می‌خواهم رؤیای سیب‌ها را بخوابم

معرفی نمایشنامه‌ی عروسی خون نوشته‌ی فدریکو گارسیا لورکا

پدرام عسکری

دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

(16 نفر) 5.0

نمایشنامه عروسی خون
طراحی از Lita Cabellut

لورکا در 1931 شعر «می‌خواهم رؤیای سیب‌ها را بخوابم» را سرایید و یک سال بعد عروسی خون را منتشر کرد. وحدت معنایی میان عروسی خون و شعر «می‌خواهم رؤیای سیب‌ها را بخوابم» چنان محکم است که هرچه بیشتر سطور نمایشنامه‌ی لورکا خوانده می‌شود، بیشتر و بیشتر تصاویر متولدشده به‌دست لورکا در شعر «می‌خواهم رؤیای سیب‌ها را بخوابم» زنده می‌شوند. لورکا از عشق، هیجان، شهوت، استیصال در سرنوشت و مرگ در عروسی خون همان‌قدر مایه می‌گیرد که در شعر سال 1931 خود. عروسی خون تراژدی‌ای شاعرانه و پر از ایماژ است که در پسِ دلهره‌ای که با خود حمل می‌کند نمایانگر قدرت قصه‌پردازی و تصویرسازی لورکاست.

مرثیه‌ای بیاموزم که مرا پاک به خاک برگرداند

فولکلور و مضامین مذهبی در امتداد و امتزاج با یکدیگر عمل می‌کنند و این از خصیصه‌های نوشتار لورکاست. لورکا در عروسی خون مثلثی را تعریف می‌کند متشکل از عروس، داماد و لئوناردو و با ایجاد این مثلث دست به روایت ماجرایی می‌زند که سراسرش به گناه و عشق و تلاش برای آمرزش سرک می‌کشد. در عروسی خون با طیف وسیعی از پرسوناژها طرف می‌شویم که همگی آن‌ها جز لئوناردو با نام نقششان شناخته می‌شوند و نه نام کوچکشان. لورکا با این نفی هویت از پرسوناژهایش به‌سمت باورهای کهنه‌ای در جامعه‌ی اسپانیا حرکت می‌کند که از گذشته به یادگار مانده است و هرکسی فقط در جایگاه خاص خود تعریف می‌شود، مثل عروس که باید پاک‌دامنی را متجلی کند یا مادر که اسوه‌ی فداکاری برای خانواده‌اش است. لورکا همچنان که نفی شدن هویت مردم را در جامعه یادآور می‌شود نوک تیز پیکانش را به‌سوی جامعه‌ای می‌گیرد که به تلقی امیل دورکهایم، جامعه‌شناس فرانسوی، باید آن را جامعه‌ی ارگانیک قلمداد کرد. در عروسی خون، پرسوناژها از طریق پیوندهای خانوادگی، تعهدات اجتماعی و وابستگی‌های اقتصادی به هم مرتبط می‌شوند. عروسی خون نمایانگر آرزوهای فروخورده‌ی انسان‌هاست. نقش‌ها و روابط پیچیده‌ای که پرسوناژها با یکدیگر دارند به ایجاد یک‌پارچگی و تشابه در جامعه کمک می‌کند. آنان برخلاف میل خود رفتار می‌کنند و همینْ استحکام بیشتری به این بافت روستایی می‌دهد و همواره باید در حال خواندن مرثیه‌ای خاموش در دل خود باشند. این فروخوردن خودخواسته منجر به ایجاد تنش‌های عمیقی بین پرسوناژهای درام لورکا می‌شود که بزرگ‌ترینِ این مسئله در تنش بین لئوناردو، عروس و داماد مشخص می‌شود. عروسی خون اسپانیای قدیم را نشان می‌دهد. جایی که در آن هنوز هم نیروهای اجتماعی نمی‌توانند جز ایجاد تشابهات بین خود تعریف دیگری از خود ارائه بدهند و پیچیدگی‌های روابط انسانی و نقش‌های اجتماعی به اوج خود می‌رسد.

