سولی پرودوم[1] شاعر فرانسوی (1839-1907) اولین دریافتکنندهی نوبل ادبیات Nobel Prize in Literature در سال 1901 بود. او با آمیختن دقتی الهامگرفتهشده از شاعران پارناس[2] و موضوعاتی که نشان دهندهی علاقهی شدید او به فلسفه و آموزههای اولیهاش در علوم مختلف بود، کتابی نوشت. این کتاب شروع ورود او به دنیای حرفهای بود که در طول زندگیاش به سبب آن بسیار مورد تحسین قرار گرفت.
یک آکادمی سوئدی[3] به مناسبت جایزهی نوبل او نوشته بود: «سولی پرودوم یکی از شاعران بزرگ زمان ما است و برخی از اشعار او چون مرواریدهایی ارزشمند، ابدی هستند. آثار او ذهنی کنجکاو و ناظر را آشکار میکنند که در مسیر زندگی هرگز آرام نگرفته و همواره در تکاپو است و درست در زمانی که آگاهیِ بیشتر برای او غیرممکن به نظر میرسد، شواهدی از سرنوشت احساسات فراطبیعی و ماورائی انسان در حیطهی اخلاق، وجدان و وظیفه را در نسخههای بلند و انکارناپذیر مییابد.»
رنه فرانسوا آرماند پرودم[4] با نام مستعار سولی پرودوم در یک خانوادهی متوسط پاریسی به دنیا آمد. پدر او یک تاجر موفق بود که در دوسالگی سولی درگذشت. سپس او با کمک یکی از اعضای خانوادهی عمویش در لیسه بناپارت[5] تحصیل کرد؛ جایی که برنامهی درسی او بر سبک کلاسیک و علوم تجربی متمرکز بود. سپس در دانشگاه پلیتکنیک ثبتنام کرد تا برای رشتهی مهندسی آماده شود، اما یک بیماری چشمی مداوم به این آرزوها پایان داد و او مدتی در دفتر یک کارخانهی ذوبآهن در کروزوت[6] کار کرد.
در سال 1860 سولی پرودوم تحصیل در رشتهی حقوق را آغاز کرد. او بهعنوان منشی در دفتر وکالتی در پاریس مشغول به کار شد و در اوقات فراغت به تحصیل در رشتهی فلسفه پرداخت. او در این دوره شروع به نوشتن شعر کرد که گفته میشود دلیل آن تلاش برای بهبودی پس از یک رابطهی عاطفی شکستخورده بوده است. سولی پرودوم این اشعار اولیه را با اعضای همکار کنفرانس لا برویر[7]، که همگی دانشجو بودند، به اشتراک گذاشت. او سپس شروع به انتشار آثار خود کرد و به دلیل استقبال مطلوب از این اشعار، تصمیم گرفت که تحصیلات در زمینهی حقوق را رها کرده و تمام وقت خود را به ادبیات اختصاص دهد. او با انتشار شعر خود در گلچین پارناسوس معاصر[8] _گروهی از نویسندگان معاصر فرانسوی از جمله شارل ماری رنه لکونت د لیزل[9] (1818-1894) که از دقت رسمی، عینی و خویشتنداری در شعر بهعنوان پادزهری برای افراط در رمانتیسم دفاع میکرد_ همنشین شد.
در سال 1865 اولین جلد شعار سولی پرودوم با نام ابیات و اشعار[10] منتشر شد. این اثر با نقدهای مطلوبی مواجه شد و با تأیید منتقد تأثیرگذار، چارلز آگوستین سنت بوو،[11] (1804-1869) شهرت ادبی سولی پرودوم تثبیت شد.
نخستین اشعار اعترافگونه
ابیات و اشعار شامل یکی از محبوبترین آثار سولی پرودوم با نام گلدان شکسته[12] است که یک گلدان گل شکسته را با دل شکستگی یک عاشق مقایسه میکند. او در این شعر به اینکه چگونه «باد پنکه» میتواند شکاف نافذی در گلدان بلورین ایجاد کند، میپردازد و آن را با زخمی به قلب عاشق، مقایسه میکند. منتقد معاصری که در مجلهی اسپکتیتور[13] مینویسد، این شعر را «کامل و لطیف» توصیف کرده و آن را «نمونهای از تخیل خفیف و بیانکنندهی دردی که بسیاری از آن رنج بردهاند» خوانده است.
گلدان شکسته که پرطرفدارترین کتاب سولی پرودوم است، از جانب گروهی از شاعران عنوان «دختران جوان»[14]را گرفت. این اثر که مهلم از یک رابطهی عاطفی شکستخورده است، حاوی این ابیات است.
