کتاب نیلوفر و مرداب نوشتهی تیچ نات هان یکی از آثاری است که در موقعیتهای حساس و شرایط سخت زندگی به انسان کمک میکند. این اثر میکوشد به افراد غمگین راهحلهای کارآمد ارائه دهد و آنها را از چاه عمیق اندوه بیرون بکشد و احساس ناامیدی را در وجودشان از بین ببرد. خواندن این اثر باعث میشود نگاه انسانها به جهان پیرامون و مشکلات زندگی تغییر کند و دنیا را به شکل دیگری ببینند.
«در داستانهای بودایی«مارا» مظهر تمام عقاید نادرست و تباهیهاست. بهعبارتی، مظهر هر چیزی است که سبب رنجهای نالازم میشود. بودا در غاری مشغول تمرینهای ذهنآگاهی بود. آناندا، همراه و مرید او، میخواست آنجا را ترک کند تا کارهای مربوط به خیریه را آغاز کند و بهمحض برگشتن، عواید کار را در جهت خیررسانی به دو بخش تقسیم کند: یک بخش برای خودش و دیگری برای بودا. یک روز صبح درحالیکه بودا درون غار نشسته بود و مراقبه میکرد، آناندا در بیرون غار دید که کسی به سمت او میآید. شستش خبر داد که آن فرد را میشناسد. بله، او مارا بود! آناندا میخواست خود را جایی مخفی کند تا مارا او را نبیند چون اگر او را نمیدید، به غار هم نزدیک نمیشد تا آرامش بودا را برهم بزند. اما دیگر کار از کار گذشته ببود. مارا پیش آمد و پرسید:" آناندای راهب، آیا آموزگار شما، بودا، اینجا حضور دارند؟" آناندا لحظهای وسوسه شد تا به دروغ بگوید:" خیر، بودا در اینجا حضور ندارند، ایشان اینجا را برای حضور در جلسهی سخنرانی و یا هر کار دیگری ترک کردهاند." اما چون دروغگویی را در شأن راهبان نمیدید درنهایت چنین گفت:" چرا این سوال را میکنی؟" مارا پاسخ داد:" میخواهم ایشان را ملاقات کنم." آناندا با لحنی تحقیرآمیز گفت:" راه خود بگیر و از اینجا دور شود. به یاد نمیآورم که دوست او باشی. تو دشمن او هستی. فراموش کردهای که چگونه زیر درخت انجیر معابد، همان درختی که بودا در زیرش به روشنضمیری رسید، میکوشیدی او را از رسیدن به روشنی بازداری و بودا شکست سنگینی را بر تو تحمیل کرد؟ بودا تو را نخواهد پذیرفت." ما را پس از شنیدن سخنان آناندا خندهکنان گفت:"ها،ها،ها... واقعا؟! آیا بودای شما دشمنانی دارد؟ چنین فکر میکردم که بودا گفته است هیچ دشمنی ندارد. چگونه شده است که اکنون دشمنانی دارد؟"»[1]
به خورشید لبخند بزنید و بدانید که جهان همواره در تلاش است شما را به نهایت رستگاری برساند. تنها با انرژی مثبت میتوانید به همهی خواستههای خود دست پیدا کنید. شادی، نشاط و احساسات خوب در سراسر کرهی زمین پراکنده هستند، این شما هستید که باید آنها را بیابید و به اوج لذت برسید. همهی ما در بسیاری از کتابها بارها و بارها، مشابه این جملات را خواندهایم. این کتابها سعی میکنند مخاطبان خود را فریب دهند. نویسندهی اینگونه آثار واقعیتهای موجود در جهان را انکار میکنند و دنیایی را به تصویر میکشند که در سراسر آن تنها خوشی و شادکامی دیده میشود. خوانندگان بعد از مواجه شدن با این کتابهای پرفروش که مفاهیم روانشناسی زرد را ارائه میدهند، احساس سرخوردگی زیادی را تجربه میکنند. آنها در این جهان با سختیها، مشکلات و غمهای مختلف روبهرو میشوند و این مسئله باعث میشود تصور کنند مسیر را اشتباه رفتهاند و نگرش و تفکرشان مشکل اساسی و بنیادی دارد. بعضی از کتابهای روانشناسی، حقیقت را بهصورت عریان به مخاطب خود نشان میدهند. خوانندگان با خواندن این آثار، خود و دنیای پیرامونشان را بهتر میشناسند و نگاهی واقعبینانه به مسائل مختلف پیدا میکنند. تیچ نات هان یکی از افرادی است که تلاش کرده در کتاب خود، جهانی اصیل و واقعی را ترسیم کند و دست انسانهای زیادی را در هنگام رنج و سختی بگیرد.
