شناخت شعر و قومشناسی زبان توجه داشتند. مکتب پراگ همچنین تأثیر حائز اهمیتی در تئوری ساختارگرایی[3]، بهویژه استراکچرالیسم فرانسوی، داشت.

بحران ادبیات تطبیقی
«بحران ادبیات تطبیقی» مقالهای بود که از ولک در ۱۹۵۸ منتشر شد و تا به امروز ازجمله منابعی است که پژوهشگران حوزهی ادبیات تطبیقی به آن رجوع میکنند. ولک در این مقاله بر پوزیتیوسممحوریِ قرن نوزدهمیِ مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی نقد وارد کرد و با آن به مخالفت پرداخت و پوزیتیویسمباوری مکتب فرانسوی را برای ادبیات تطبیقی آسیبزا دانست. ازاینرو، ولک بهعنوان پیشگام مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی شناخته میشود. مکتب آمریکايی ادبیات تطبيقی بر این باور است که ادبیات یک پدیدهی جهانی و تشابه و همانندی دو فاکتور اساسی است. انتشار مقالهی «بحران ادبیات تطبیقی» و مطرح شدن نظریات ولک در این خصوص سمتوسوی تازهای به فعالیتها در حوزهی ادبیات تطبیقی داد. مهمترین انتقادهایی که ولک به مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی وارد ساخت رویکرد تاریخی مکتب فرانسوی، کمتوجهی به اثر، ملیتگرایی و ابهام در تعریفِ از ادبیات تطبیقی و روشهای آن در مکتب فرانسوی بود. در کنار رنه ولک، هنری رماک، نظریهپردازِ آلمانی ادبیات تطبیقی، نیز ازجمله افراد شاخص مکتب آمریکایی ادبيات تطبيقی است. مقالهی «بحران ادبیات تطبيقی» بهدست سعید اربابشیرانی به فارسی ترجمه شده است.
کتاب نظریهی ادبیات
“«فرایند آفرینش» باید شامل تمام سلسله مراحلی باشد که از ریشههای نیمه ناخودآگاه اثر هنری آغاز میشود، و به آخرین بازنویسیها که برای بعضی از نویسندگان، خلاقترین بخش کار است، ختم میشود.»” [4].
کتاب نظریهی ادبیات را رنه ولک بههمراه اوستین وارن نوشت و در ۱۹۴۲ منتشر کرد. ولک و وارن در آیووا با هم دیدار داشتند و در سال ۱۹۴۰ تصمیم به نوشتن نظریهی ادبیات گرفتند. نظریهی ادبیات کتابی ضروری است. کتابی است که به آن مراجعه میشود و بعد از هشت دهه که از نوشتنش میگذرد حرفهای بسیاری در ادبیات و نقد ادبی دارد و مثل دیگر آثار ولک جریانساز است. کتاب در نسخهی فارسی خود دارای چهار بخش و نوزده فصل است. نظریهی ادبیات در خود در موضوعات مختلف به آرای ادیبان مختلف از یونان باستان تا قرن بیستم را پوشش داده است. نظریهی ادبیات بنا بر نظر یکی از مترجمانش به فارسی، ضیاء موحد، اثری است کلاسیک در حوزهی نقد ادبی. ضیاء موحد بههمراه پرویز مهاجر این کتاب را به فارسی برگردانده است.
کتاب تاریخ نقد جدید
تاریخ نقد جدید مهمترین اثر رنه ولک است. ولک کار بر روی این مجموعه را از دههی ۱۹۵۰ آغاز کرد و تا ۱۹۹۵ که از دنیا رفت بر روی آن کار کرد. تاریخ نقد جدید مجموعهای هشتجلدی است. جلد اول کتاب به نیمهی دوم قرن هجدهم میپردازد و به مسائلی همچون کنار رفتن نئوکلاسیسم و ظهور رئالیسم و ناتورالیسم میپردازد. عمدهی تمرکز ولک در این جلد به ادیبان فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و انگلستانی است. جلد دوم کتاب به مکتب رمانتیسم پرداخته است. برادران شلگل، کولریج، استاندال و ویکتور هوگو عمدهی تمرکز جلد دوم را به خود اختصاص دادهاند. جلد سوم کتاب غالب توجهش را به نیمهی دوم قرن نوزدهم و نویسندگانی چون آلن پو و منتقدانی نظیر بلینسکی داده است. جلد چهارم به دو مجلد در دو بخش تقسیم میشود. بخش اول جلد چهارم بیشتر به نقد در فرانسهی قرن نوزده پرداخته شده است؛ بالزاک، فلوبر، موپاسان، زولا، لومتر و فرانس ازجملهی همین نفرات هستند. علاوهبر این در این جلد به نقد در آمریکا و والت ویتمن و هنری جیمز پرداخته شده است. بخش دوم جلد چهارم نیز تمرکزش بر قرن نوزدهم و ادیبانی است همچون داستایوسکی، وایلد، تولستوی، مالارمه و بودلر. پنجمین جلد تاریخ نقد جدید به نقد در شروع قرن بیستم میپردازد. در کنار این، سمبولیسم در انگلستان مطلب دیگری است که ولک در این مجلد به آن پرداخته است. مبنای جلد ششم کتاب نقد آمریکایی در آغاز قرن بیست است و جلد هفتم کتاب به نقد در آلمان، روسیه و اروپای شرقی در میان سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۰ پرداخته است. جلد هشتم، که واپسین جلد است، نیز به نقد ادبی قرن بیستم از ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۰ به زبان فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی پرداخته است. سعید اربابشیرانی این هشتجلدی را به فارسی ترجمه کرده است.
[1]- (به انگلیسی: Theory of Literature)
[2]- (به انگلیسی: History of Modern Criticism)
[3]- (به انگلیسی: Structuralism)
[4]- (ولک، رنه. نظریهی ادبیات، صفحهی ۸۸)
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.