«خدا کند فردا بیاید. برای خودش چای ریخت. چیزی برای خوردن نداشت جز شلغمهایی که به شکلی مضحک و یخزده، همانطور توی بشقاب به انتظار مانده بودند. دست دراز کرد و یکی از شلغمها را برداشت و به دهان گذاشت و دوباره دراز کشید. فایده نداشت؛ هر کار میکرد دوباره خیالش میرفت طرف زن. به خیالاتش پروبال داد. مصمم بود با زن ازدواج کند. نمیتوانست سن و سال او را حدس بزند اما مطمئن بود زن از او بزرگتر است. خیال کرد سن کمترش امتیاز مثبتی است که زن را راضی میکند. طلعت زیباترین زنی بود که تابهحال دیده بود؟ غیر از فالی، مادرش، خاور و زنهای دهاتی دوروبرش زنی ندیده بود. دیده بود، زنهایی که مثل سایه از کنارش در کوچه و خیابان گذشته بودند. آرام دست کشید بر جای سوختگی، انگار خودش را نوازش کند. زن سوختگی را ندیده بود یا به رویش نیاورده بود؟ مهربان بود، خیلی مهربان. سوختگی، چهرهاش را زشت کرده بود؟ هیچ تصوری از خودش نداشت. آدمهای دیگر او را چه شکلی میدیدند؟ آدمهای دیگر نه، زن، طلعت، او را چه شکلی میدید؟ فکرهایی آزارش میداد.»[1]
همهی ما در طول زندگی خود، حداقل یک مرتبه به سراغ صفحهی حوادث روزنامه رفتهایم و اتفاقات عجیب و غریب و حادثههای هولانگیز موجود در زیر پوستهی شهر را دنبال کردهایم. با خواندن بعضی از گزارشات، ترسیدهایم و با خواندن بعضی دیگر در ذهنمان بهدنبال مقصر اصلی گشتهایم. در بعضی از داستانها از شدت رذالت خلافکارها، حالمان بد شدهاست و در بعضی دیگر برای قربانیان دل سوزاندهایم و اشک ریختهایم. خیلی از این حادثهها تا مدتها ذهنمان را به خود درگیر کردهاست و باعث شده تا سوالات متعددی برایمان بهوجود بیاید. با خواندن جزئیات این حادثهها، از خودمان میپرسیم، چگونه کسی به این درجه از تبهکاری میرسد؟ افراد خلافکار، چه اتفاقاتی را پشت سر گذاشتهاند که این نوع زندگی را انتخاب میکنند؟ چطور این حجم از سیاهیها و پلیدیها در ذات آدمیزاد جمع میشوند؟ و یا اینکه این افراد چه کسانی هستند؟ رضا زنگیآبادی در کتاب شکار کبک، شاید بتواند تا حدودی به این نوع سوالات پاسخ بدهد.
زنگیآبادی کیست؟
رضا زنگیآبادی در سال 1347 متولد شد. او به تئاتر و سینما عشق میورزید و فیلمنامههای متعددی نوشته بود. چند فیلم کوتاه هم در سابقهی فعالیتهای او مشاهده میشود؛ اما زنگیآبادی به یکباره تغییر مسیر داد. دست سرنوشت باعث شد تا او به سراغ داستاننویسی و ادبیات بیاید و به یکی از نویسندههای قدرتمند و خلاق، در روزگار ما تبدیل شود. او قبل از شکار کبک، کتابهای دیگری هم داشت؛ اما این کتاب، اولین رمان زنگیآبادی محسوب میشود. از شکار کبک در دوازدهمین دورهی جایزهی هوشنگ گلشیری تقدیر شد. این کتاب در سال 1390 توسط نشر چشمه به چاپ رسید و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.
داستان از چه قرار است؟
شکار کبک در واقع داستان زندگی فردی به نام قدرت است. این داستان از کودکی قدرت شروع میشود و تا جوانی او ادامه پیدا میکند. قدرت پدری بداخلاق و خشن دارد؛ اما مادر او زنی مهربان است و قدرت، عاشقانه او را دوست دارد. رابطهای عمیق و احساسی بین مادر و قدرت در جریان است که ناگهان مادر با حادثهای دلخراش، فوت میکند و قدرت تنها دلخوشی زندگیاش را از دست میدهد. همین مسئله باعث به وجود آمدن مشکلات بعدی میشود. پدر، بعد از مدتی ازدواج میکند. با ورود زن جدید بابا و برادر او، تمام ابعاد زندگی قدرت تحت تاثیر قرار میگیرد. کودکی که باید به دنبال بازی و شادی بچگانهی خود باشد، ناگهان دچار مسائلی خاص میشود و هیچ راه چارهای برای حل آنها پیدا نمیکند. این مسائل، از کودکی معصوم و پاک، آدم دیگری میسازد و باعث شکلگیری عقدهها و کینههای متعدد در بزرگسالی او میشود. قدرت حالا پر از کمبود و مشکلات درونی است و به راحتی دست به جرم و جنایت میزند و فقط به دنبال انتقام گرفتن از دیگران است. او حالا به یک قاتل سریالی تبدیل شده و فضای جامعه را برای همه ناامن کردهاست.
