فصل پنجم، فصل دیوانگی

معرفی نمایشنامه‌ی اشتیاق باغبان نوشته‌ی ژان پیر سارازاک

سحر اسدیان

پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳

(6 نفر) 5.0

نقاشی از Ben Viegers
نقاشی از Ben Viegers

اشتیاق باغبان، یک درام سیاسی با محوریت نژادپرستی و یهود ستیزی از ژان پیر سارازاک است که در سال 1989 در چهار فصل به رشته‌ی تحریر درآمده است. این نمایشنامه که پدیده‌ای نو در تئاتر معاصر فرانسه محسوب می‌شود، با زبان نرم و لطیف و استفاده از پوسته‌ای کاملاً متفاوت از زیرمتنِ خود، موضوعات مهمی‌را به چالش می‌کشد.

زبان و فرم این نمایشنامه با دیگر نمایشنامه‌ها متفاوت است. این اثر در چهار فصلِ بهار، تابستان، پاییز و زمستان روایت می‌شود. انتخاب این فرم و روایت در این اثر، انتخابِ هوشمندانه‌ای بود که سارازاک برای ارائه‌ی مفاهیم مورد نظر خود به مخاطب، از آن استفاده کرد.

هر فصل به اقتضای طبیعتِ خود، شکل روایت این اثر را به خود نزدیک می‌کند. بهاری که شروعِ ملاقات تازه‌ای است و زمستانی که حاصلی جزء جدایی ندارد. با تغییر هر فصل، اتفاقات تازه ای دراین نمایشنامه به وقوع می‌پیوندد.

شکلِ معما‌گونه و بُعد پلیسی این نمایشنامه در بافتِ دراماتیکِ آن بسیار مشهود است. در زیرمتنِ این نمایشنامه نیز به مسائل عمیق‌تری همچون نژادپرستی، یهود‌ستیزی، کُشتار و قتل عام یهودیان توسط حزب نازیسم و مسئله‌ی شر پرداخته می‌شود.

من دیگر وجود ندارم

این اثر روایت‌گر دو شخصیت، به نام‌های باغبان و بانوی پیر می‌باشد. باغبان پسر جوانی است که روزهای خود را در یک باغ که به مثابه باغ‌های معلقِ برج بابِل است، در کنار بانوی پیر می‌گذراند و آن دو با هم درباره مسائل گوناگونی صحبت می‌کند.

بانوی پیرآنچه اهمیت دارد این است که من و تو دوباره به هم ملحق شدیم. متوجه شدی امروز اولین روز بهار بود؟
باغبانیک باغبان همیشه رسیدن بهار را حس می‌کند. حتی توی یک جای بدون نور، حتی ته یک چاه.

صحبت‌های آن‌ها هر لحظه عمیق‌تر و خاص‌تر می‌شود. سارازاک با نشان دادن جزئیات فراوان در این نمایشنامه، تصویری رویایی برای مخاطبان به وجود می‌آورد. او در این نمایشنامه به جای استفاده از شیوه‌ی روایت یک خطی، با ارائه‌ی شکلی جدید خود را از تمامی‌فرم‌های ثابت و متعارفِ اولیه رها می‌سازد.

در تابستان نیز آن‌ها با حقیقت موجود مواجه می‌شوند و باغبان در می‌یابد که بانوی پیر مهربان در نهایت یک بانوی پیر کلیمی‌است. حقیقتی که همیشه به آن آگاه بوده است.

باغبانمدام صورتتان جلوی چشم‌هام است. صورتِ... یهودی‌ تان؟ روی پیشانی‌تان ستاره‌ی زرد هست... 

چون یهودی هستید

در پاییز، باغبان با حقیقت وجود خود نیز رو‌به‌رو می‌شود. با اتفاقی که افتاده و دیگر نمی‌توان آن را فراموش کرد. نمی‌توان زمان را به عقب برگرداند. و مانع از اتفاقی شد که ماحصلِ تفکراتِ نژادیِ باغبان بوده است.

