نام گل سرخ یا آنک نام گل رمانی جناییمعماییتاریخی نوشتهی اومبرتو اکو، نویسنده و نظریهپرداز ایتالیایی، است. این اثر اولین و پرفروشترین رمان این نویسنده است که در سال ۱۹۸۰ میلادی به چاپ رسید. رمان نام گل سرخ به بیش از سی زبان ترجمه شده است. حوادث این رمان در سالهای پایانی قرون وسطی در اروپا رخ دادهاند.
دربارهی نام گل سرخ
در اواخر قرون وسطی، اروپاییان درگیر جنگهای صلیبی با مسلمانان شده بودند و فرقههای جدیدی نیز در حال شکل گرفتن بود. گسترش تفکرات این فرقهها موجب ایجاد چنددستگی و بروز اختلاف بین مسیحیان شده بود. اختلافاتی نیز بین پاپ و پادشاه وجود داشت و روزبهروز افزونی مییافت و قدرت بسیار کلیسا در کنترل امور، قدرت سیاسی موجود را تهدید میکرد؛ به همین علت بود که پادشاه تلاش میکرد قدرت پاپ را کم کند. پاپ دستور به تفتیش عقاید داده بود و پادشاه از این موضوع ناراضی بود.
سال ۱۳۲۷ میلادی است. لوئی باواریایی تمهیدات سفر را آماده کرده است تا برای حضور در مراسم تاجگذاریاش به شهر رم برود. در همین هنگام، پاپ در آوینیون، لوئی باواریایی را تکفیر میکند. در این وضعیت متلاطم، فرقهی فرانسیسکان در کلیسایی ثروتمند در ایتالیا متهم به عملی سنگین شده است: کفر، ارتداد، بدعت! فرقهی فرانسیسکان و گروه فراتیچلی به رهبری فرا دولچینو در حال رواج باور به فقر و عدم تملک مسیح در بین مسیحیان بودند. این باور در تضاد با اعتقاد پاپ بود و به همین علت این گروهها مرتد خوانده شدند.
«به چه چیز اعتراف کنم؟
باید اعتراف به پیروی از دو فرقهی گناهکار بکنی. باید اعتراف بکنی که تو به مذهب دلچینو وارد شدی و با افکار ارتدادآمیز او شریک بودی و اعمال و گناهان او و توهینهایی را که نسبت به حیثیت اسقفها و دادستانهای شهر شده است، قبول کردهای. پس از آن بدون اینکه توبه کنی به آن دروغها و توهمات پایبند بودهای و با وجودی که سردستهی مرتدان مرده است و افراد مذهب او پراکنده شدهاند، اما هنوز کاملاً ریشهکن نشدهاند، تو باز آنها را رها نکردهای. باید اعتراف کنی که روح تو فاسد است، زیرا مدتی در میان آن فرقهی منحوس بودهای. باید اعتراف کنی که در طغیان دربرابر خدا قیام کردهای و در این دیر محارب با خدا و مردمی که در اینجا هستند، بودهای.»[1]
بعد از این اتفاق، پاپ و پادشاه تصمیم میگیرند با یکدیگر مذاکره کنند. آنها گروهی از بزرگان و اسقفها را به همان کلیسایی میفرستند که فراسیسکانها را به ارتداد متهم کرده است. کشیشی به نام برادر ویلیام از باسکرویل که انگلیسی است، جزو این افراد است. او ماموریت مییابد دربارهی پروندهی فرقهی فرانسیسکان تحقیق کند. در این کار شاگرد نوآموزش، آدسو، نیز او را همراهی میکند. آدسو راوی کتاب نام گل سرخ است.
ویلیام کشیشی مذهبی است که خط فکری مستقل دارد، به منطق و علوم طبیعی تسلط دارد و در میان تمامی افراط و تفریطهای آن زمانه، متعادل و میانهروست. پروندهای که با آن روبهرو میشود، از ویلیام یک کارآگاه قهار و دقیق نیز میسازد. «ظاهر جسمانی برادر ویلیام در آن زمان چنان بود که توجه هر کس را به خود جلب میکرد، حتی اگر آن شخص بیاعتنا و بیدقت بود. قامتی از حد معمول بلندتر داشت و چون زیاد لاغر بود، بلندتر جلوه میکرد. چشمانش تیز و نافذ بود. بینی باریک او که تا اندازهای به منقار شباهت داشت، قیافهی او را طوری جلوهگر میکرد که گویی مترصد و گوشبهزنگ چیزی باشد. فقط در بعضی موارد که خستگی بر او چیره میشد، قیافهاش چنین جلوهای نداشت.»[2]
بررسی پرونده آنطور که تصور میشود، معمولی و آسان نیست و کمکم رنگوبوی جنایی به خود میگیرد. مرگ فجیع آدلمو، یکی از نقاشان کتابخانهی کلیسا، اولین موضوعی است که در کنار پروندهی اصلی قرار میگیرد؛ آدلمو در یک شب طوفانی از صخره به پایین سقوط کرده است. پیشتر نیز هفت قتل عجیب رخ داده است که به ماجرای پرونده مربوط میشوند. تا قبل از رسیدن مذاکرهکنندگان به کلیسا باید راز این قتلها برملا شود. کشیش ویلیام و شاگردش فرصت بسیار کمی دارند.
