گم شدن زیبای خفته داستان ماجراهای پیچیدهی خانوادهایست که در نگاه نخست هیچ چیز کم ندارند. آن ها ثروتمند، فرهیخته و متعلق به طبقهی مرفه جامعه هستند؛ اما درونی انباشته از خشونت و رازهای تکان دهنده دارند. روایت استادانه راس مک دونالد از خاطرات دفن شده ، عواقب زورگویی و روابط دلهره آور والدین و فرزندانشان داستانی عالی درباره ی جرم است.
لو آرچر کارگاه خصوصیست که خواننده در همراهی با او رازهای سر به مهر خانوادهی زنی ربوده شده را درمییابد. او که شخصیتی سخت اما دلسوز دارد، یک روز در ساحل، با زن زیبایی مواجه میشود. زن پرندگانی را جمع و تمیز میکند که به خاطر نشت نفت در دریا آلوده شدهاند. او آشفته و عصبانی است و به نظر می رسد گم شده و نیاز به کمک دارد. چیزی که آرچر را به شدت جذب میکند. دو مرد مشکوک هم در یک رستوران در آن نزدیکی حضور دارند.معلوم میشود که خانوادهی زن صاحب شرکت نفتی هستند که مسئول نشت نفت است. زن به آرچر اجازه میدهد که او را با خود به خانهاش ببرد، سپس ناگهان آن جا را ترک میکند. پس از رفتن او آرچر متوجه میشود که قرصهای خواب آور از کابینت دارو برداشته شده اند. آرچر که نمیتواند زن را نادیده بگیرد، تصمیم میگیرد او را پیش از آن پیدا کند، که به خود آسیب برساند. در این جستجوست که آرچر با والدین، پدربزرگ و مادربزرگ و همسر زن روبرو میشود و احساس میکند، همهی آنها از چیزی ناراحت هستند. شوهر زن صادقانه او را دوست دارد و برای او ارزش قائل است. آرچر متوجه میشود که زن پیش ازینها خودکشی کرده و چیزهایی دربارهی جنایتی میداند که او را آزار میدهد. خانوادهی زن یادداشتی دریافت می کنند که میگوید دخترشان ربوده شده و نویسندهی نامه در ازای دریافت پول حاضر است او را پس بدهد.
آرچر که نمیتواند ماجرا را رها کند، در تلاش برای یافتن زن زیبا ، اسراری خانوادگی را کشف میکند که بسیاری ترجیح میدهند پنهان بماند. گویا به دلایلی کسانی از این خانواده کینهای عمیق به دل دارند، مردی به دست فردی ناشناس به قتل رسیده و پلیس و آچر به یکی از اعضای خانواده مشکوک هستند. در این بین کسانی دیگر هم به قتل می رسند. آیا کسی آن ها را پیش از آن که دهان به سخن گفتن باز کنند، ساکت کرده است؟ داستان با شتاب پیش میرود. کم کم پرده از دروغهایی بیشمار برداشته میشود. دروغهای خانوادهای ثروتمند. آیا این ثروت و میل تصاحب بیشتر داراییست که مدام حادثه میآفریند؟
راس مک دانلد نویسنده ی امریکایی- کانادایی از سال 1915 تا 1983 زندگی کرد. سبک اصلی او ادبیات جنایی بود و داستانهای خود را در فضایی مرموز و دلهره آور بازگو میکند. داستانهای او برای کسانی جذاب هستند که به ژانر جنایی علاقه مندند؛ اما گم شدن زیبای خفته فقط به ماجراجویی و گشودن معماهای پی در پی نمیگذرد. داستان نقدی به زیاده خواهی و همهی سازو کارهایی دارد که انسان برای دستیابی به ثروت بیشتر به آن چنگ میزند. داستان خانوادهای که احساسات انسانیشان را از دست دادهاند و برای سرپوش گذاشتن بر رفتار خود حاضرند دخترشان را نادیده بگیرند. گم شدن زیبای خفته از تلاشی برای معصومیت آغاز میشود؛ از دختری که تلاش میکند گناه خانودگیش را پاک کند و مانند دیگر اعضای خانوادهاش نباشد. شاید او بهای سنگین ساختارشکنی خود را میپردازد؛ بهایی که همهی کسانی پرداخته اند که در جستجوی نیکی بودهاند. داستان در امریکا میگذرد و به شکلی دقیق اعتراضی به نظام سرمایهداری دارد؛ نظامی که اخلاقیات را در راه دستیابی به سود بیشتر قربانی میکند.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.