باغبانفکر می‌کنید من حق حرف زدن دارم! باید کلماتی را بگوییدکه آن‌ها توی گوشم می‌گویند. فقط حرکاتی را انجام بدهم که آن‌ها تعیین می‌کنند. چیزی که می‌خواهند این است که یک نقش بازی کنم. یک بازیگر. عیناً.

در حالی که پاییز رو به پایان بود، بانوی پیر همچنان باغبان را مخاطب قرار می‌داد. زمستان شروع عجیب‌تری برای باغبان بود. صداهایی که او مانند یک نورِ نازک در عمق یک چاهِ تاریک می‌شنید، ترکیبی از همه‌ی صداها بود. همانند سمفونی کوچکی از وحشت و تراژدی انسانی.

بانوی پیرآن‌که حضورش باید خون توی بدنت منجمد کند همان است که گرمت می‌کند، انگار که بچه اش باشی.
باغبانوقتی باغبان بودم فکر می‌کردم زمستان فقط ظاهر است، که فقط در سطح وجود دارد. یک باغبان می‌داند که زیر لایه‌ی نازک یخ، توی عمق خاک، کلی چیزها آماده می‌شود. حالا این زیر هم زمستان است.

مسئله شر که در این نمایشنامه به آن پرداخته می‌شود، مسئله‌ای است که در روزمرگی جهان ریشه دارد. و باعث نابودی نیز می‌شود. عشق به زیبایی، عشق به وطن، عشق به نژاد. عشقی که گاهی از مرحله‌ی افراط نیز بالاتر می‌رود. انسانی که خود را از نژادی برتر می‌داند و فکر می‌کند که بابت این برتری حق نابودی دیگر نژاد‌ها را دارد، حتی اگر ندایی کوچک در ذهنش به صدا دربیاید که این فرمان اشتباه است، باز نمی‌تواند از مسیری که رفته بازگردد.

اندکی در باب اجراهای صحنه‌ای

اشتیاق باغبان در نوامبر 1989 در خانه‌ی هنرمندان کرِتِی به کارگردانی پیِر اِتیِن امان به روی صحنه رفت. و در سپتامبر 1989 از شبکه‌ی رادیویی فرانس کولتور در چارچوب رپرتوار نمایشی نو از لوسین آتون به کارگردانی اتیِن وال اجرا شد.

اندکی در باب ژان پیر سارازاک نویسنده‌ی نمایشنامه‌ی اشتیاق باغبان

ژان پیر سارازاک، نمایشنامه‌نویس، کارگردان، مربی صحنه، استاد دانشگاه و پژوهشگر فرانسوی، زاده‌ی 1946 درفرانسه است. او در سال 1995 گروه تحقیق در مورد درام مدرن و معاصر را تاسیس کرد. او مدیریت بسیاری از انتشارات جمعی را برعهده دارد که اعضای مختلف گروه به همکاری در آن‌ها دعوت می‌شوند.

او نمایشنامه‌های بسیاری نوشته که بیشتر آن‌ها به چندین زبان ترجمه و اجرا شده است و از میان آن‌ها می‌توان کودک_ پادشاه، جدایی ناپذیرها و ازدواج مرگان را نام برد. سارازاک، تئاتر امروز فرانسه را از هرگونه شکل ثابت ومتعارف رها می‌داند و خود سهم بزرگی در این زایش نو ایفا کرده است.

ژان پیر سارازاک Jean-Pierre Sarrazac

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

به موسم بهار سراغ ما را بگیرید

به موسم بهار سراغ ما را بگیرید

معرفی کتاب چهار سرباز نوشته‌ی اوبر مینگارللی

چولکاتورین؟ بازارف؟ ما همه آدم زیادی هستیم.

چولکاتورین؟ بازارف؟ ما همه آدم زیادی هستیم.

معرفی کتاب یادداشت‌های آدم زیادی نوشته‌ی ایوان تورگنیف

سیرکی آن‌سوی کانالِ مانش

سیرکی آن‌سوی کانالِ مانش

معرفی کتاب مطالبه‌ سایه به انتخاب استفن رومر

کتاب های پیشنهادی