اروپا از سال 1618 تا سال 1648 میلادی درگیر جنگی میان دو فرقهی مسیحی بود. جنگی که بر سر انحراف پاپ کاتولیک شکل گرفت. پاپ برای ساخت کلیسایی تازه به ثروت زیادی احتیاج داشت و برای تأمین این هزینه شروع به «فروش آمرزش» کرد. فروش آمرزش، حیلهای بود که به وسیلهی آن، قطعاتی از بهشت را به مردمان سادهدل میفروختند. مارتین لوتر علیه این اقدام دست به اعتراض زد و او و طرفدارانش، فرقهی پروتستان ، با فرقهی کاتولیک درگیر شدند. این درگیری به جنگ سیساله[۱] معروف است. بر اثر این جنگ، اروپا در قحطی و فقر و بیماری غرق شد و میلیونها نفر آواره شدند. بیشترین آسیب به کشور آلمان وارد شد. آلمان از جمعیت خالی شد؛ به طوری که در جنوب آلمان تنها حدود یک سوم جمعیت زنده ماندند.
برتولت برشت، نویسنده و شاعر آلمانی، از جنگ سیساله برای انتقاد از حکومت نازیها استفاده کرده است. او در ننه دلاور و فرزندان او [۲] بافت داستانی را در دورهی جنگ سیساله قرار داده است. آنا فیرلینگ، معروف به ننه دلاور[۳]، زنی میانسال است که در زمان جنگ فقط به دنبال راهی برای زنده ماندن است. ننه دلاور، دو پسر به نامهای ایلیف و سویسی و یک دختر به نام کاترین دارد. کاترین لال است؛ در بچگی از یک سرباز ترسیده و همین ترس منجر به لال شدنش شده است. جنگ باعث آوارگی همه شده است؛ اما ننه دلاور کاسب است، گاریای خریده است و به همراه سپاهیان، اروپا را طی میکند. تجارت ننه دلاور به همین جنگ وابسته است و او حاضر است هر چیزی را برای سود بیشتر خریدوفروش کند. او موافق جنگ نیست و حالش هم از جنگیدن به هم میخورد؛ اما درآمدش را از راه جنگ تأمین میکند. همین جنگ هم فرزندانش را یکییکی از او میگیرد.
درواقع با کمی پیشروی در داستان، متوجه کنایهی نام ننه دلاور میشویم؛ ننه دلاور نه تنها دلاور نیست، بلکه به شدت هم بزدل و دنیا دوست است. ننه دلاور در جایگاه یک «تاجر»، قویتر از ننه دلاور در جایگاه یک «مادر» است. اهمیت بیشتر پول برای ننه دلاور در جاهای مختلف متن دیده میشود.
نمایشنامههای برشت در سبک ابداعی خودش، روایی [۴]، نوشته شدهاند. ننه دلاور و فرزندان او، هم در فرم و هم در محتوا، عصارهای از برشت را ارائه میدهد. برشت این نمایشنامه را در دوران تبعیدش در کشور سوئد (۱۹۳۹ میلادی) نوشته است. در آن زمان رژیم آلمان نازی به کشور لهستان حمله کرده بود. برشت مخالف جنگ و در نتیجه مخالف حکومت آدولف هیتلر بود و نمایشنامهی ننه دلاور و فرزندان او در اصل انتقادی از حکومت هیتلر است؛ هیتلری که همانند جنگ سیساله، آلمان را به تباهی کشانده است؛ هیتلری که حلقهی تکراری تاریخ را بازهم تکرار میکند.
در هر حال نباید گمان کرد که دیدگاه انتقادی و سفتوسخت برشت باعث حذف احساسات میشود. برشت در وهلهی اول شاعر است و توانایی آن را دارد که ظریفترین احساسات را تحریک کند. همین توانایی او باعث میشود که بداند کدام لحظات حساس هستند و در جای لازم، احساسات را بشکند و بهجای آن، اندیشه را تحریک کند. فلسفه و هنر از دیدگاه او دو برادر همزادند؛ فلسفه جایی برای آموزش و فکر کردن و هنر جایی برای لذت بردن و احساس زیبایی است؛ وقتی برشت این دو را ترکیب میکند، قطعاً جنبههای مثبت هردو را در نظر میگیرد. او معلمی عبوس نیست که فقط به فکر آموزش باشد و لذت را فراموش کند؛ اما معتقد است که نویسنده و نمایشنامهنویس نمیتواند تنها به سرگرمی محض بپردازد. برشت میگوید: «حتی از دیدگاه جامعه نیز نویسنده و نمایشنامهنویسی که نظریهی فردی و شخصی ندارد، فاقد هرگونه ارزشی است. برای اینکه هنرمند مفید باشد باید چیزی ابداع کند. نمایشنامهنویس نباید از دولت درس بگیرد. برعکس دولت میتواند از نمایشنامهنویس چیزی بیاموزد. درواقع، همیشه مسائلی هست که جامعه در حل آن فرو میماند؛ نویسنده باید در این زمینه کار کند. چه بسا که تخیل او به این جستوجوها مدد میرساند و چه بسا که در این زمینه امور تازهای کشف کند. در هرحال، نویسنده نه آینه است و نه بلندگو...» [۵]
در ابتدای هر صحنه، اعلامیهای به تماشاگران نشان داده میشود. در این اعلامیه، خلاصهای از وقایع آیندهی صحنه ارائه میشود. برشت با این کار جذابیت داستان را آگاهانه از بین میبرد و به هدف سبک خویش نزدیک میشود. هدف او این است که «اندیشه» زودتر از «احساسات» به کار بیفتد؛ با این کار دیگر نیازی نیست که مخاطب خودش را به جای کاراکتر ببیند و با او هم ذات پنداری کند؛ بلکه مخاطب نسبت به کاراکتر با دیدگاهی اعتراضی نگاه میکند؛ به او اعتراض میکند که چرا این کار را کرد، در حالی که میتوانست طور دیگری عمل کند. ننه دلاور به جز کاری که در این نمایشنامه انجام میدهد، هزاران کار دیگر نیز میتوانست انجام بدهد؛ اما نداد. هدف برشت این نیست که برای فرزندان کشتهشدهی ننه دلاور گریه و زاری راه بیندازیم؛ هدف او این است که به این بیندیشیم که اگر ما به جای ننه دلاور بودیم چه میکردیم. عصارهی دیدگاه برشت را میتوان در همین «تغییرپذیر بودن ذات همهچیز» دید. همهچیز میتواند طور دیگری اتفاق بیفتد. اگر انسانها طور دیگری تصمیم میگرفتند، ممکن بود اصلاً هیتلری قدرت نگیرد. اگر انسانها بخواهند، تمام دیکتاتوریها میتوانند سقوط کنند.
ننه دلاور و فرزندان او یکی از نخستین آثار از برتولت برشت نویسندهی شهیر آلمانی است که در سال 1926 نوشته شده است. نمایشنامه های دیگر این نویسنده با عناوین آدم آدم است، دایره گچی قفقازی، زندگی گالیله و بعل٬ صدای طبل در شب٬ در جنگل شهر به فارسی ترجمه شده است.
ننه دلاور و فرزندان او
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.