کمتر کسی در ایران نام دایی جان ناپلئون My Uncle Napoleon را نشنیده یا سریالی که با همین نام از آن اقتباس شده را ندیده است؛ داستانی طنز و ابدی که بعضی نویسنده اش را به سرقت از رمان زندگی و عقاید آقای تریسترام شندیاثر لارنس استرن متهم می کنند. با وجود این داستان آن چنان قوی و آمیخته به فرهنگ و تاریخ دوران خود است که نمی توان توجهی به این اتهام کرد. حتی اگر ایده ی اصلی از جای دیگری آمده باشد، جان بخشی به شخصیت های خاص و پرشمار این رمان، گفت و گوهای یگانه و چیدمان سیر حوادث بی مانند آن شاهکار آفریده است.
خط اصلی داستان، روایت لطیف و خالصی از عشق سعید و لیلی است که میان پلیدیها دست و پا میزندو در همراهی با سعید و از دریچأ چشم او شخصیتهای متفاوت داستان یکی یکی با همه امیال و دغل بازیهاشان معرفی میشوند. فضای اصلی داستان باغی بزرگ و اعیانیست و اعضای خانوادة گستردهای هر کدام با همسر و فرزندانشان در عمارتهای جداگانة آن زندگی میکنند. کم کم اختلافهای خانوادگی بالا میگیرد و هر کس به دنبال نفع بیشتر میجنگد، در حالی که نویسنده عادتهای فکری نادرست، خرافات، تضاد طبقاتی، ارزشهای احمقانه و افکار بیمارگون اجتماع را در طول داستان نقد می کند. او به فساد طبقه ی فرادست و بی بند و باری اشراف میپردازد و همة اینها با برانگیختن خندههای از ته دل خواننده همراه است، آن گونه که سطر سطر داستان با ولع بلعیده می شود و مخاطب از پی داستان میدود.
بیگانه ترسی و فرافکنی دیگر ویژگی فرهنگیست که دررفتار قهرمانان داستان ایرج پزشک زاد مدام به نمایش در می آید؛ وقتی دایی جان ناپلئون از انگلیسی ها میگوید، عزیز السلطنه کند ذهن بودن دخترش را انگ میشمارد و شیرعلی قصاب همسرش را قدیسه می داند و کمر به قتل مردان بد چشم میبندد.
و در انتهای برترین اثر طنز ادبیات ایران، اثری که شیرین ترین لحظات را برای خواننده اش رقم زده است، صداقت در برابر پلیدی شکست میخورد. اگر چه داستان پایان نمییابد و از دل این ناامیدی روزنهای به چشم میخورد؛ سعید همراه یکی از درستکارترین قهرمانان داستان، اسدالله میرزا، سفری دیگر را آغاز می کند.
ایرج پزشکزاد (متولد 1306) نویسنده، مترجم و طنزپردازی است که از پدری پزشک و مادری معلم زاده شد. او دانش آموختهی رشته حقوق از فرانسه است. وی مدتی در ایران به قضاوت پرداخت و مدتی در وزارت امور خارجه خدمت میکرد. او آثار زیادی به طنز نگاشته و آثاری نیز در حوزه تاریخ و ادب منتشر کرده است. منتقدان او را پدر طنز ایران نامیدهاند. دیک دیویس در سال 1996 "دائی جان ناپلئون" را به زبان انگلیسی برگرداند.
پزشکزاد بیش از ده کتاب را نیز به زبان فارسی برگردانده است. دزیره (اثر آن ماری اسلینکو)، زندانی کازابلانکا، ماروا ، و دختر گرجی (هر سه اثر از موریس دوکبرا) از جمله آثاری مهم است که توسط پزشکزاد به فارسی ترجمه شده است.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.