در دل این کلیسای پرماجرا، کتابخانهای وجود دارد که بزرگترین کتابخانهی جهان مسیحیت است. ویلیام و شاگردش در هزارتوی این کتابخانه بهدنبال پاسخ سوالاتشان میگردند. ویلیام در راهِ حل کردن معماهای این پرونده از منطق ارسطویی، خداشناسی آکویناس و فرضیههای تجربی راجر بیکن استفاده میکند. او در این راه به شناسایی نمادها و نسخ خطی میپردازد، مدرک جمعآوری میکند و در هزارتوی کلیسا به دنبال جواب پرسشهایش میگردد.
فرصتی هفتروزه برای کشف پاسخ معماها و هفت فصل کتاب، داستان رمان فاخر نام گل سرخ را تشکیل داده است. اما راز این اتفاقات برملا خواهد کرد؟ و کتابخانه، محل نور و آگاهی، به کمک آنها خواهد آمد؟
این کتاب یکی از محبوبترین رمانهای جهان است. رمانی که نفس مخاطب را در سینه حبس میکند و تا پایان، جذابیت و کشش لازم را همراه خود دارد. نام گل سرخ بهویژه به افرادی که به رمانهای تاریخی و جنایی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. نام گل سرخ در فهرست ۱۰۰ کتاب قرن لوموند قرار گرفته است و جزو پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز است. همچنین این کتاب برندهی جایزهی مدیسی و معتبرترین جایزهی ادبی ایتالیا یعنی استرگا در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۱ شده است.
نامگرایی و ارجاعهای فرامتنی در این رمان بسیار دیده میشود؛ از جمله هفت روزی که ویلیام به دنبال کشف حقایق است به تکمیل آفرینش در هفت روز اشاره میکند و مواردی دیگر که تخصص اومبرتو اکو در این حوزه را نشان میدهد. اورهان پاموک، نویسندهی ترکیهای و برندهی نوبل ادبیات، کتاب نام من سرخ را با اقتباس از این رمان اومبرتو اکو نوشته است.
دربارهی نویسنده
اومبرتو اکو متولد ۱۹۳۲ میلادی در آلساندریای ایتالیا است. پدرش حسابدار کارخانه و مادرش کارمند بود. روزهای کودکیاش را در زیرزمین خانهی پدربزرگش و در همنشینی با کتابها گذراند. او پس از اتمام تحصیلاتش، در دانشگاه بولونیا نشانهشناسی و فلسفه تدریس میکرد.
اومبرتو اکو نظریهپرداز، نشانهشناس، نویسنده، فیلسوف و منتقد ادبی بود. از دیگر آثار او میتوان به آونگ فوکو، جزیرهی پیشین، شعلهی مرموز ملکه لوئانا و گورستان پراگ اشاره کرد. اکو داستان سه فضانورد را نیز برای کودکان نوشته است. او علاوهبر پنج رمان، بیش از چهل کتاب علمی و صدها مقاله نوشته است؛ اما عمدهی شهرتش را مدیون رمان نام گل سرخ است.
اکو نشان شوالیه را از دولت فرانسه دریافت کرده و عضو افتخاری انجمن هنر و ادب آمریکا بود. یکی از حوزههای تخصصی اومبرتو اکو نشانهشناسی بود. او تلاش میکرد با بررسی و مطالعه، دربارهی نشانهها و نمادها ازجمله نمادهای دینی، موسیقی، تابلوها و ... با فرهنگهای مختلف آشنایی پیدا کند. اومبرتو اکو در نوزده فوریه ۲۰۱۶ میلادی در میلان درگذشت.
نام گل سرخ بر پردهی سینما
در سال ۱۹۸۶ میلادی فیلمی با اقتباس از کتاب نام گل سرخ ساخته شده است. کارگردان این اثر ژان ژاک آنو و سرشناسترین بازیگر آن، شان کانری است.
ترجمه و نشر
رمان نام گل سرخ دو بار به زبان فارسی ترجمه شده است؛ بار نخست با ترجمهی شهرام طاهری با عنوان نام گل سرخ در انتشارات شباویز و بار دوم با برگردان رضا علیزاده، با عنوان آنک نام گل در انتشارات روزنه.
منابع: اکو، اومبرتو. ۱۳۷۴، نام گل سرخ، ترجمهی شهرام طاهری، تهران: شباویز
[1]- اکو، ۱۳۷۴، ۵۷۰
[2]- همان، 19
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.