«هرگز او را نمیبینم یا نمیشنوم
هرگز با صدای بلند اسمش را صدا نمیزنم
اما با عشقی که هر چه بیشتر میگذرد، عمیقتر میشود
همیشه دوستش خواهم داشت، همیشه.»
طبق گفتهی منتقدی به نام پرستون دارگان[15] که کتاب افتخار مارشال الیوت[16] را نیز بهدقت تحلیل کرده است، این آثار اولیه بهطرز غمانگیزی از ناامیدی و بیاشتیاقی میگویند و احساساتی مانند شادی و خوشحالی به ندرت در آنها دیده میشود.
سولی پرودوم در اواخر دههی 1860 دوران موفق و پرباری را تجربه کرد؛ زمانی که تعدادی از آثار منتشرشدهاش دربارهی موضوعات شخصی با استقبال خوب مواجه شد. لحن مالیخولیایی منعکسشده در مضامین تنهایی و اندوه در غزلهای کتاب آزمون[17] که در سال 1865 و مرثیههای کتاب تنهایی[18] که در سال 1869 منتشر شد از جمله این آثار بودند.
دانش سولی پرودوم از موضوعات علمی و فلسفی در آثار گردآوریشدهاش مشهود است که تحت عناوین «تردید»، «عشق»، «رویا» و «عمل» سازماندهی شدهاند. آناتول فرانس،[19]رماننویس فرانسوی، در سال 1914 کتاب آزمون را اینگونه توصیف میکند: «مجموعهای از غزلهایی زیبا و درعینحال روشنفکرانه و ملموس که تعدادی از اشعار آن عمیقترین اندیشه را با لطیفترین زبان بیان میکنند.» سایر اشعار این کتاب به دنبال آشتی دادن هنر و علم بوده و نقش هنرمند در جامعه مدرن را تعریف میکنند. در این دوره، سولی پرودوم همچنین اثر یادداشت ایتالیایی[20] را منتشر کرد.
سولی پرودوم در گروه شبهنظامیان ملی فرانسه[21] در طول جنگ فرانسه-پروس[22] خدمت و تجربیات خود را در تصورات از جنگ[23] در سال 1870 منتشر کرد. در این مدت برایش اتفاقات ناگوار زیادی پیش آمد. او دچار تشنج و فلج شد که محدودیت در استفادهی از پایینتنهاش را به همراه داشت و همچنین برای مرگ مادرش و دو تن دیگر از بستگان نزدیکش عزادار شد. غم و اندوه این دوره بهطرز محسوسی بر آثار او تأثیر گذاشت که از موضوعات ساده و شخصی اوایل کار او به سؤالات گستردهتری در فلسفه روی آورد. در سال 1925 در جشن برندگان جایزهی نوبل ادبیات[24]، آنی راسل ماربل[25] گفت که در اشعار سولی پرودوم تقریباً همیشه دو عنصر گاه در تضاد یافت میشود: لطافت غمانگیز و تأمل جدی و چالش برانگیز.
او در کتاب فرانسه[26] که در سال 1984 منتشر شد، به بررسی آیندهی فرانسه پرداخت و در کتاب اوج[27] که آن را در سال 1986 نوشت، نمایشی شاعرانه از تصادف یک بالن را توصیف کرد که در پی آن سه نفر کشته شدند. او در این دوره کتاب لوکرتیوس: از ماهیت اشیا[28] و کتاب یک که ترجمهی جلد اول کتاب طبیعت[29] نوشتهی لوکرتیوس شاعر رومی[30] است را نیز منتشر کرد.
سولی پرودوم در اواسط دوران حرفهای خود از قالبهای شعری طولانیتری برای بحث دربارهی مفاهیم مهم فلسفی و علمی استفاده کرده و هنر و زندگی را با هم آشتی داد. کتاب عدالت[31] در سال 1878 منتشر شد. بخش اول این کتاب جنگ، ویرانی و رنجی را ترسیم میکند که به دست طبیعت و بشریت در طول تاریخ انجام شده است. بخش دوم شعری سرشار از هوش و اشتیاق است و در آن نتیجه میگیرد که «عدالت عشقی است که با روشنگری هدایت میشود». به گفتهی ماربل، نتیجهگیری سولی پرودوم نشان میدهد که «عدالت را نمیتوان در کیهان قرار داد، بلکه میتوان آن را در قلب انسان، که معبد تخطیناپذیر و مقدس است، یافت.»
