ون گوگ چه تأثیری از دیکنز، برونته و جورج الیوت گرفت؟

«در تمام زندگی هدفم این است که از زندگی روزمره‌ای که دیکنز توصیف کرده و این هنرمندان طراحی کرده‌اند، چیزی بسازم»

نویسنده مهمان

سه شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸

شور زندگی ون گوگ

تابلوی شب پرستاره بر فراز رن اثر ون گوگ در گالری هنر ملی بریتانیا به نمایش گذاشته می‌شود و به معنایی انگار این تابلو به خانه‌اش بازگشته است. این جمله به نظر فکری رویایی می‌آید. این تابلو در نیم قرن اخیر در پاریس به نمایش گذاشته شده بود، و رنگ‌های مدیترانه‌ای خنیاگر آن، که خودِ هنرمند آن‌ها را «کبودفام»، «آبی سلطنتی» و «طلایی حنایی» می‌نامید، شباهت اندکی دارد با  رنگ‌های تیره و نیمه‌سیر رودخانۀ تیمز لندن که در پشت گالری و در منطقۀ میل‌بانک خروشان است. با این حال نمایشگاه بهاری «ون گوگ و برتانیا» طبق اصولی طراحی شده تا ریشه‌های هنر نقاش هلندی را، هم نگاه و هم نبوغش را، نه در جنوب فرانسه یا درکشورهای سفلی، بلکه در لندن پیدا کند؛ جایی که او سه سال تعیین‌کننده از دوران جوانی‌اش (از 1876 تا 1873) را در آن گذراند.
 

با نگاهی دقیق‌تر به تابلوی شب پر ستاره بر فراز رن، که ون گوگ آن را در سال ۱۸۸۸ و دو سال پیش از مرگش نقاشی کرده بود، متوجه شباهت خانوادگی‌اش با حکاکی‌ سیاه و سفید کوچکی می‌شوید که ون‌گوگ یک دهه قبل و در ایام اقامتش در لندن با آن مواجه شده بود. عصری بر فراز تیمز، اثر گوستاو دوره، لندن را از منظر پل وست‌مینستر نمایش می‌دهد، منظری که ون گوگ با آن آشنایی کامل داشت، زیرا در مسیر هر روزه‌اش میان خانه‌اش در حومۀ شهر و ادارۀ کانونت گاردن بود، جایی که او کارمند دفتری‌اش بود. ون گوگ به خاطر تجمل خانۀ پارلمان نئوگوتیک مجذوب تصویر دوره نشد، بلکه نظم با قاعدۀ چراغ گازی‌ که در اطراف رودخانه شعله می‌کشیدند او را مجذوب خود کرده بودند. او پانزده سال بعد این تکانه‌های مدرنیته را در شب پرستاره بر فراز رن به تصویر کشید، منظری از آرل که در آن، چراغ‌های فانتزی خیابان با ستاره‌های رو به انفجار در رقابتند تا آسمان را روشن کنند.

شور زندگی

نویسنده:
ایروینگ استون
ناشر:
نشانه
مترجم:
مارینا بنیاتیان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

رابطۀ ون گوگ با فرهنگ بریتانیایی از این هم عمیق‌تر است. کارول جیکوبی، کیوریتور اصلی نمایشگاه گالری مدرن، توضیح می‌دهد نقاش هلندی «هنرمندی به شدت ادبی بود، و کتاب‌هایی که در طول اقامتش در لندن خوانده بود، به اندازۀ تصاویری که در شهر دیده بود در پیشرفت بعدی‌اش تأثیر داشت». نامه‌های ون گوگ به خانواده‌اش مملو از اشاراتی به رمان‌های کلاسیک است که در طول اقامتش در بریتانیا حریصانه خوانده بود؛ مثل سیر و سلوک زائران از جان بانیان، رابینسون کروزوئه نوشتۀ دنیل دفو و جین ایر شارلوت برونته. نویسندۀ مورد علاقه‌اش چارلز دیکنز بود و با فاصله‌ای کم بعد از او، جورج الیوت. تاریخ‌نگاران تیز‌بین گفته‌اند که آسمان شب بر فراز رن نقل قولی مستقیمی از صحنه‌ای از روزگار سخت چارلز دیکنز است؛ آنجا که قهرمان دوم، استفان بلک‌پول، خیره بر ستاره‌ای دراز می‌کشد و به زندگی دشوار و مرگ قریب‌الوقوع خود فکر می‌کند.

