«هوای شب ایستاده بود، بی هیچ وزشی. ماه گوشهای از آسمان، نسیمی لابهلای شاخههای درختهای دو طرف خیابان در تاریکی، و از دور صدای رفتوآمد اتومبیلها در خیابان اصلی. کریم پشت بوتههای بلند حاشیه پیادهرو کنار نهر آب چمباتمه زده بود و چشم از عمارت روبهرو برنمیداشت. عمارت پوشیده با مرمر سفید، غرق در مهتاب. در بزرگ آهنی باغ عمارت باز شد. کریم خود را جمع کرد. مردی از در آمد بیرون و با دو کیسه زباله در دست رفت آنطرف خیابان و کیسهها را انداخت توی زبالهدانی، دستها را کشید به پاچههای شلوارش و برگشت و وارد حیاط شد و در را بست. عین دیشب. کریم نگاهی به ساعتش انداخت: یازده و نیم. لبهی کلاه بافتنیاش را کشید روی صورتش، خمیده و از کنار دیوار بهسرعت دوید طرف در آهنی بزرگ و میلهای گذاشت لای دستگیرههای دو لنگهی در و به سرعت برگشت سر جایش و باز پشت بوتهها مخفی شد. چند دقیقه گذشت. نوری بوتهها را روشن کرد. کریم بیشتر قوز کرد و بیشتر خود را چسباند به بوتههای انبوه و چشم از اتومبیلی که پیچیده بود توی خیابان و نزدیک میشد، برنمیداشت. اتومبیل آهسته و آهستهتر نزدیک شد. از مقابل کریم گذشت. در آهنی بزرگ تکانی خورد و تلقی کرد. باز نشد. اتومبیل ایستاد. چند ثانیه طول کشید تا شیشهی سمت راننده کشیده شد پایین، دستی با کنترل دربازکن آمد بیرون و انگشتی چندبار دکمهای را فشار داد.» [1]
کسب مال و ثروت، پیشرفت در زمینههای مختلف، رسیدن به مقام و منصبهای بالا، بهدست آوردن شهرت و... از جمله مفاهیمی هستند که در ذات فضیلت محسوب میشوند و مسیر رسیدن به سعادت را هموار میکنند؛ اما حرص و طمع هنگام کسب آنها، در بسیاری از موارد باعث میشود تا انسان دست به کارهایی ناشایست بزند و در چاه بدیها و زشتیها سقوط کند.
هر روز، نمونههای زیادی از این زیادهخواهیها و جاهطلبیها در اطرافمان میبینیم. در بسیاری از خانوادهها بر سر تقسیم ارث و میراث درگیریهای شدید به وجود آمده است. کارمندان زیادی برای اینکه خودشان به مقام بالاتر برسند، پیش رئیس شرکت از همکاران خود بدگویی کردهاند. دوستیهای زیادی بعد از شراکت در یک کار مشخص، به هم خورده است. بسیاری از خویشاوندان بر سر مسائل مالی، با یکدیگر قهر کردهاند. به سبب بحثهای اقتصادی، پدرهای زیادی اسم فرزندان خود را از شناسنامهشان خط زدهاند. در بسیاری از موارد برادر به برادر خود، رحم نکرده و به راحتی سر او را کلاه گذاشته است و خواهران زیادی بر سر مسائل اقتصادی با یکدیگر قطع رابطه کردهاند. زوجهای زیادی به علت حرص و طمع طلاق گرفتهاند و فرزندان طلاق روزبهروز بیشتر میشوند.
حقیقت این است که حرص و طمع در مورد مسائل دنیوی باعث میشود که انسان فطرت پاکش را فراموش کند و به قعر ذلت برود. داستانها و قصههای زیادی در دل این زیادهخواهیها نهفته است و نویسندگان بسیاری هستند که به سراغ این ایدهی داستانی رفتهاند. محمود حسینیزاد یکی از همین نویسندهها است. او در کتاب بیست زخم کاری داستانی هیجانانگیز و جذاب در مورد حرص و طمع آدمیزاد را روایت میکند.
