کتاب شبهای روشن داستانی عاشقانه است اما آن چنان اخلاق و انسانیت در آن موج میزند که در یادآوری آن، بزرگ منشی قهرمان مرد نخستین چیزی است که به خاطر میآید. انسانی که میتواند بی دریغ دوست بدارد و در تنهایی همیشگیاش خوشبختی برای دیگران آرزو کند. این قهرمان بخشنده که به یقین برخاسته از روح قدرت مند فیودور داستایوفسکی ست، دوست میدارد، محبت میکند، پناه میدهد و رها میکند. او در حالی که بسیاری را در شهر خود میشناسد با هیچ کس آشنا نیست. هر روز که سر کار می رود زنی که روی نیمکت پارک نشسته است برایش سر تکان میدهد، اما همه چیز همین جا پایان مییابد و بیش از آن پیش نمیرود. تنها دوستان او کتابها هستند و کلامش شباهتی به گفتگوی عامیانۀ مردم ندارد.
این مرد جوان در شبی که تنها به خانه باز میگردد، دختری گریان را میبیند و آشنایی آن دو آغاز میشود. کلام شاعرانۀ قهرمان در کلام ساده و روان دختر میآمیزد و داستان پیش میرود. در حالی که دختر به او پند میدهد که نباید دلبستۀ او شود و این گونه توصیفهای نویسندۀ جوان که هنوز سختی تبعید به سیبری را تجربه نکرده است، روایتی لطیف از یک رابطۀ عاطفی میسازد.
شبهای روشن با دغدغۀ مهر و دوستی نگاشته شده و با پیوند دو طبقۀ انسانی و نمایش تقابل میان آنها، شرایط طبقۀ نخبۀ مطرود جامعه را تصویر میکند. شاید از آرزوی نویسنده برای آمیختن با جامعه سخن میگوید و نشان میدهد که دانش چگونه بر حاملان خود حصاری میکشد تا نتوانند از لذت های روزمرۀ انسانی بهرهمند شوند و خاطر نشان می کند این گروه چگونه بی آنکه خود سودی از جامعه کسب کنند، بدان منفعت میرسانند. از سوی دیگر ناتوانی و بی تجربگی فرهیختگان را در برقراری ارتباط با جامعه مطرح میکند که اهرم مهم پیشرفت هر اجتماعیست. مرد جوان در جایی از کتاب میگوید که در خاطراتش زندگی میکند و این میتواند اشاره ای باشد به جهان انتزاعی روشنفکران و دوری آنها از میدان زندگی و کاربردی کردن دانششان.
همچنین قهرمان که گویی هزاران بار از خلال داستانهایی که خوانده، زندگی کرده، دریافته است، بخشش و سخاوت ارزشهای نجاتبخش بشر هستند و از خلال روایت و عمل شیرین خود میخواهد یادآوری کند که بیشتر دانستن راه فراگیر شدن نیکی در جهان است. شب های روشن سراسر عشق است؛ به راستی چه کسی میتواند چنین بی دریغ دوست بدارد؟
شب های روشن یکی از رمان های داستایوفسکی نویسنده شهیر روسی است که در سال 1848 نوشته شده است. رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “ابله”، “جنایات و مکافات”، “نیه توچکا”، “بانوی میزبان”، “یک اتفاق مسخره”، “قمارباز” و “همزاد” به فارسی ترجمه شده است.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.