ون گوگ عاشق دیکنز و جورج الیوت بود، و دلیل آن نگاه دقیق این دو به جزئیات زندگی انسان‌های معمولی و به کمال رساندن آن‌ها بود. در اینجا رئالیسم اجتماعی با تمام ناخشنودی آن بدل به عظمت اخلاقی شده است. ون گوگ چند سال بعد، وقتی در مسیر خود داشت به هنرمندی بدل می‌شد که کفش‌های کهنه، آفتاب‌گردان‌های آفتاب‌خورده و دهاتی‌های سیب‌زمینی‌خور را با احساسی قدرتمند ابداع کند، به برادرش نوشت: «در تمام زندگی هدفم این است که از زندگی روزمره‌ای که دیکنز توصیف کرده و این هنرمندان طراحی کرده‌اند، چیزی بسازم».

هنرمندانی که ون گوگ به آن‌ها ارجاع می‌دهد استادان قدیمی نبودند، بلکه سازندگان آثار هنری جدیدی بودند که صاحب‌کارانش (یعنی دلالان هنری گوپیل و همکاران) آثارشان را خرید و فروش می‌کردند. در زمان ظهور ون گوگ در سال ۱۸۷۳، لندن داشت خودش را به مرکز هنرهای بصری جهان بدل می‌کرد، هنرهایی که از صحنه‌های ادبی پر رونق، شیوه‌های نوین تولید و بازار عظیم جهانی  تغذیه می‌شد.در کنار دوره، هنرمندان دیگری، مثل لوک فیلدز و هوبرت ون هرکومر، بودند که از کنتراست زیادی نور و سایه بهره می‌بردند تا شالودۀ زندگی را در بزرگ‌ترین کلانشهر جهان نقل کنند. آن‌ها به جای مریم مقدس‌های متین و ژنرال‌های پر زرق و برق، زنان و مردانی را به تصویر می‌کشیدند که در صف میخانه بودند، فراشانی که بی‌رمق چرخ‌دستی‌های خود را به حرکت در می‌آورند، زندانی‌های زندان نیوگیت که محکوم به راه رفتن در دایره‌ای ابدی بودند. ون گوگ تا زمان مرگش دوهزار نسخه از این تصاویر و حکاکی‌ها جمع کرد که به «سفید و سیاه‌ها» شهرت دارند.

خصوصیتی که در این هنر دموکراتیک جدید برای او جذاب بود، همان انگیزه‌ای بود که او را به سوی رمان‌های دیکنز و الیوت سوق می‌داد. به نظر، هر دو مواجهه‌ای با زندگی را ارائه می‌دادند که از زندگی خود او صحیح‌تر بودند، زندگی‌ای که او را روزبه‌روز دلسردتر می‌‌کرد. پوشیدن کلاه و بردن تیوب‌های رنگ سرکار به وقت باران در ابتدا جالب بود، اما امروز به شدت بی‌حاصل به نظر می‌رسد، خصوصاً وقتی در تقابل با منظرۀ همیشگی فقر و افسردگی در خیابان‌های شهر قرار می‌گیرد. ون‌گوگ در میان کتاب‌های کلاسیک انگلیسی که می‌خواند، بیش از همه مجذوب قهرمانان طبقۀ کارگر بود، آن‌ها که با وجود داشتن منابع فکری برای نفوذ به خرده‌بورژوازی، ماندن در کنار مردم خود را انتخاب برمی‌گزیدند.

