سهشنبهها با موری کتابی است ساده دربارهی زندگی. این کتاب که دهههاست جزو پرفروشترین آثار آمریکایی است، به بخشهای کمتر پرداختهشدهی هستی آدمی میپردازد و ما را در درکِ ساحتهای گوناگون آن همراهی میکند. سهشنبهها با موری از جمله کتابهایی است که نگاه ما را به زندگی تغییر میدهد، یا حداقل یادآورد میشود که میتوان از زوایای متفاوتی به آن نگریست؛ ابعادی که دوستی، زیبایی و عشق را شامل میشود.
کتابهایی از این دست، اغلب راوی ماجراهای عجیبوغریب نیستند؛ بلکه برخورد ساده، مستقیم و بیواسطهای با زندگی دارند و راز ارزش معنویشان نیز در همین امر نهفته است.
فقط لازم است که محتوای کتاب انسان را با خودش آشتی دهد و به او چگونه دیدن و فکرکردن را بیاموزد.
سه شنبه ها با موری | نشر شمشاد
سهشنبهها با موری در سال 1997 به قلم میچ آلبوم نوشته شده است و از همان زمان تاکنون توانسته تبدیل به محبوبترین کتاب بسیاری از افراد شود. این کتاب زندگی و معنی زندگی را به خواننده خود نشان میدهد. سهشنبهها با موری براساس واقعیت نوشته شده است. میچ آلبوم که سالها از استاد فرزانهاش، پرفسور شوارتز موری، بیخبر بوده است، شبی اتفاقی او را در تلویزیون میبیند و مدتی بعد به ملاقات او میرود. آلبوم متوجه میشود استادش به نوعی بیماری لاعلاج و پیشروندهی سیستم عصبی مبتلا و در شرف مرگ است. آندو برای گفتوگو با هم، قراری معیّن میگذارند؛ هر سهشنبه، بعد از صرف صبحانه. شاگرد باردیگر به کلاسهای درس استاد بازمیگردد؛ اما این بار، آموزشها از نوعی دیگراند. او درسهایی را میآموزد که در هیچ مدرسه و دانشگاهی فرانگرفته است. میچ آلبوم هرآنچه را که از این رابطهی ارزشمند آموخته، با خوانندگان این اثر به اشتراک گذاشته است. تاکنون از این کتاب بیش از سیوپنج میلیون نسخه فروش رفته که در نوع خود بینظیر است. میچ آلبوم علاوه بر نویسندگی به روزنامه نگاری، اجرای رادیویی و تلویزیونی، فیلمنامهنویسی و نوازندگی نیز مشغول است و بیشک تجربیات او در این زمینهها به بهتر شدن نوشتههایش کمک زیادی کردهاست.
موری و میچ آلبوم با هم چهارده دیدار دارند و در هر جلسه به موضوعاتی حول محور زندگی میپردازند و سخنانی میگویند که افکار هرکسی را در خصوص زندگی و معنای آن متحول میکند. موری حرفهای پیچیده و یا ایدهآلی نمیزند؛ اما گویی به خوبی زندگی را دریافته و هر لحظه از آن را چونان آبی گوارا مینوشد. میچ آلبوم به ضبط تمام این جلسات پرداخته و در نهایت آنها را منتشر کردهاست.
عناوینی که میچ آلبوم بر دیدارهای سهشنبه نهاده است به ترتیباند: جهان، دلسوزی به حال خود، افسوسها و حسرتها، مرگ، خانواده، احساسات، ترس از پیری، پول، زنده نگه داشتن عشق، ازدواج، آداب و سنن، بخشش، روز آرمانی، خدانگهدار
آندو پیرامون این مباحث با یکدیگر گفتوگو میکنند و اوقات خود را بهخوشی در این کارگاه آموزشی میگذرانند؛ کلاس درسی که خاتمهاش را مراسم تدفین استاد رقم میزند.
