با نوشتن نفسی تازه کنیم

مروری بر کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود نوشته‌ی لرن هرینگ

فاطمه آل آقا

سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱

(3 نفر) 4.8

کتاب نوشتن با تنفس آغاز می شود

کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود نوشته‌ی لرن هرینگ به دنیای نویسندگی از دریچه‌‌ی جدیدی می‌نگرد. هرینگ معتقد است لازمه‌ی خلق داستانی جذاب و به‌یادماندنی با آنچه همیشه در کتاب‌های نویسندگی خوانده‌ایم، تفاوت‌های اساسی دارد. او راه‌حل‌هایی کاربردی و مفید در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهد تا نوشتن را به شکلی متفاوت تجربه کنند و نویسندگی برایشان با لذت بیشتری همراه باشد.

تصور کنید قصد دارید برای دیدن یک کتاب‌فروشی معروف و بزرگ با ماشین شخصی خود به شهری دور سفر کنید. شما آدرس دقیق محل موردنظرتان را پیدا کرده‌اید، از مسیر آگاهی کامل دارید، فهرستی از لوازم موردنیازتان گردآوری کرده و تصور می‌کنید هیچ مسئله‌‌ای وجود ندارد که بتواند برنامه‌ریزی شما را تغییر دهد و هیچ مشکلی قادر نیست جلوی خواست و اراده‌ی شما قد علم کند.

شما مسافت زیادی را رانندگی می‌کنید، در ترافیک می‌مانید و به رادیو گوش می‌دهید. همه‌چیز کاملاً عادی به‌نظر می‌رسد، اما ناگهان اتفاقی غیرمنتظره رخ می‌دهد و تمام برنامه‌ریزی‌های‌تان نقش بر آب می‌شود. شما درگیر برف و بورانی شدید می‌شوید و با یک ترمز شدید، ماشینتان روی زمین یخ‌زده می‌لغزد و در یک توده‌ی بزرگ برف فرو می‌رود. در این شرایط چه می‌کنید؟ به چه چیزی می‌اندیشید؟ زندگی‌تان بعدها دچار چه تغییراتی می‌شود؟ این ماجرا داستانی واقعی است که برای لرن هرینگ هنگام رفتن به کتابفروشی پاول در پورتلند اتفاق افتاده و در مقدمه‌ی کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود با آن روبه‌رو می‌شویم. اتفاقی عجیب که برای لرن تلنگری بود تا به بسیاری از سوالات ذهنی‌اش پاسخی روشن بدهد و اثری جذاب و خواندنی خلق کند.

چگونه داستان بهتری بنویسیم؟

کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود برای اولین‌بار در سال 2007 منتشر شد. نشر بیدگل این کتاب را در سال 1393 با ترجمه‌ی حمید هاشمی در اختیار علاقه‌مندان قرار داد. کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود از جمله آثاری است که با راهکارهایی ساده و اصولی، انگیزه‌ی نوشتن را در مخاطبان تقویت می‌کند. هرینگ معتقد است ما از اهمیت جسم و بدن خود در هنگام نوشتن غافل هستیم و در ابتدا برای خلق داستانی جذاب و خواندنی باید از بدنمان به‌طورکامل آگاهی پیدا کنیم، زیرا تن ما از تجربیات مختلفمان مانند عشق، جنگ، ناکامی‌، خیانت و... که در طول زندگی با آن‌ها مواجه می‌شویم، درون خود محافظت می‌کند.

او راه‌های مختلفی را به خوانندگان پیشنهاد می‌دهد تا ذهن و بدنشان را از یکدیگر جدا نبینند و به یک میزان به آن‌ها توجه کنند. هرینگ در کتاب خود به نوآموزان نویسندگی ماهی‌گیری می‌آموزد. او به خوانندگان کمک می‌کند افکارشان را بهتر مدیریت کنند و به خیالات و اندیشه‌هایشان نظم ببخشند. هرینگ قائل به وجود رابطه‌ی مستقیم بین نویسندگی و قدرت تنفس و عمل دم و بازدم است که در این کتاب به بازگو کردن آن می‌پردازد.

