روزی روزگاری بود که سرزمین عربستان را نمیشناختیم. آن را در سعود و آل سعود خلاصه میکردیم و نهایت برخوردمان با آن در میان عموم مردم فوتبال بود. روزگاری بود که سخت از عربستان اطلاعاتی به دست میآوردیم و وقتی هم که اطلاعاتی کسب میکردیم، آن را با دانش پیشینی خود ادغام میکردیم و همهچیز را بهدیدهی تردید مینگریستیم. اینگونه بود که عربستان نه یک سرزمین اسرارآمیز و پر از قصه که جایی بیآبوعلف برای ما بود. رفتهرفته چرخش ایام اما چیزهایی را در برابر ما قرار داد که فهمیدیم عربستان جایی است مملو از قصه و اسطوره و شبهای بهیادماندنی. شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها اینچنین است که رنگوبویی تازه از عربستان را به ما هدیه میکند: با قصه و شور و شب.
شهرهای افسانه ای شاهزادگان و جن ها
شنزارهای پرقصه
اگر با عربستان به یاد شنزار بیفتیم، ره به خطا نبردهایم. اما با شنیدن اسم عربستان فقط شنزار و شتر را نباید به خاطر بیاوریم. این ایراد بر ما وارد است که در کشورمان کمتر به اسطوره، و در این مورد خاص به اسطورهها و قصههای عربی، میپردازیم. طی سالهای گذشته، خوشبختانه، رشد چاپ رمانهای عربی در کشور باعث شده است تا شناختی نسبی درمورد ادبیات روز عرب و رماننویسی آنها به دست ما برسد. آنچه هم که در این رمانهای عربی دیده میشود عمدتاً قدرت قصهگویی نویسندگان جدید عرب، منظور نویسندگان قرن بیست و بیستویک، است. این قدرت قصهگویی قطعاً عقبهای بسیار طویل دارد. عقبهای که با اطمینان زیادی میتوان گفت رها نشده است، برخلاف ما که سنت قصهگوییمان را بهمرور زمان داریم از دست میدهیم. خیرات الصالح در کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها اتفاق مهمی را برای ما خوانندگان رقم میزند؛ او دست بر اساطیر و افسانههای عرب میگذارد. آن نگاه شنزاری از عربستان و کشورهای عربی را برای ما در هم میشکند و شناخت ما را از فولکلور عربی از هزارویک شب فراتر میبرد. این اتفاق مهمی است که باید به آن توجه کرد. خیرات الصالح اسطوره را در ارتباط با انسان عرب و تاریخ و حوادثی که از سر گذرانده بیان میکند. بهعنوان مثال، و برای مختصر کردن توضیحات در این مورد، به صفحهی 115 کتاب، ذیل بحث “حکایتهایی دربارهی سخاوت، شرافت و وفاداری” میرویم: «همانطور که روح طایفه در اصطلاح عصبیه گنجانده شده بود، فضایلی نیز که در میان اعراب صحرا بسیار مهم و باارزش تلقی میشدند در کلمهی «مروت» تجسم یافته بود. مروت بر قانون نانوشتهی شرافت، برتری مردانه، جوانمردی و سلحشوری دلالت میکرد که همهی قبایل صحرا آن را به رسمیت میشناختند...»
طریقی برخلاف کتب تاریخی
مسیری که خیرات الصالح برای نوشتن کتابش در پیش میگیرد به نظر مسیری است صحیح. او از تاریخ سرزمین عربستان شروع میکند. دنیای عربِ عربستانی را در ازمنهی قدیم به تصویر میکشد. درک و شهود فرد عرب را توضیح میدهد و رابطهی این جغرافیای گرمسیری را با جهان اطرافش بررسی میکند. خیرات الصالح فصل اول کتابش را از طریقی که کتب تاریخی برای بیان تاریخ انتخاب میکنند به جلو هدایت نمیکند. او درونیتر با انسان عرب برخورد میکند. از مشغولیات دل و ذهن او حرف میزند. تا حدی رابطهی عرب و جغرافیایش را توصیف و تشریح میکند و انقلابی که اسلام در شبهجزیره به وجود آورد بیان میکند. شروعی که خیرات الصالح دارد مسیرش را برای ورود به دنیای اساطیر و افسانههای عربی هموار میکند. حالا خواننده درکی نسبی از شرایط عربستان و انسان عرب و ذهنیات وی دارد. با شنیدن نام عربستان دیگر شتر و شنزار را برای خود تصور نمیکند و شبهای عربی و حالوهوای اسرارآمیزش تداعی جدیدی است در ذهن خواننده.
از رشاد سلیم و پیتر دنیس غافل نشویم
تصویرگران کتاب خیرات الصالح، یعنی رشاد سلیم و پیتر دنیس، کمتر از الصالح در این کتاب نقش ندارند. تصویرپردازیهای عالی و پر از جزئیات آنهاست که جلایی خاص به متن خیرات الصالح میدهد و موجب میشود تا متن شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها عبوس نباشد. سیوشش تصویر مدادی کتاب را پیتر دنیس و ده تصویر تمامرنگی کتاب را رشاد سلیم کشیدهاند.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.