کمتر کسی را میتوان یافت که آوازهی برندهی نوبل ادبیات 1982 و برجستهترین شاهکارش را نشنیده باشد. اثری در سبک رئالیسم جادویی که در زمره مهمترین آثار ادبیات آمریکای لاتین و زبان اسپانیایی قرار گرفته است و توانسته روح حاکم بر فرهنگ مردمان این ناحیه را در خود جای دهد. رمانی که فرصت صد سال زندگی در خلال وقایعی اعجابانگیز در دهکدهای خیالی در کلمبیا را برای مخاطب فراهم میکند! زندگی میان مردمانی با فرهنگ و باورهایی پر رمز و راز، در جغرافیایی پر از شگفتی و نیز دورهای تاریخی که پر از فراز و نشیب و جادوست؛ جادوهایی چون یخ، رادیو و مردگانی که همچنان در کنار زندگان و در ارتباط با ایشانند. شاید برای ما یخ پدیدهای «عادی» است که به راحتی با باز کردن درِ فریزر خانههایمان به آن دسترسی داریم اما تصور کنید که مواجههی کودکی ساکن یک ناحیهی دورافتادهی استوایی در اواسط قرن بیستم با بلورهای آن تا چه اندازه جادوییست یا جعبهای که از درونش صدا متساعد میشود و... همهی اینها و فراتر از اینها نوشتهی شگفتانگیز گابریل گارسیا مارکز را میسازند. جادوهایی در بستری از واقعیتهای تاریخی این جغرافیا نظیر جنگهای داخلی، استثمار توسط شرکتهای بیگانه و...
در کتاب صد سال تنهایی چه میگذرد؟
صد سال تنهایی، سرگذشت افراد شش نسل از خانواده بوئندیا را روایت میکند که ساکن دهکدهی خیالی ماکوندو در کلمبیا هستند: از خوزه آرکادئو بوئندیا (بزرگِ خاندان) که از بنیانگذاران دهکده است تا اورلیانو (فرزند نبیرهاش). در رمان، فراز و فرودهایی که زندگی این افراد و تاریخ دهکده ماکوندو به خود میبیند؛ به رشتهی تحریر درآمده است. این چنین است که روایت به جای تمرکز بر یک شخصیت یا یک رویداد، بر سیر وقایع نظر دارد و از این طریق، ایدهی خود دربارهی مفهوم زمان را به عنوان یکی از مضامین محوریاش سامان میدهد.
مسئلهی «زمان» در اثر، از همان مواجههی نخست، با عنوان روی جلد (One Hundred Years of Solitude : صد سال انزوا ) طرح میشود و در ادامه با پیشرفت روایت و خلق جهان خود، تعریفش از این مفهوم را شکل میدهد. برای درک این تعریف، لازم است ویژگیهای حاکم بر سیر وقایع این روایت را بررسی کنیم:
1. سیالیت زمان
با وجود این که کلیت زمان در اثر، سیری خطی و رو به جلو دارد اما دائما با استفاده از فلشبکها یا ارائه اطلاعاتی از وقایع پیشرو دچار شکست میشود و روندی زیگزاگی به خود میگیرد.
2. تقدیرگرایی
جهان حاکم بر اثر، قائم بر تقدیرگرایی مطلق خلق شده است. وقوع سرنوشت مقدر برای هر فرد محتوم است، برخی افراد توانایی پیشگویی رویدادهای آینده را دارند و رمز و رازهایی نیز هستند که میتوان با درکشان، از تقدیر آگاه شد.
3. تکرار
صد سال تنهایی، روایتی آکنده از عنصر تکرار است. از اسامی شخصیتها گرفته که دو اسم خوزه آرکادئو و اورلیانو نسل به نسل بین اعضای خانواده تکرار میشود تا ویژگیهای شخصیتیشان و حتی وقایعی که بر ماکوندو میگذرد. همهچیز بر دور تکرار است.
نخستین ویژگی مذکور، تمهیدی از جانب نویسنده در خصوص چگونگی بازگویی روایت است. به واسطه آن، گویی راوی در هر لحظه به کلیه وقایع دسترسی دارد و با نوعی از «زمان» مواجهیم که فاقد تقدم و تأخر است؛ یا آن طور که شلینگ درباره زمان اساطیری میگوید: «زمانی است که همواره عین خود است، به طوری که هر مدتی که بخواهیم به آن نسبت دهیم، باید آن را همچون لحظهای به حساب بیاوریم و آغاز این زمان عین انجامش است؛ چرا که از تسلسل زمانهای گوناگون تشکیل نشده است.» دومین ویژگی که یکی از خصلتهای جهان خلق شده درون روایت است نیز اشاره به یکی دیگر از مؤلفههای بینش اساطیری، یعنی تقدیرگرایی، دارد. افراد حاضر در این دنیا نیز در صورت بهرمندی از تواناییهای ویژه میتوانند همچون راوی و مخاطب، ورای تقدم و تأخر به وقوع حوادث دسترسی پیدا کنند. سومین ویژگی، دایرهای بودن زمان است که موجب گشته الگوی وقوع بسیاری از رویدادها، ویژگیهای فردی و... به طور متناوب در اثر تکرار شوند. همان طور که «[اقوام بدوی] تنها زمانی که میشناسند زمان آغازین است، یعنی زمانی که بازآفرینندهی مدام وقایع امروزی است و مادام که آئین به درستی انجام شود، آدم بدوی جهان را هر روز، از نو میآفریند و آفرینش او به قول وان درلئو نوعی «آفرینش دائمی» است، زیرا «کلام خلاق اساطیری» جهان او را دائم از نو تجدید میکند. این زمان آغاز از طرف دیگر نوعی «ابدیت دائمی» است، به این معنی که امروز همان قدر زنده است که دیروز بوده و میتوان آن را نوعی «نوآغازی ابدی» نام نهاد؛ نوآغازیای که توأم با بازآفرینیِ مدام باشد. این زمان، زمان دورانی است به این معنی که انتهای آن، به علت فعلیت پذیرفتن دائم آئین، همواره به اصل رجعت میکند و چون دایرهایست پیوسته و چرخی است که مدام دور خود میگردد»[1]
معالوصف باید اظهار داشت که صد سال تنهایی، بینشی اساطیری به مفهوم زمان دارد که یکی از بنیانهای فرهنگ مردم آمریکای لاتین را نمایندگی میکند.
[1] از «مفهوم زمان در بینش اساطیری/نگاهی بر شناخت اسطورههای ملل(11)» نوشته سرویس تجسمی هنرآنلاین – کد خبر : 113644
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.