
نیما یوشیج (1276-1338) برای علاقهمندان و مخاطبان ادبیات معاصر یادآور تجدد و نوآوری در شعر معاصر است. شاعر نوگرا و پیشرویی که علیه قواعد و ساختارهای شعر کلاسیک و سنتی فارسی عصیان کرد و مبانی و بیان مدرنی از شعر را به ادبیات ایران معرفی کرد. شعر نیما با استفاده از نمادها و استعارههای مدرن شعری است که جزئیترین احساسات آدمی را میتوان در آن ملاحظه کرد. شعری که بهجای استفاده از نمادهای تکراری و قراردادهای مشخص در ادبیات کلاسیک بهسوی توصیف انتقادی و سیال از زندگی معاصر میپردازد. در طول تاریخ ادبیات معاصر، برای مخاطبان چهرهی نیمای نوآور آشنا بوده، اما آنچه کمتر از او میدانیم مراحل مختلف فکری نيما یوشیج است. اینکه نیما چه مسیری را در عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی پرتلاطم روزگار خود طی کرده است؟ آیا نیما ادیبی به دور از تحولات سیاسی بوده است یا شاعری که درگیر امر سیاسی؟
ایرج پارسینژاد در کتاب نیما یوشیج در یادداشتهایش به بررسی تحلیلی و انتقادی یادداشتهای نیما در اواخر عمر او پرداخته است و بدین روش سیر تحول اندیشههای سیاسی و اجتماعی نیما را برای مخاطب ترسیم کرده است.
از چپگرایی تا اسلامگرایی
با بررسی زندگی و یاددشتهای نیما یوشیج متوجه میشویم که نیما ادیبی از نوع کلاسیکهای ادبیات سنتی نبوده است که به سیاست و تحولات سیاسی بیتفاوت بوده باشد. نیما یوشیج در تمام طول زندگی خود با امر سیاسی و چگونگی اندیشیدن به آن درگیر بوده است. بازتاب این برخورد فعالانه با سیاست را میتوان در شعرهای نیما دید. براساس گفتههای ایرج پارسینژاد، ظهور اندیشهی تجدد ادبی در تفکر نیما با اندیشهها و تفکرات سیاسی نیما در ارتباط تنگاتنگ است. نیما یوشیج در دورهی اول تفکرات سیاسی خودش تحتتأثیر اندیشههای چپگرا و فلسفهی مارکسیسم بوده است. بهگونهای که در دورهای از زندگی تصمیم به پیوستن به جنبش میرزا کوچکخان را میگیرد، هرچند که منصرف میشود. در واقع، در این دوره از زندگی نیما که از اواخر حکومت قاجاریه تا کودتای 28 مرداد 1332 را شامل میشود، نیما یوشیج پیرو اندیشه چپ و مارکسیسم بوده است. اشعار مشخص و بزرگی از نیما یوشیج این تاثیر فکری را نشان میدهد. اشعاری مانند آی آدمها، مرغ آمین، ققنوس، بازتاب ادبیاتی اجتماعی و سیاسی هست که به تحولات سیاسی زمان شاعر واکنش نشان میدهد. در این اشعار نوعی روحیه مقاومت و مبارزه جریان دارد. شاعر خود را نسبت به جامعه متعهد میداند. در صفحه 22 کتاب برخورد انتقادی نیما یوشیج را نسبت به اثر پژوهشی دکتر تقی ارانی دیگر متفکر بزرگ چپ گرای ایران میخوانیم:
«نیما به درستی میگوید پیدایش هر ایدُّئولوژی در جامعه حاصل مناسبات اجتماعی و اقتصادی آن جامعه است. در نتیجه مفاهیم کلی اجتماعی درباره طبیعت و انسان در تأثیر مستقیم اوضاع و احوال مادی است، در حالی که مبانی روان شناسی(معرفه الروح) ارتباط فرعی در حیات اجتماعی دارد، زیرا با عوامل مادی در پیدایش ایدئولوژی پیوندی ندارد. به گمان نیما مبانی روانشناسی با فیزیولوژی و بیولوژی انسان بیشتر قابل تبیین و توجیه است تا با مسايل اجتماعی.»
این برخورد به خوبی بیانگر اندیشه سیاسی نیما یوشیج است. نقدی که بر کتاب پسیکولوژی دکتر تقی ارانی در نامهنگاری با او نوشته است، نگاه و دید او را به حیات اجتماعی نشان میدهد. نیما یوشیج در ادامه زندگی با تأسیس حزب توده ایران در شهریور سال 1320 اشعار و نوشتههای متعددی را در نشریات حزب چاپ میکند و نشریات حزب توده نقش بسیاری در معرفی شعر نوگرای نیما داشته است. اما با وقوع کودتای 28 مرداد سال 1332 در اندیشه نیما تحول اساسی رخ میدهد. نیما هرچه بیشتر از اندیشه چپ و حزب توده فاصله میگیرد، حتی درصدد نفی و پشیمانی از گذشته سیاسی خودش برمیآید. در صفحه 29 کتاب میخوانیم:
«باید به حساب این رؤسا (نوشین، احمد قاسمی، یزدی و غیره) رسید که عدهای را فریب دادند و خودشان امروز، مثل استالین، به عیش و نوش پرداختهاند و عدهای را در ایران به کشتن دادند.»
نیما یوشیج روزگاری مجذوب شخصیت و اندیشههای تقی ارانی بود و حتی در نقدی که به کتاب او نوشته بود، نوعی نقد چپگرا بر اندیشه ارانی بوده است، حالا در نفی و رد اندیشههای تقی ارانی مینویسد: « اینکه عرفان را از روی جریان مادی زندگی میبینند قدری حمق و غرور میبینم.»
نیما یوشیج بعد از کودتای سال 32 به اندیشههای مذهبی و اسلامگرایی روی می آورد. در صفحه 47 میخوانیم:
«من افکاری دارم و دینی دارم. من مطیع گرگان و سگان نیستم و مطیع خران و طماعان هم نیستم. مرد زیرک زمان این است که من هستم. اما به این جوان باید گفت: تو اسلام را رد میکنی؟ اگر میگوید آری، علم اصول را پیش او بگذارم و بپرسم: آیا تو اینها را درک میکنی؟ آیا لنین و مارکس تو علم این علوم را داشتند؟»
با خواندن چنین یادداشتهایی به خوبی متوجه تحول فکری نیما یوشیبج درسالهای پایانی عمر او میشویم. اینکه شاعر چپگرای علاقهمند به فعالیت سیاسی، به شاعری سرخورده از سیاست تبدیل میشود که راه درمان جامعه را در اندیشههای مذهبی پیدا میکند. مطالعهی کتاب «نیما یوشیج در یادداشتهایش»، به خواننده تصویر سرخوردگی و ناامیدی یک شاعر نوگرا را نشان میدهد. گویی شعر زیر از نیما بیانگر احوال روحی او در این سالها بوده است:
من دلم سخت گرفته است/ از این میهمان خانه مهمان کش روزش تاریک/که به جان هم نشناخته انداخته است/چند تن خواب آلود، چند تن ناهموار، چند تن ناهشیار!
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.