داستان بیست زخم کاری از چه قرار است؟
حسینیزاد در این کتاب به سراغ موضوعی حساس میرود و به خط قرمزها نزدیک میشود. داستان در مورد افرادی ثروتمند، مقتدر و بانفوذ است. این افراد در شرکتهای مختلف سودده مانند شرکتهای نفتی فعالیتهای گسترده دارند و با کشورهای خارجی معامله میکنند و قرارداد میبندند. مالکی یکی از مدیرانی است که در کار خودش استاد است و برای عقد قرارداد به کشورهای مختلف سفر میکند. در جریان یکی از قراردادها که بین مالکی و نروژیها بسته میشود، مالکی به جای شماره حساب شرکت، شمارهی کارت بانکی خود را اعلام میکند و مبلغ قرارداد به حساب او واریز میشود. این مسئله تازه شروع ماجرا است. این اتفاق باعث میشود که مالکی ره صد ساله را در یک شب طی کند و تصمیم بگیرد تا سایر رقبا را از میدان به در کند.
مالکی بعد از این جریان، به آدم دیگری تبدیل میشود و تمام روزهای گذشته را فراموش میکند و مهربانیها را نادیده میگیرد و فقط به مقام و موقعیت خودش فکر میکند. او برای رسیدن به اهداف خود، از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکند و در اولین قدم، مدیر اصلی شرکت را در باغی بزرگ به قتل میرساند. همسر مالکی، سمیرا، همواره او را در این مسیر همراهی و تشویق میکند.
«خورشید گشته بود و نورش پاهای سمیرا را گرفته بود. سمیرا نگاهی به ریش تنک ریزآبادی و چشمهای بینورش انداخت که حالا برقی در رطوبت غلیظش نشسته بود. دلش آشوب شد. این چه قیافهایه؟ فکر کنم همه بو بردن. این رفتارت مشکوک میکنه. کاری کردیم و باید پاش وایستیم. دیشب که مفصل صحبت کردیم. مالکی نشسته بود لبهی تخت. سمیرا را که کنارش ایستاده بود نگاه نمیکرد. کاش اینجا نیومده بود. میرفتم تهران و باهاش دوبهدو صحبت میکردم. امتیازام رو میگرفتم. اینجا میترسم...من هستم. نترس! سمیرا نشست کنارش. در پنجره، غروب لاجوردی بود، کوهها نزدیکتر و جنگل یک تختهسیاه. زن گفت همون که دیشب صحبتش رو کردیم رو بگو و صدایش از خیلی دورها آمد که میگفت تا فردا کی زنده و کی مرده.» [۲]
سیاوش طهمورث در این سریال نقش نعمت ریزآبادی یا همان خان عمو را بازی میکند. خان عمو رفتاری مانند پادشاه دانکن دارد. جواد عزتی یا مالک تداعی کنندهی مکبث و سمیرا یا رعنا آزادیور یادآور لیدی مکبث هستند. شباهتهای زیادی بین شخصیتهای اصلی سریال و نمایشنامهی مکبث وجود دارد. پادشاه دانکن همیشه بر روی مکبث حساب ویژهای باز میکرد. او مکبث را به مقام فرماندهی جنگ با نروژیها منصوب میکند و بعد از پیروزی در این نبرد سهمگین، هدیهی ارزشمندی به او میدهد؛ اما در نهایت توسط مکبث و مکر و حیلههای خاص لیدی مکبث کشته میشود. مخاطب با دیدن اولین قسمتهای این سریال جذاب به شباهتهای ریزآبادی و پادشاه دانکن پی میبرد. ریزآبادی هم به مالک بسیار علاقهمند بود و او را مانند پسر خود دوست داشت. خان عمو قرارداد بزرگ نفتی با نروژیها را به دستهای پرتوان مالک سپرد و بعد از عقد قرارداد و قطعی شدن پیروزی، مدیریت شرکتهای کیش و دبی را به او واگذار کرد. در سریال زخمکاری، مالک هم مانند مکبث، به دنبال زیادهخواهی و با فریب سمیرا و تحریک او، ریزآبادی را در وان حمام به قتل رساند تا داراییهای بیشتری به دست آورد و به جایگاه بالاتری برسد.