می‌خواهم کمی بخوابم/ کمی، دقیقه‌ای، قرنی

در شعر سال 1931، لورکا می‌گوید:

«می‌خواهم دوباره بشنوم که مرده‌ها خون‌ریزی ندارند،
که دهان‌های پوسیده هنوز تشنه آب هستند.
می‌خواهم نه از شکنجه علف چیزی بدانم
نه از ماه که دهانِ افعی دارد.
می‌خواهم کمی بخوابم،
کمی، دقیقه‌ای، قرنی
اما همه بدانند که من نمرده‌ام،
که هنوز لب‌هایم طلا دارد
که من دوستِ کوچک «وست وینگ» هستم،
که من سایه‌ی گسترده‌ی اشک‌هایم هستم.»

خستگی سراسر وجود پرسوناژهای عروسی خون را درنوردیده. بغض‌ها و سرگشتگی‌هایی که هریک از آن‌ها با آن درپیوند هستند خبر از آینده‌ای محتوم به رنجش روان دارد. از‌این‌روست که حال هیچ‌کس در عروسی خون قرار نیست خوش باشد و هماره هم‌آوا با آخرین مصراع‌های شعر لورکا می‌خواهند قلبشان را تکه‌تکه کنند. زنان بیش از مردان به محاق رفته‌اند و آرزوهای شیرینشان در پس دنیای مردانه‌ی بیرون راهی گورستان‌هایی ناشناخته می‌شوند. کمال قصه در گناه‌های این افراد است. آنجا که عروس در دل خود میلی به لئوناردو احساس می‌کند، علی‌رغم تعهدش به داماد. این عین کنشگری است از سمت آدمی که تا پیش از این قرار نبوده که نقشی جز یک زن روستایی و ساده را ایفا کند. عشق عنصری کنش‌ساز در نمایشنامه‌ی لورکا می‌شود و عروس با تصمیم‌های خود عروسی خون را بدل به یکی از شاه‌کارهای تاریخ ادبیات و تئاتر می‌کند. از لحظه‌ای که عروس شروع به تصمیم‌گیری می‌کند خودش را هم‌سنگِ با نورا و هدا می‌کند. دو زنی که در نمایشنامه‌های ایبسن برعلیه شرایط ظالمانه‌ی جامعه‌ی مردسالار و ارگانیک قرار می‌گیرند و دست به عمل می‌زنند. حتی می‌شود یک مرحله جلوتر رفت. عروس در عروسی خون دست به عملی می‌زند که نورا در عروسک‌خانه نتوانست انجام دهد. نگاه لورکا فراتر از ایبسن در اینجا حرکت می‌کند و اگر ایبسن دست به نقد طبقه‌ی بورژوازی می‌زند، لورکا حمله به کلیت جامعه‌ی اسپانیا می‌برد که عاملیت را از هرکسی نفی کرده است. هرچند که درنهایت چه عروس و چه نورا سرنوشتی تراژیک را تجربه می‌کنند.

ترجمه‌ی تازه‌ی عروسی خون

نشر نی به‌تازگی ترجمه‌ای تازه از عروسی خون به قلم فدریکو گارسیا لورکا منتشر کرده است. مترجم این نسخه از عروسی خون مزدک صدر است. از مزدک صدر پیش‌تر کتاب‌های روشنایی‌های بوهم (نی)، پدر و کاپیتان (نی)، آخرین روزهای کانت (نی)، تابوت تهی (فرهنگ جاوید) و مسافر هواپیمای ترومن (فرهنگ جاوید) منتشر شده است. عروسی خون در مجموعه‌ی “جهان نمایشنامه”ی نشر نی قرارگرفته است.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

کوتوله‌‌ی قلدر تارتوف مزوّر است یا روشنفکر؟

کوتوله‌‌ی قلدر تارتوف مزوّر است یا روشنفکر؟

معرفی نمایشنامه‌ی روشنایی‌های بوهم نوشته‌ی رامون ماریا دل بایه اینکلان

دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین

دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین

مروری بر نمایشنامه‌ی آی بی‌کلاه، آی باکلاه نوشته‌ی غلامحسین ساعدی

ارواح معلق در تاریکی اسارت

ارواح معلق در تاریکی اسارت

مروری بر نمایشنامه‌ی خانه‌ی برناردا آلبا نوشته‌ی فردریکو گارسیا لورکا

کتاب های پیشنهادی