وقتی مامان و بابا قورباغه به خانه نمیآیند، هیچ کس کاملاً مطمئن نیست که چه کاری باید انجام دهد، چون حالا باید از دو قورباغه کوچک گمشده و تنها مراقبت کنند، دو نوزاد کوچک که به خانه نیاز دارند و کسی که آنها را دوست داشته باشد. آقای موش کور، آقای جوجه تیغی و خانم توکا همه میکنند که برای کمک به بچه قورباغه مناسب نیستند. در همین گیر و دار است که مامان موشی با پنج فرزند کوچکش از راه میرسند. مامان موشی بدون لحظهای تردید اعلام میکند که بچه قورباغههای کوچک را تحویل میگیرد و از آنها مراقبت میکند.
در همین موقع است که حیوانات دیگر میپرسند که آیا مامان موشی میداند دارد چه کار میکند؟ و در همینجاست که مامان موشی میگوید: «بچه، بچه است!»
حالا وقت آن است که مامان موشی از بقیه کمک بخواهد. هر یک از حیوانات در مدت کوتاهی کاری را انجام میدهند که قورباغههای کوچک احساس راحتی و آرامش کنند. به هر حال، همانطور که مامان موش میگوید، برای یک بچه مهم نیست که چه نوع کودکی است و بیش از هر چیز هر کودکی به مکانی برای زندگی و بازی، غذای خوب برای خوردن و کسی نیاز دارد که آنها را دوست دارد.
این کتاب درواقع به موضوع فرزندخواندگی و حقوق کودکان پرداخته است و میگوید همهی کودکان شایسته مهربانی بیقید شرط هستند.
نویسنده و تصویرگر با متنی کوتاه و شگفتانگیزترین تصاویری که با استفاده از تکنیکهای خلاقانه و منحصربهفرد خلق شدهاند، کتابی را خلق کردهاند که پیامی جهانی دارد که هم قدرتمند و هم سرشار از امید است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «سر مامان موشی و دوستانش حسابی شلوغ شده بود. اما بچهقورباغهها خیلی زود یاد گرفتند بدوند و جیر جیر کنند و بچه موشها هم یاد گرفتند شنا و قورقور کنند.»
بریژیت ونینگر که نویسنده این کتاب است با پسرش در کوفشتاین اتریش زندگی میکند، جایی که قبلتردر مهدکودک تدریس میکرد. تجربه بیست ساله او در مهدکودک بینش ارزشمندی را در ذهن کودکان خردسال به او بخشیده است. او در حال حاضر یک نویسنده تمام وقت است و بیشتر از پنجاه کتاب مصور تحسین شده نوشته است که «یک توپ برای همه»، « چرا دعوا میکنی؟»، «یکی برای همه، همه برای یکی» بعضی از آنها هستند.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.