بعد از قتل ریزآبادی، مدیر شرکت، نوبت به افراد دیگر میرسد. مالکی برای از بین بردن هرکدام یک برنامهی دقیق میریزد. همه چیز خوب پیش میرود و رقبا یکییکی از سر راه کنار گذاشته میشوند. او دارد به مراد دلش نزدیک میشود تا اینکه سایر افراد متوجه میشوند قضیه از چه قرار است. آنها به فکر گرفتن انتقام میافتند و در نهایت مالکی تاوان سختی برای کارهای خود میدهد.
نگاه حسینیزاد به مکبث در بیست زخم کاری
نمایشنامهی مکبث اثر ویلیام شکسپیر، یک تراژدی کوتاه است که داستانی جذاب و خواندنی دارد. حسینیزاد در کتاب زخم کاری، توجه ویژهای به این نمایشنامه داشته است. او در زخم کاری با الهام از مکبث، اثر خود را پیش برده و داستان خود را تعریف کرده است. کتاب بیست زخم کاری در واقع اقتباسی آزاد از داستان مکبث است و اثری مستقل و بدیع محسوب میشود.
نویسنده به دنبال خلق کتابی به عنوان مکبث ایرانی نیست و فقط رگههایی از داستان اصلی در این کتاب دیده میشود. شخصیت مالکی در طول داستان و اعمال او، یادآور مکبث و رفتارهایش در زندگی هستند و شباهتهای زیادی بین سمیرا، همسر مالکی و لیدی مکبث وجود دارد. مالک مالکی، شخصیت اول رمان بیست زخمکاری، همانند مکبث بعد از وقوع جرمها و قتلهای متعدد در طول داستان، دچار عذاب وجدان میشود و مدام با افکار خود درگیر است. او تمام تلاشش را میکند تا کسی از حقیقت خبردار نشود و همین مسئله باعث میشود تا مالک، در هر فصل بیشتر از قبل در فساد و پلیدی غرق شود. وی برای مخفی کردن قتل ریزآبادی بزرگ، دست به جرم و جنایتهای متعدد میزند و دستش به خون افراد مختلفی آلوده میشود. مکبث هم گرفتار همین مسئله شده بود و سعی داشت تا راز قتل پادشاه دانکن را مخفی کند و به همین دلیل، افراد زیادی را از سر راه خود به روشهای مختلف، کنار زد تا به اهدافش برسد. سمیرا هم درست مانند لیدی مکبث، همسر خود را برای رسیدن به قدرت و ثروت به صورت مداوم تشویق و تحریک میکرد؛ اما بعد از اینکه به خواستههای خود دست یافت و به آرزوهایش جامهی عمل پوشاند، از جهتهای مختلف به سمت نابودی و فروپاشی حرکت کرد و به تدریج از موضع قدرت پایین آمد و هر روز یک قدم به ضعف و ناتوانی نزدیکتر شد.
سریال دیدنی و پرطرفدار زخم کاری
ساخت فیلم و سریال از روی کتابهای مختلف، شیوهای مرسوم است و قدمتی طولانی دارد. سریالهای موفق زیادی در جهان وجود دارند که از فیلمنامههای اقتباسی استفاده کردهاند. سریال سرگذشت ندیمه از روی کتابی با همین نام به نویسندگی مارگارت اتوود، ساخته شده است. ایدهی سریال خانه پوشالی با بازی درخشان کوین اسپیسی، از کتاب سه جلدی مایکل دابز آمده است و... . در ایران هم نمونههای موفق زیادی از این فیلمها و سریالها وجود دارد. بهمن فرمانآرا فیلم شازده احتجاب را با نگاهی به اثر هوشنگ گلشیری ساخته است و داریوش مهرجویی فیلم جذاب مهمان مامان را از کتاب خواندنی هوشنگ مرادی کرمانی اقتباس کرده است. تازهترین اثری که با اقتباس از کتابی ایرانی ساخته شده، سریال زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان است.
محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان و خوشفکر سینمای ایران، با کارهایی همچون ایستاده در غبار، رد خون، ماجرای نیمروز، درخت گردو و...، سابقهای درخشان از خود به جای گذاشت و توانست خیلی زود نظر عاشقان سینما را به کارهای خود جلب کند. سریال زخم کاری آخرین اثر اوست که با اقتباسی وفادار از کتاب بیست زخم کاری محمود حسینیزاد ساخته شده است. البته مهدویان با هنرمندی تمام، جزئیاتی را به فیلمنامه افزوده است که باعث شده داستان فیلم مهیجتر و سینماییتر شود.
برای مثال او سن، خصوصیات، رفتار و... بسیاری از شخصیتهای اصلی کتاب را تغییر داده و همچنین شخصیتهای جدیدی را به داستان معرفی کرده است. از میثم، پسر مالک، میتوان به عنوان یکی از شخصیتهای تغییر یافته نسبت به کتاب بیست زخمکاری نام برد. وی در این سریال نقش پسری را دارد که در ابتدای مسیر زندگی، درگیر عشقی ممنوعه شده و از شرایط موجود بین خانوادهی خود، به شدت دلسرد است. شخصیت مائده، نوهی حاج عمو، نیز شخصیتی تازه است که خصوصیات منحصربهفردی دارد. دختری که تک فرزند است و همیشه در رفاه و آرامش بوده؛ اما حالا باید خودش را با موقعیت جدید خانواده و شرایط خاص ایجاد شده، تطبیق دهد. از دیگر شخصیتهای تازهی کتاب میتوان به کیمیا، منشی شرکت مالک اشاره کرد. او دختری است که در نهایت گرفتار حرص و طمع خود میشود.
محمدحسین مهدویان داستانهای تازهای حاوی موقعیتهای احساسی، کینههای قدیمی و... را در سریال خود به نمایش گذاشته و خردهروایتهای جدیدی را خلق کرده است. وی بین شخصیت کیمیا و شخصیت مالک داستان عاشقانهای را پدید آورده و به فیلم اضافه کرده است و در روایت جدید خود، کینهای قدیمی و خشمی خفته را از دیدگاه شخصیت منصوره، دختر حاجعمو، نسبت به مالک، به مخاطب خود نشان میدهد.
اولین قسمت این سریال 14 خرداد 1400 از پلتفرم فیلیمو منتشر شد و توانست خیلی زود مخاطبان خود را پیدا نموده و نمرهی قابل قبولی از آنها دریافت کند. اما اکران فصل دوم این سریال در 17 شهریور 1402 آغاز شد. این فصل «بازگشت» نام داشت. و در نهایت پخش فصل سوم با نام «انتقام» در سال ۱۴۰۳ آغاز شد. نکته جالب توجه درباره ی فصل سوم اقتباس این فصل از رمان «شاه لیر» و «ریچارد سوم» است.
جواد عزتی، رعنا آزادیور، سیاوش طهمورث، مهلقا باقری، هانیه توسلی، الهه حصاری، مائده طهماسبی، سید جواد هاشمی، سعید چنگیزیان و... از جمله بازیگرانی هستند که در این سریال نقشآفرینی میکنند. داستانی جدید و جذاب، بازیهای خیره کننده و قابل باور، نورپردازی درست، موسیقی متن قوی و... از عوامل موفقیت سریال زخم کاری هستند.