کتاب جلد 1888 خوشبختی[32]، دومین اثر حماسی مهم سولی پرودروم است که تاریخچهی عاشقان زمینی فاستوس[33] و استلا[34] را بازگو میکند که روی زمین از هم جدا شده اما پس از مرگ در بهشت دوباره به هم پیوستند. کتاب خوشبختی اثری است در دو بخش. در قسمت اول، شادی تجربهشدهی یک زوج را به تصویر میکشد؛ خوشبختیای که در نهایت با پژواک رنجهای زمینی شکسته میشود. در قسمت دوم شعر، این زوج لذتهای زندگی پس از مرگ را قربانی میکنند تا به زمین برگردند و رنج انسان را کاهش دهند، اما متوجه میشوند که بشریت مدتهاست منقرض شده است. درنهایت، همانطور که کار به پایان میرسد، فاستوس و استلا بهعنوان آدم و حوای جدیدی شناسایی میشوند که نژاد بشری روشنتری را شکل میدهند. منتقدی به نام رنه لالو[35] اشعار در ادبیات معاصر فرانسه[36] را به دلیل «الهام گرفتن به صورت ارتعاشی» ستایش میکند. او به این نتیجه رسید که کتاب خوشبختی حاوی صفحاتی است که در آنها جاهطلبی سولی پرودوم به بهترین نحو ممکن مشخص میشود. آناتول فرانس[37] آن را «یکی از جسورانهترین و دلپذیرترین شعرهای فلسفی» نامید.
آثار نثر بعدی
در سال 1881، سولی پرودوم برای عضویت در آکادمی فرانسه[38] انتخاب شد. این آکادمی متشکل از چهل عضو آموزشدیده است که بهعنوان مرجع رسمی زبان فرانسوی در حیطههای دستور زبان، کاربرد و واژگان عمل میکند. او پس از دههی 1880 شعر کوتاهی منتشر کرد و بیشتر به آثار نظری پرداخت. او در این زمینه، آثار برجستهای خلق کرد. یکی از این آثار تحقیقی علمی در سال 1896 با عنوان من چه میدانم؟[39] و دیگری در دههی 1990 با عنوان وصیتنامهی شاعرانه[40] بود که در آن شعر آزاد را مورد انتقاد قرار داده و با شاعران سمبولیست (نمادین)[41] که بر ماهیت موسیقایی و خودبیانگر شعر در سبکهای کلاسیک تأکید داشتند، مخالفت کرد. سولی پرودوم همچنین در رسالهی فلسفی «روانشناسی آزاد داوری»[42] راجع به آزادی میل و اراده صحبت کرد.
آخرین اثر او با نام دین واقعی از نظر پاسکال[43] که در سال 1905 منتشر شد، نظریات مذهبی دانشمند فرانسوی بلز پاسکال[44] را مورد بحث قرار داد. همچنین، مجموعهای پنججلدی از اشعار سولی پرودوم را یک شرکت فرانسوی با نام لمر[45] در سالهای 1900 و 1901 منتشر کرد.
سولی پرودوم از یک بیماری طولانی و فلجکننده رنج میبرد و سرانجام در خانهی خود در شاتنای-مالابری[46] در سپتامبر 1907 درگذشت. آخرین جلد شعرش با نام اپاوز[47] پس از مرگش در سال 1908 منتشر شد. همچنین، مجلاتی که در آن ایدههای خود را پیرامون روانشناسی، موسیقی، متافیزیک و زیباییشناسی بیان میکرد، در سال 1922 با عنوان دفتر خاطرات شخصی[48] چاپ شد.
سولی پرودوم در طول زندگیاش بسیار مورد تحسین قرار گرفت. آثار او نشاندهندهی ارادتش به سبک کلاسیک و علم بود. در مجلهی اسپکتاتور[49]، یک منتقد معاصر ادعا کرد که سولی پرودوم در اثر منثور خود دربارهی نقش بیان در هنرهای احساسی و همچنین در مقدمهی ترجمهی کتاب از ماهیت چیزها[50] دربارهی درخشانترین مقالههای فرانسهی مدرن در زمینهی فلسفه و تفکر نوشته است؛ با این حال، آثار این شاعر از دههی 1920_زمانی که مدرنیسم جایگزین اشکال قدیمی در ادبیات و هنر شد_ کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
موریس بارینگ[51] در ارزیابی کارنامهی سولی پرودوم در سال 1900 دربارهی پانچ و جودی[52] و مقالات دیگر او گفت: «آنچه در شعر سولی پرودوم قبل از هر چیز خواننده را تحت تأثیر قرار میدهد، این است که او شاعری متفکر است که پیوسته میاندیشد، نه کسی که برای سرگرمی به شعر و قافیه روی آورده است. این موضوع همان چیزی است که در آثار او بسیار واضح بوده و در اشعار فلسفی و علمی او پیدا میشود. او موفق شد نوعی از شعر را بیافریند که به نظر جدید و درعینحال ساده میآمد.» بارینگ نتیجه گرفت: «هم به دلیل جذابیت عبارتهای ناب و بینقصاش و هم به دلیل هنر کامل و شکوهی که در همه آثارش مشهود بود، سولی پرودوم شایستگی بودن در میان برجستهترین شاعران فرانسوی قرن نوزدهم را داشت.»