نوشتن با تنفس آغاز می‌شود سه فصل به نام‌های «تمرکز ذهن»، «فرایند عمیق‌نوشتن» و «پذیرفتن این‌که چه و کجا هستید» دارد. در بخش اول کتاب، هرینگ به دنبال این است که از افکار و تصوراتتان آگاهی به‌دست بیاورید. او در این بخش از قدرت ریسک کردن، اهمیت تواضع و فروتنی برای نوشتن، معنای دقیق کنجکاوی، احساس هم‌دردی، پذیرش و تسلیم بودن و... سخن می‌گوید. نویسنده در بخش دوم به عملکردهای نوشتار می‌پردازد و ضمن آشنایی خواننده با عناصر اصلی داستان نظیر زاویه‌‌‌ دید، شخصیت‌پردازی، کشمکش، ساخت فضا و صحنه و...، آن‌ها را به شناخت و آگاهی بیشتر از خودشان دعوت می‌کند. هرینگ باور دارد نویسندگان باید سایه‌های پنهان در وجود خود را ببینند، اما نباید کنترل روح و روانشان را بر عهده‌ی این تاریکی‌ها‌ی نهان بگذارند. او توصیه می‌کند نوآموزان به زمین، اجداد و تن مانند یک منبع غنی برای خلق داستان‌هایشان بنگرند و صرفاً به نتیجه‌ی کار و چاپ اثر فکر نکنند و از مسیر لذت ببرند. قسمت سوم کتاب به نکاتی مربوط می‌شود که بعد از پایان داستانتان باید به آن‌ها توجه کنید. نویسنده در این بخش از موضوعات مختلفی مانند اهمیت بازبینی نوشته‌ها، لزوم تنهایی در بعضی اوقات، باور به ناپیداری همه چیز در دنیا حتی نوشته‌ها، توجه ویژه به سکون و آسودگی در نویسنده و... صحبت می‌کند.

«بازبینی فرصتی است برای این‌که دوباره فکر کنید، دوباره تصور کنید و مهم‌تر از آن دوباره در مورد کارتان رویاپردازی کنید. قطعاتی را کنار هم گذاشته‌اید که شاید بعضی از آن‌ها به درد تکمیل نهایی پازلتان بخورد. شاید هیچ‌کدامشان هم به چنین کاری نیاید ولی همین‌ها بودند که شما را تا این‌جا رساندند. به آن‌ها احترام بگذارید. این‌ها واژه‌ها یا تلاش‌های ازدست‌رفته‌ای نیستند. می‌توانید این مرحله را مثل مرحله‌ قضاوت اسکی المپیک ببینید. شما نمایشتان را روی تپه داده‌اید و حالا منتظرید چه‌کار کرده‌اید. حتی اگر متوجه شوید هیچ‌چیز به دست نیاورده‌اید باز هم بد نیست. این هم بخشی از فرایند کار است. گاهی این‌قدر گوشت دارید که یک ساندویچ با آن درست کنید، ولی گاهی لازم می‌شود بروید بازار و خرید کنید. گاهی یک برگه چرکنویس مدت‌ها شما را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد یا درنهایت ختم به نوشتن رمانی می‌شود؛ البته پس از آن‌که تجربه لازم برای نوشتن آن رمان را از سر گذراندید. گاهی شخصیت‌های داستانمان از ما خیلی جلوترند و زمان می‌برد تا ما به آن‌ها برسیم؛ به همین دلیل لازم است به فرایند کار اعتماد کنیم و تسلیم آن شویم. ما که همه‌چیز را نمی‌دانیم و چه خوب که نمی‌دانیم، چون اگر می‌دانستیم بی‌نهایت ایده و شخصیت داشتیم تا در موردشان بنویسیم. بعد از این‌که حس کردید نسخه‌‌ی اولیه‌ی نوشتارتان به‌ قدر کافی خوب است می‌توانید از معلمتان یا از گروه دوستان نویسنده‌تان بخواهید در مورد آن نظر بدهند.»[1]

