اینجا همه از دم مریض‌اند...

مروری بر کتاب کنام نوشته‌ی سعید کاویانپور

یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹

کنام

“ این جا همه از دم مریضند.نر و ماده. مِرّ و مِرّشون هواست.پشت سرت پنجه تیز کرده اند و خیز برداشته اند. اما تو روت می خندند و حاشا می کنند.غافل بشی تلافی عقده هاشون رو سرت در می آرن”. بی راه نمی گوید .مگر خودت غیر از اینی؟ ظاهر و باطنت یکی است. همانی که میخواهی باشی؟ تو با خودت هم رو راست نیستی. تو مریضی؛ آدم سالم که با خودش حرف نمی زنه!

کنام یک رمان تمثیلی است؛ در عین واقعی بودن، وجهی نمادین دارد. در واقعیت عینی و ملموس‌اش نشانه‌هایی هست که تداعی گر مفاهیم عمیق‌تری می‌شوند. کنام استعاره از عشق است؛ پناهگاه آدمی، مرهم دردها و چاره‌ساز رنج زندگی. 

کنام قصه‌ی سرپناهی است که ناامن شده و ساکنین‌اش قصد فرار از آن را دارند. کنام مأمن آدمهای رنجور، مریض و ناامیدی است که تصور می‌کنند خانه از پای‌بست ویران است؛ تا بوده همین بوده، درست شدنی نیست. این جا آخرخط و کنام نفرین شده‌هاست؛ مملو از دروغ، دشمنی، تقلب، فقر و مفاسد اقتصادی.

کنام نمونه‌ی کوچکی از یک جامعه‌ی بیمار و مملکتی در آستانه‌ی فروپاشی است. یک مجموعه آپارتمان قدیمی که از فرط بی‌توجهی، فرسوده شده و نیاز به بازسازی دارد. همسایه‌های آن خانه، نماینده اقشار مختلف جامعه‌اند. آدم‌هایی با طرز فکر متفاوت، الگوهای اخلاقی ضد و نقیض و مشکلات روحی و روانی متعدد که به آن‌ها مجال نمی‌دهد باهم مشارکت کنند. ابعاد واحدهای آپارتمان به نسبت جمعیتِ طیف‌های مختلف جامعه در نظر گرفته شده، جوان‌ها بیشترین سهم را دارند. بزرگترین واحد به دختری ارث رسیده که با بقیه همسایه‌ها کشمکش دارد. گوشش بدهکار شرع و عرف نیست، یک چوب‌خط بیشتر ندارد: کاری درست است که او را از خودش راضی کند. مثل خلافکارها لباس می‌پوشد، به خروس‌جنگی معروف شده و  می‌گویند مریض این است که مردها را اسیر خودش کند.

 ظاهر امر این‌طور نشان می‌دهد که آذر مانع بازسازی خانه شده؛ ولی به تدریج مشخص می‌شود مشکل از بزرگترهاست؛ همسایه‌ها یکی از دیگری مریض‌ترند. چیزی که برای‌شان اهمیت ندارد، خانه است. همه به‌دنبال منافع خودشان هستند. بعد برملا شدن روابط پشت پرده و رازهای مشخص می شود، قربانی اصلی همان جوانی است که بدنام‌اش کرده بودند. 

کنام حکایت آدم‌هایی است که یاد نگرفته‌اند باهم مشارکت کنند و فقط حرف بازسازی خانه را پیش می‌کشند. همه در معرض خطرند؛ ولی مدام تقصیر را گردن یکدیگر می‌اندازند، پشت‌ِ هم را خالی می‌کنند و منتظرند دستی از غیب برسد تا اوضاع را سر وسامان دهد. 

کنام ماجرای ریشه دواندن عشقی است که یک‌جفت آدم کله‌شق را به‌هم نزدیک می‌کند. مرهم دردهاشان می‌شود و ترتیبی می‌دهد که سرانجام همسایه‌ها به کمک هم گره‌های کلاف سر درگم آن خانه را باز کنند. کنام آینه‌ای است که درد و مرض‌های‌مان در آن پیداست، پرتو عشق روش افتاده و به همدلی ترغیب‌مان می‌کند.

کنام

نویسنده:
سعید کاویانپور
ناشر:
چشمه
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست
کنام


سعید کاویانپور، کنام ، چاپ اول ، نشر چشمه

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

کنام قصه سرپناهی است که ناامن شده و ساکنین اش قصد فرار از آن را دارند. کنام مأمن آدمهای رنجور، مریض و ناامیدی است که تصور می کنند خانه از پای بست ویران است؛ تا بوده همین بوده، درست شدنی نیست. این جا آخرخط و کنام نفرین شده هاست؛ مملو از دروغ، دشمنی، تقلب، فقر و مفاسد اقتصادی.

کنام نمونه کوچکی از یک جامعه بیمار و مملکتی در آستانه فروپاشی است. یک مجموعه آپارتمان قدیمی که از فرط بی توجهی، فرسوده شده و نیاز به بازسازی دارد. همسایه های آن خانه، نماینده اقشار مختلف جامعه اند.

مطالب پیشنهادی

سرگردان بین سیاه و سفید

سرگردان بین سیاه و سفید

کوتاه درباره‌ی کتاب مرشد و مارگریتا نوشته‌ی میخائیل بولگاکف

آبنبات و جنگ

آبنبات و جنگ

نگاهی به کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» اثر سوتلانا آلكساندرونا الكسیویچ

قسم به زیتون، قسم به انجیر

قسم به زیتون، قسم به انجیر

نگاهی به کتاب مردی که گورش گم شد از حافظ خیاوی

کتاب های پیشنهادی