اشعار
- بیتها و اشعار (ابیات در نسخهی انگلیسی)[53]
- آزمون (امتحانهای سرنوشت در نسخهی انگلیسی)[54]
- تنهایی[55]
- سرنوشتها[56]
- فرانسه[57]
- نوازشهای بیهوده[58]
- اوج[59]
- عدالت[60]
- منشور (شکست نور در نسخهی انگلیسی)[61]
- شادی[62]
- خرابهها (نابودی پس از مرگ در نسخهی انگلیسی)[63]
نثر
- من چه میدانم؟ (یک مقالهی فلسفی)[64]
- عهد شاعرانه (سری مقالات)[65]
- دین واقعی از نظر پاسکال (سری مقالات)[66]
- خاطرات: نامهها-اندیشهها (دفتر خاطرات)[67]
منبع: Encyclopedia
مترجم: نگار فیروزخرمی
[1]- Sully Prudhomme
[2]- Parnassian poets
[3]- C. D. af Wirsén
[4]- René François Armand Prudhomme
[5]- Lycée Bonaparte
[6]- Creuzot
[7]- Conférence la Bruyère
[8]- Le parnasse contemporain
[9]- Charles Marie René Leconte de Lisle
[10]- Stances et poèmes (Stanzas and Poems)
[11]- Charles Augustin Sainte-Beuve
[12]- La vase brisé (Broken Vase)
[13]- the Spectator
[14]- Jeunes filles (Young Girls)
[15]- E. Preston Dargan
[16]- Honor of A. Marshall Elliott
[17]- Les épreuves (The Test)
[18]- Les solitudes (Solitudes)
[19]- Anatole France
[20]- Croquis Italiens (Italian Notebook)
[21]- France's national militia
[22]- Franco-Prussian War
[23]- Impressions de la guerre (Impressions of War)
[24]- The Nobel Prize Winners in Literature
[25]- Annie Russell Marble
[26]- La France
[27]- Le zénith
[28]- Lucrèce: de la nature des choses
[29]- De rerum natura
[30]- Roman poet Lucretius
[31]- La justice
[32]- the 1888 volume Le bonheur (Happiness)
[33]- Faustus
[34]- Stella
[35]- René Lalou
[36]- Contemporary French Literature
[37]- Anatole France
[38]- Académie Française
[39]- Que sais-je? (What Do I Know?)
[40]- Testament poétique
[41]- Symbolist
[42]- La psychologie de libre arbitre
[43]- La vraie religion selon Pascal
[44]- Blaise Pascal
[45]- A. Lemerre
[46]- Châtenay-Malabry
[47]- Epaves (Flotsam)
[48]- Journal intime
[49]- the Spectator
[50]- De natura rerum
[51]- Maurice Baring
[52]- Punch and Judy
[53]- Stances et Poèmes ( 1865 , Stances)
[54]- Les épreuves ( 1866 , Trials of Fate)
[55]- Les solitudes ( 1869 , Solitudes)
[56]- Les destins ( 1872 , The Fates)
[57]- La France ( 1874 )
[58]- Les vaines tendresses ( 1875 , Vain caresses)
[59]- Le Zenith ( 1876 )
[60]- La justice ( 1878 , Justice)
[61]- Le prisme, poésies diverses ( 1886 , Refraction of Light)
[62]- Le bonheur ( 1888 , Happiness)
[63]- Épaves ( 1908 , Ruins Posthumous)
[64]- Que sais-je? ( 1896 , What Do I Know?), a philosophical treatise
[65]- Testament poétique ( 1901 , Poetic Testament), essays
[66]- La vraie religion selon Pascal (1905 , The true religion according to Pascal), essays
[67]- Journal intime: lettres-pensée ( 1922 ), diary
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.