استفان بلک‌پول، شخصیت رمان روزگار سخت، چنین شخصیتی است. همچنین شخصیت برجستۀ سیاسی‌ترین رمان الیوت یعنی فلیکس هالتِ افراطی. ون گوگ، به عنوان پسر پیشوای روحانی، همیشه از مصائب فراموش‌شدگان، سالخوردگان، رنج‌کشیدگان و فقیران آگاه بود. حال، به فکر خاتمه‌دادن به  زندگی کارمندی خود بود و می‌خواست موقتاً در میان مطرودانِ شهر جایی در مقام پیشوا یا مبلغ مذهبی برای خود پیدا کند. محلۀ وایت‌چپل نظرش را به خود جلب کرده بود. او در نامه‌ای به برادرش لئو این محله را چنین توصیف می‌کند: «محله‌ای بسیار فقیر که می‌توانی در آثار دیکنز دربارۀ آن بخوانی».

هنر او در آخرین ماه‌های زندگی، وقتی سلامت عقلش را از دست می‌داد، اوج گرفت و این وابسته‌های لندنی پیشین مصرانه راه خود را در آثار ون گوگ پیدا کردند. تابلوی اتاق خواب، تفسیر معروف ون گوگ از اتاق خودش در خانۀ زرد در آرل است که مدت کوتاه و نامرتبی را در آن با پل گوگن به سر برد. در سال ۱۸۸۹ و زمانی که روی نسخه‌ای از نقاشی برای مادرش کار می‌کرد، به خواهرش ویلهلمینا از نوانخانۀ سنت پل در سنت-رم نوشت: «احتمالاً به نظرت زشت‌تر از همه‌جا داخل اتاق باشد، اتاقی خالی با تخت چوبی و دو صندلی... می‌خواستم به تأثیر بی‌آلایشی که در فلیکس هالت توصیف شده دست پیدا کنم». این ارجاعی به قهرمان طبقۀ کارگر الیوت بود، که به‌رغم وسوسۀ پیوستن به طبقۀ متوسط، بی‌آلایشی مادی وجود و دشواری وظیفۀ اخلاقی را برگزید.

نوآوری عظیم ون‌گوگ کشیدنِ صحنه‌های یکنواخت – اتاق‌خواب مردی فقیر و از طبقۀ کارگر که شاید در نگاه اول تک‌رنگ به نظر آید- آن هم با خروشی از رنگ‌های شکوهمند است. در تصوری که از اتاق هولت دارد، که اتاق خودش هم هست، دیوارها به رنگ یاس هستند، روتختی قرمز سوخته و همه‌چیز به شکل توهم‌زایی کج است. با این حال این اثر کار نقاشی با مشکلات عمیق و پراستعداد نیست که تصاویرش را از ناخودآگاه زایایش بیرون بکشد. چیزی که هست، اثر هنرمندی بسیار آگاه و منضبط است که تمام منابع بصری و متنی را که در بیش از یک دهه در شهر پردود و رنگ‌پریده جمع کرده بود، با هم ادغام کرده و وجدان اخلاقی‌اش به شدت بیدار و هوشیار بوده است.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر نگاه، نشر سمیر، نشر نشانه و نشر امیر کبیر.

سال 1934 و در ایران سال 1351 منتشر شده است.

مطالب پیشنهادی

نوشتن چه اشتراکی با شادی دارد؟

نوشتن چه اشتراکی با شادی دارد؟

یاسمینا رضا٬ نمایشنامه‌نویس، بازیگر، رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی

سقراط؛ دشمن دموکراسی

سقراط؛ دشمن دموکراسی

یادداشتی در معرفی کتاب «محاکمه‌ی سقراط» اثر ایزیدور استون

آوردگاه گرایش‌های موسیقایی

آوردگاه گرایش‌های موسیقایی

نگاهی به کتاب «تا بردمیدن گل‌ها: مطالعه‌ی جامعه‌ شناختی موسیقی در ایران از سپیده‌ دم تجدد تا ۱۳۳۴»

کتاب های پیشنهادی