موری دیگر زنده نبود؛ اما باورها، آموزهها و سخنان او باقی است؛ سخنانی که انسان را به فکر وامیدارند و موجب بازنگری در دیدگاههایش میشود. او ما را به دنیای ذهن خود دعوت میکند؛ ذهنی روشن و پرامید. موری تسلیم نشده است، او به نوعی پذیرش ناشی از آگاهی رسیده است. زندگی را با تمام عمق و وسعت خود، چنان درک کرده که در مقابل آن نمیخروشد؛ بلکه با تمام خوشی و ناخوشیهایش، آن را در آغوش میگیرد. سهشنبهها با موری نوعی کاوش معناشناسانه است؛ در یک کلام، فلسفهی زندگی.
سه شنبه ها با موری | نشر البرز
ترجمهها
سهشنبهها با موری ازجمله کتابهای مشهور است و همین آوازه سبب شده ترجمههای گوناگونی از آن صورت پذیرد. از جمله ترجمههای سهشنبهها با موری میتوان به برگردانهای ماندانا قهرمانلو، رضا زارع، سمیه جوادیان، رضا حسنزاده و علیاصغر شجاعی اشاره کرد که دو ترجمهی اول، از کیفیت بهتری برخورداراند. سهشنبهها با موری کتاب پرحجمی نیست و تنها 192 صفحه دارد؛ بنابراین افرادی که تازه شروع جذاب کتاب هیچگونه احساس خستگی نکنند. از کتاب سهشنبهها با موری تعدادی فیلم ساخته شده است که آنها نیز رضایت مخاطبان را جلب کردهاند و انتشار فیلمها باعث افزایش فروش کتاب شدهاست. خواندن این کتاب به هرکسی که میخواهد زندگی را عمیقتر و بهتر ببیند توصیه میشود.
سه شنبه ها با موری | نشر قطره
جملات ناب کتاب سهشنبهها با موری
«موری زیر لب زمزمه کرد:" متشکرم. [...] میچ! میتوانم موضوعی را به تو بگویم؟"
من گفتم: "البته."
"شاید خوشت نیاید."
"چرا خوشم نیاید؟"
"خب حقیقت این است که اگر تو قلبا به سخنان پرنده کوچولوی روی شانهات گوش بدهی _اگر بپذیری که هر لحظه میتوانی بمیری_ آنوقت ممکن نیست تا این حد جاهطلب باشی که الان هست!."
به زور لبخند زدم.
"اموری که تو زمان زیادی صرف آنها میکنی _ همهی این کارهایی که انجام میدهی_ آنقدرها هم مهم نیستند. کمی هم به معنویت بیندیش. [....] میچ! من هم به درستی نمیدانم مفهوم پیشرفت معنوی چیست. اما میدانم که بهنحوی فقدان ضروریات داریم. بهشدت درگیر مسائل مادی هستیم که ما را راضی نمیکند. ما روابط عاشقانهمان را، جهان اطرافمان را فقط برای نفع شخصی خود میخواهیم.»[1]
«من به بودنِ محض، حضور با تمام وجود در لحظه معتقدم، یعنی اینکه تو باید با تمام وجود با کسی باشی که در کنار تو است. میچ، الان که من دارم با تو صحبت میکنم، سعی میکنم همهی حواسم را روی آنچه که دارد مابین ما اتفاق میافتد، متمرکز کنم و دیگر در مورد مباحث هفتههای گذشته فکر نمیکنم. به آنچه که قرار است این جمعه اتفاق بیفتد، فکر نمیکنم. به ضبط برنامهی تلویزیونی تِد کاپل فکر نمیکنم. با داروهایی که باید بخورم، فکر نمیکنم. من دارم با تو صحبت میکنم. من دارم به تو فکر میکنم. [...] میچ، بخشی از مسئله به این مربوط میشود که انگار هر کسی یکجور عجله دارد. مردم در زندگیشان معنی و مفهوم پیدا نکردهاند؛ پس بیستوچهار ساعته به دنبال آن میدوند. اتومبیل جدید، خانهی جدید، شغل جدید و متوجه میشوند که این چیزها هم بیمعنی و خالی هستند و دوباره میدوند و میدوند.»[2]
[1]- آلبوم، میچ، سهشنبهها با موری، ترجمهی ماندانا قهرمانلو، تهران، قطره، 1400، صفحهی 123
[2]- همان: 187 و 188
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.