تیچ نات هان که بود؟
تیچ نات هان یا تیک نات هان در 11 اکتبر سال 1926 در ویتنام چشم به جهان گشود. او خیلیزود به عقاید بودا علاقهمند شد و به دنبال آشنایی بیشتر با شاخههای اصلی بودایی و کسب علم و دانش رفت. وی پس از سالها تلاش موفق شد به مقام رهبانیت دست پیدا کند و شاگردان زیادی را در سراسر دنیا تربیت نماید.
او تجربهی تدریس در دانشگاههای مختلف مانند کلمبیا و پرینستون ایالات متحده را نیز دارد. تیچ نات هان از جنگ و درگیری بیزاری میجست و همواره طرفدار صلح بود و در پی مخالفت و اعتراض به جنگ در ویتنام، برای مدتی از کشور خود اخراج و تبعید شد و چندین سال مجبور به زندگی در کشورهای گوناگون گردید. همین عقاید باعث شد این راهب بودایی در سال 1967 نامزد دریافت جایزهی صلح نوبل شود.
وی یکی از بزرگترین استادان برجستهی ذن[2](مکتبی در مذهب بودایی) محسوب میشود و کتابهای زیادی دربارهی بوداییسم نوشته است. فقط راه برو، هنر برقراری ارتباط، شادمانی، هنر زندگی کردن، خرد تسلط بر خشم، کلیدهای ذن، راه و رسم عسق، نیلوفر و مرداب و... تنها بخشی از تألیفات موفق این رهبر معنوی هستند. کتابهای این نویسنده به زبانهای مختلف دنیا مانند عربی، آلمانی، فارسی و... ترجمه شدهاند. تیچ نات هان در 22 ژانویهی سال 2022 چشم از جهان فروبست.
در کتاب نیلوفر و مرداب چه میگذرد؟
نیلوفر و مرداب در سال 1399 به همت نشر بیدگل منتشر شد. این اثر را علی امیرآبادی ترجمه کرد و در اختیار علاقهمندان قرار داد. این کتاب شش فصل اصلی دارد. «هنر دگرگون کردن رنجها»، «سلام کردن به رنجها»، «عمیق نگریستن به رنجها»، «پنج شیوه برای آبیاری بذر شادی» و... فصلهای این کتاب جذاب را تشکیل میدهند. تیچ نات هان مانند معلمی دلسوز به خوانندگان اثر آموزش میدهد چگونه رنجهایشان را ببینید و مثل مشاوری مهربان با انسانهای رنجور همدلی و همراهی میکند. او در این کتاب تلاش کرده زندگی واقعی را با تمام خوبیها و بدیهایش به مخاطبان خود نشان دهد و فقط به بررسی زیباییهای دنیا و یا زشتیهای آن نپردازد.
وی عقیده دارد مشکلات و سختیهای زندگی همان باتلاق پر از گل و لای است و شادی و نشاط درواقع همان گلهای نیلوفری هستند که از دل آلایشها رشد میکنند و متولد میشوند. او معتقد است انسان باید در هنگام تحمل ناملایمات و سختیها به دنبال مفهوم شادی بگردد، خوبیهای زندگی را نادیده نگیرد و با رنجها بهصورت دیگری روبهرو شود. این راهب بودایی بر این باور است که با درک درست از معنای رنج، توجه به مشکلات و پذیرفتن سختیها، زندگی انسانها بهمراتب آسانتر میشود.
تیچ نات هان سعی دارد به مخاطبانش آموزش دهد چگونه با درون خود ارتباط برقرار کنند، به افکار و صداهای ذهنیشان مسلط شوند، مشکلات را برای خود چندین برابر نکنند، شفقت و مهربانی را هنگام مواجهه با خود از یاد نبرند و افکار منفی و نشخوارهای ذهنی و قضاوتهای بیدلیل را رها نمایند. وی در تلاش است زندگی در لحظه را به مخاطبان خود بیاموزد و آنها را از دام خاطرات گذشته برهاند و از ترس و وحشت روزهای آینده نجات دهد.