همهچیز درمورد رمان شکار کبک
شکار کبک، رمانی اجتماعی است که با رویکردی روانکاوانه وقایع جنایی را مورد بررسی قرار میدهد. توصیفات دقیق و جزئی این رمان، در موفقیت آن بیتاثیر نبودهاست. شکار کبک، بسیار پرکشش است و باعث میشود خواننده، خیلی زود درگیر ماجراهای داستان بشود. این رمان در 7 فصل نوشته شدهاست و هر فصل نامی مستقل دارد.
این رمان را سوم شخص روایت میکند. برگزیدن راوی سوم شخص، یکی از هوشمندانهترین انتخابها بودهاست؛ زیرا باعث میشود خوانندگان با دیدی کلیتر به سراغ داستان بروند و قضاوتشان دربارهی شخصیتهای کتاب به حداقل برسد. نویسنده تمام تلاش خود را کردهاست تا تعادل را رعایت کند و بیطرفانه داستان را پیش ببرد و این نکته باعث شده است تا مخاطب شخصیتهای داستان را باور کند و قصه را از زندگی عادی، دور نبیند. زنگیآبادی با اینکه داستان سیاهی را روایت کردهاست؛ اما خیلی خوب توانسته فضایی خاکستری برای داستان خود بسازد.
رمان شکار کبک، رمانی جنایی است و قهرمان داستان، در واقع ضد قهرمان است. بعد از چند فصل پلیس در داستان حضور پیدا میکند؛ اما نقش اساسی و کلیدی ندارد و در واقع نقش فرعی داستان است. قدرت، قهرمان داستان است. فردی که در کودکی مورد ظلمهای بسیاری قرار گرفته و در حال حاضر به یک جانی خطرناک، تبدیل شدهاست. این شخصیت در نهایت دقت ساخته و پرداخته شدهاست و مخاطب او را میپذیرد. ممکن است در ابتدا از قدرت متنفر شوید؛ اما در آخر داستان، حس دلسوزی جای خود را به تنفر اولیه میدهد و حتی در مواردی او را درک میکنید.
رمان سیر خطی ثابتی ندارد. خطی نبودن داستان، به پیشبرد آن کمک شایانی کرده است. مخاطب مدام از زمان حال به زمان گذشته میرود و ریشهی مشکلات شخصیت اصلی داستان را متوجه میشود. روانشناسان معتقدند که روحیات و شرایط افراد در زمان حال، ریشه در کودکی افراد دارد و زنگیآبادی با انتخاب این سیر خطی، ادعای آنان را تائید میکند.
شیوهی خاص داستانگویی در شکار کبک
زنگیآبادی در این کتاب، به دنبال لفظ پردازی نیست و دانشش را به رخ خواننده نمیکشد. نویسنده قصد ندارد خواننده را خسته و دلزده کند و در کمال سادگی قصه را تعریف میکند. داستان از نظریهپردازیهای مرسوم و فلسفهبافیهای مختلف به دور است و توضیحات اضافه، در داستان دیده نمیشود. در واقع نویسنده، هر کلمهای که نوشته برای فهم بهتر داستان، لازم بودهاست. او به خوبی از تمام عناصر داستانی کار میکشد و برایش فرقی نمیکند که این عناصر، انسان، حیوان یا اشیا باشند . برای مثال گرگو، سگ قدرت است که نقشی اساسی در رمان دارد و به یکی از شخصیتهای مهم داستان تبدیل شدهاست.
زنگیآبادی خودش از اهالی شهر کرمان است و خیلی خوب منطقه و شرایط ویژهی آن ناحیه را میشناسد. او برای کتاب شکار کبک به سراغ شهر خودش رفته است. محل وقوع تمام اتفاقات رمان، در استان کرمان است و نویسنده از لغات و اصطلاحات محلی کرمانی، در متن داستان استفاده میکند. او به خوبی با کلمهها و اصطلاحات آشناست و این نکته باعث شده تا این کلمات در داستان حل شوند و خواندن کتاب را لذتبخشتر کنند. البته زنگیآبادی در آخر کتاب توضیح این عبارات را برای خوانندگان قرار میدهد تا در خواندن کتاب دچار مشکل نشوند.
چه کسانی به سراغ خواندن شکار کبک بروند؟
حقیقت این است که نوشتن داستان جنایی مهارت زیادی میخواهد و هر کسی نمیتواند داستان جنایی باورپذیر بنویسد. اگر شما از علاقهمندان این نوع داستانها هستید، به شما پیشنهاد میکنیم تا در اولین فرصت به کتابفروشیهای شهرتان سری بزنید و کتاب شکار کبک را تهیه کنید و از خواندن این کتاب لذت ببرید.
[1]- (ص177_178)
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.