سبک کلی کتاب بیست زخم کاری
بیست زخم کاری رمانی اجتماعی است که با چاشنی خشونت در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. این کتاب در ژانر تریلر نوشته شده است و هیجان و استرس را به صورت توامان به خواننده انتقال میدهد. حسینیزاد در کتاب زخم کاری به سراغ داستانی نو و جدید میرود. او با لحنی صریح و بیانی روشن به فسادهای اقتصادی در ایران معاصر میپردازد. نویسندهی کتاب، مفهوم آقازادگی و نظام سرمایهداری بیقانون را به طور کامل به مخاطب خود نشان میدهد و مسائلی همچون فساد سیاسی و اقتصادی، رانتخواری، خشونت، خیانت، حرص و طمع، ریاکاری، اشرافیت مدرن، شهوت و... را در کتاب خود مورد نقد جدی قرار میدهد. خط سیر زمانی کتاب ثابت نیست. زمان در این کتاب مقولهای سیال است و مخاطب مدام در زمانهای مختلف جابهجا میشود. بنابراین برای خواندن این رمان به تمرکز کافی نیاز داریم.
حسینیزاد در داستان بیست زخم کاری از شخصیتهای متعددی استفاده میکند. تعداد زیاد شخصیتها در ابتدا ممکن است باعث گیج شدن مخاطبان شود؛ اما در ادامهی داستان، نویسنده تکتک شخصیتها را به خوبی معرفی میکند. این معرفی در قالب دیالوگها و کنشهای افراد در طول داستان صورت میگیرد. شخصیتهای کتاب زخم کاری به طور کامل قابل باور هستند. مالکی شخصیت اصلی این رمان، یک ضد قهرمان است. هرچه داستان جلوتر میرود، مالکی بیشتر تغییر میکند. در میانهی کتاب او به شخصیتی کاملا سیاه و منفی تبدیل میشود که سایر افراد را نادیده میگیرد و فقط به منافع خود فکر میکند. شخصیتهای این رمان خصوصیات منحصر به فردی دارند که نمونهی آن را در کمتر رمانی مشاهده کردهایم و میتوان آنها را از منظر روانکاوانه بررسی کرد.
روابط علت و معلولی در داستان بسیار دقیق است و کتاب پیرنگی قوی دارد. داستان بیست زخم کاری گرههای متعددی دارد که همین نکته باعث ایجاد کشمکش و درگیری در روند داستان میشود و حس تعلیق را به مخاطب منتقل میکند. حسینیزاده برای روایت کتاب سبکی جدید را انتخاب کرده و نوع نگارش کتاب، در واقع چیزی بین رمان و نمایشنامه است. بیشتر جملات کتاب کوتاه است و این مسئله باعث شده تا ریتم کلی کتاب تند باشد و حس هیجان در خوانندگان به اوج خود برسد.
خالق کتاب تکنیکهای فضاسازی را به خوبی میشناسد و فضاهای درخشانی در طول رمان خلق کرده است. ما با مالکی در باغ کلاردشت قدم میزنیم، سر میز مذاکره با نروژیها روبهرو میشویم، در مجلس مولودی حضور پیدا میکنیم، به حرفهای فالگیرها گوش میدهیم و در هتل استراحت میکنیم. او برای باورپذیری بیشتر داستان، از نام مکانها و شهرهای مختلف استفاده میکند. تهران، کلاردشت، دبی، لندن و... از جمله مکانهایی هستند که نامشان در رمان بکار رفته است.
مرز خیال و واقعیت در این کتاب به شدت باریک است و خوانندگان مدام در معرض کابوسها و تخیلات شخصیتهای داستان قرار میگیرند و با آنها همراه میشوند. اگر از خواندن داستانهای فارسی لذت میبرید و از داستانهای تکراری خسته شدهاید و به دنبال داستانی جدید و نو میگردید، به شما پیشنهاد میکنیم حتما به سراغ کتاب بیست زخم کاری بروید و خودتان را از خواندن این داستان جذاب محروم نکنید.
[1]- (ص 88 و 89)
[2]- (ص49 و 50)
دیدگاه ها
حیف که کتابش چاپ نمیشود