نگاهی بر سبک کلی نوشتن با تنفس آغاز می‌شود

کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود نثری ساده و روان دارد. هر بخش کتاب با یک جمله یا عبارت از افراد مشهوری مانند سلست وست، تیچ نات‌هان، کونفوسیوس، جیم رون و... آغاز می‌شود. مطالب کتاب با یکدیگر مرتبط هستند، اما امکان مطالعه‌ی مستقل هر بخش از کتاب وجود دارد و نیازی به خواندن خطی مطالب نیست.

لرن هرینگ در حوزه‌ی نویسندگیِ خلاق و روان‌شناسی و مشاوره تحصیل کرده است. او ورزش را نیز به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کند و کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود ترکیبی جادویی از هر سه توانایی این نویسنده است. هرینگ در سراسر کتاب بارها و بارها از مباحث شناختی و روان‌شناسی مانند بحث سایه و خودآگاهی سخن می‌گوید. او با دادن تمرین‌های مختلف خوانندگان را هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی و ذهنی آماده می‌کند تا با توشه‌ی پربارتری به سراغ خلق داستانشان بروند. هرینگ در قسمت «استراحت بدن» تمرین‌های ساده‌ی یوگا را در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهد تا توجه آنان را به سلامت جسمشان جلب نماید. او معتقد است فعالیت‌های بدنی یوگا منجر به بهبود تنفس افراد می‌شود و بر قدرت نویسندگی آن‌ها اثرگذار است.

«انگشت اشاره و میانه‌ دست راستتان را روی مچ دست چپتان بگذارید تا ضربانتان را حس کنید. اگر نمی‌توانید ضربانتان را حس کنید انگشتتان را کنار گردنتان بگذارید. اگر باز هم نمی‌توانید نبضتان را بگیرید دست راستتان را روی قلبتان بگذارید. چرا؟ این حرکت شما را به درون بدنتان فرو می‌برد و به ریتم درونی‌تان متصل می‌کند. با تمرکز بر نبض و ضربان توان توجه و گوش کردن بدون قضاوت را رشد می‌دهید. صدای یک نویسنده عمیق و رمزآمیز نیست. کشف صدا به این دلیل سخت است که در هر کسی به طریقی تازه جلوه‌گر می‌شود، ولی بی‌شکل و مخصوص نویسندگان"عالی" نیست. نویسندگان به این دلیل به‌سختی دنبال صدای خودشان می‌گردند که شنیدن کار سختی است. وقتی ما نویسندگان در مورد پیدا کردن صدای خودمان حرف می‌زنیم منظورمان این است که: وقتی کسی و چیز دیگری که حرف بزند نیست، صدای من چگونه شنیده می‌شود؟ وقتی حواس‌پرتی‌های زندگی‌ام آرام گیرند چه حرفی برای زدن دارم؟ برای این‌که یاد بگیریم و برویم_ نه فقط با تن بلکه با ذهن_ تا جایی که بفهمیم صدایش موقع صحبت چگونه به گوش می‌رسد. به نظر من غریزه هر نویسنده تازه‌کاری که باور دارد باید از زندگی معمولی‌اش "فاصله بگیرد" تا صدایش را پیدا کند درست است؛ البته این مسیر معمولاً ناموفق است چون نویسنده نمی‌فهمد اگر نمی‌تواند صدای خودش را بشنود به این دلیل است که یاد نگرفته است توجهش را از محیط اطرافش بگیرد و گوش بدهد نه به این دلیل که در این شهر یا آن شهر پرسر‌وصدا زندگی می‌کند. هر شهری که بروید با شهر خودتان فرق دارد.»[2]

«سنگ محک» نام قسمت‌ دیگری از کتاب است که به تمرین نویسندگی مربوط می‌شود. هرینگ در این بخش پرسش‌های گوناگونی را مطرح می‌کند و خوانندگان با پاسخ دادن به سوالات نویسنده، دید وسیع‌تری برای خلق یک اثر داستانی پیدا می‌کنند.

کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود به شما نمی‌گوید چه داستانی بنویسید تا مخاطبان بیشتری جذب کنید یا برای شخصیت‌پردازی از چه تکنیک‌هایی بهره ببرید، بلکه مانند یک راهنما در کنار شما قرار می‌گیرد تا فرایند خلق یک نوشته‌ی خوب را با تکیه بر توجه به تن و ذهن به‌صورت توأمان بیاموزید. نویسنده در این کتاب بارها و بارها از تجربیات و خاطرات خود مثال‌هایی ساده و ملموس می‌زند و این مسئله باعث می‌شود مطالب کتاب در ذهن خوانندگان بهتر جای بگیرد.

نزدیک شدن به دنیای حرفه‌ای‌ها

برای اینکه به یک نویسنده‌ی حرفه‌ای تبدیل شوید به دنبال معجزه، فرمولی جادویی و یا راه میان‌بر نگردید. مهم‌ترین مسئله برای موفق شدن در هر کاری تداوم و تکرار است و این نکته در دنیای نویسندگی هم کاملاً صدق می‌کند. هرینگ به خوانندگانش دو توصیه‌ی اساسی می‌کند. اول این‌که همواره بنویسند، ارتباط خود را به‌هیچ‌وجه با نوشتن قطع نکنند و برای خلوت کردن با خود و دست به قلم بردن منتظر هیچ اتفاقی مانند بزرگ شدن بچه‌ها، کم‌ شدن مشغله‌ی کاری، رسیدن تعطیلات و... نباشند. او عقیده دارد با هربار دوری طولانی از دنیای نویسندگی، دست بردن به قلم برای نویسنده سخت‌تر می‌شود. پیشنهاد دوم این است که علاقه‌مندان به نویسندگی تحت هیچ شرایطی از خواندن دست نکشند و همواره به مطالعه‌ی آثار بزرگان بپردازند تا اصول اولیه‌ی نوشتن را به این شکل بیاموزند و با افزایش آگاهی در زمینه‌های مختلف، بتوانند داستان‌های خودشان را روایت کنند.

خواندن کتاب‌های مختلف در زمینه‌ی نویسندگی بسیار مفید است و به علاقه‌مندان کمک می‌کند زودتر در مسیر نویسندگی اصولی گام بردارند. کتاب نوشتن با تنفس آغاز می‌شود یکی از آثاری است که مخاطبان را با فرایند خلق یک نوشته‌ی اثرگذار آشنا می‌کند. هرینگ در این کتاب تمام آموخته‌های خود را بدون کم‌وکاست به مخاطبانش آموزش می‌دهد. اگر شما هم می‌نویسید و دوست دارید نوشته‌های جذابی خلق کنید ، لذت خواندن این کتاب را از خودتان دریغ نکنید.


[1]- هرینگ، لرن، نوشتن با تنفس آغاز می‌شود، ترجمه‌ی حمید هاشمی، بیدگل، تهران، 1400، 266_267

[2]- همان: 174_175

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

من از مخلوق خویش ترسیدم

من از مخلوق خویش ترسیدم

معرفی کتاب حدیث شطرنج و آخرین روزهای سیسرو نوشته‌ی اشتفان سوایگ

او هم یک قهرمان است

او هم یک قهرمان است

معرفی کتاب دکتر ژیواگو نوشته‌ی بوریس پاسترناک

چولکاتورین؟ بازارف؟ ما همه آدم زیادی هستیم.

چولکاتورین؟ بازارف؟ ما همه آدم زیادی هستیم.

معرفی کتاب یادداشت‌های آدم زیادی نوشته‌ی ایوان تورگنیف

کتاب های پیشنهادی