سبک کلی کتاب نیلوفر و مرداب
نیلوفر و مرداب کتابی روانشناسی است که در زمینهی خودآگاهی و خودشناسی به مخاطبان خود بسیار کمک میکند. مقدمهی مترجم اثر باعث شده مخاطبان دیدی کلی نسبت به مفاهیم موجود در کتاب پیدا کنند. تیچ نات هان در این اثر اندیشههایی را مطرح میکند که برای همهی افراد بدون توجه به نژاد، سن، محیط زندگی، عقاید و... قابل استفاده باشد. او شعار نمیدهد و قصد فریب مخاطبان خود را ندارد و در کمال صداقت، عقاید خود را با آنان در میان میگذارد. وی با کلامی ساده و بدون لفظپردازی به بیان اعتقادات بودایی خود میپردازد و با نثری روان و لحنی صمیمی به خوانندگان کتاب آموزشی مفید میدهد.
او از مثالهای گوناگون و داستانهای مختلف مانند داستانهای تمثیلی و آموزندهی بودا و مارا در طول اثر استفاده میکند تا مطالب خیلیخوب در ذهن مخاطبان جای بگیرد. این کتاب سرشار از مفاهیم والای خودمراقبتی و انساندوستی است و به افراد برای رسیدن به آرامش روحی و درونی کمک میکند. وی در انتهای کتاب به مخاطبان تمرینهای مختلفی میدهد تا اهمیت زندگی کردن در لحظه را با تماموجود حس کنند. این تمرینها از کتاب آناپاناساتی سوترا انتخاب شدهاند. تیچ نات هان با این تمرینهای ساده و راحت اهمیت مراقبه را به خوانندگان آموزش میدهد و به دنیا از دریچهای نو مینگرد.
«این مراقبهی عشق را با تمرین بخشهای مربوط به خودتان آغاز کنید، تا وقتی نتوانید به خودتان عشق بورزید و از خود مراقبت کنید، نمیتوانید به دیگران کمک کنید. نخست مراقبهی عشق را برای کسانی که دوستشان دارید انجام دهید، بعد برای افرادی که به آنها احساس خاصی ندارید، سپس برای کسانی که عاشقشان هستید و درنهایت، برای کسانی که حتی فکر کردن به آنها هم سبب رنج شما میشود. طبق آموزهی بودا هستی انسان از پنج عنصر تشکیل شده که در سانسکریت به آن «سکانداس» میگویند: جسم، احساسات، ادراک، ساختارهای ذهنی و آگاهی. بهعبارتی، میتوان گفت این عناصر قلمرو شماست و شما سرپرست آن هستید. برای آنکه وضعیت واقعی دروانتان را بشناسید، ناگزیرید قلمرو خودتان را بشناسید که شامل عناصری است که درون شما با یکدیگر در کشمکش هستند. برای ایجاد هماهنگی و آشتی میان عناصر وجودی و التیام رنجهای درون، باید خودتان را بشناسید. عمیق نگریستن و گوشکردن و کندوکاو قلمرو خودتان همان آغاز مراقبهی عشق است. تمرین مراقبهی عشق را با عمیق نگریستن به بدنتان آغاز کنید. از خودتان بپرسید:" در این لحظه وضعیت بدنم چگونه است؟ وضعیت بدنم در گذشته چگونه بوده است؟ وضعیت بدنم در آینده چگونه خواهد بود؟"»[3]
نویسندهی نیلوفر و مرداب در پی این است قدرت انعطافپذیری و تابآوری را در مخاطبانش افزایش دهد و با ابزارهای سادهای مانند ریلکس کردن، تنفس آگاهانه، هنر عشق ورزیدن و... توانایی آنها را در مواجهه با رنجها و سختیها تقویت کند.
اگر احساس میکنید رنجها و سختیهای مختلف شما را احاطه کردهاند، درنهایت اندوه قرار دارید، شادی را گم کردهاید و هیچ روزنهی امیدی در اطرافتان وجود ندارد، خواندن کتاب نیلوفر و مرداب را بههیچوجه از دست ندهید.
[1]- (تیچ، 1399: 68 و 69)
[2]- مخفف اذن، اکنون، کنون ( دهخدا،1377: 11517)
[3]- (تیچ، 1399: 154)
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.