35، 35 مساوی. قبوله؟

بخشی از کتاب «ارمیا» اثر رضا امیرخانی

نویسنده مهمان

چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۷

ارمیا

دستش را بالا برد. به‌رغم میل شدیدش به استفاده از کلون، زنگ زد. در با صدای ناله‌ای که از در‌های چوبی قدیمی می‌آید، باز شد.

جلو در قامت بلند مصطفا، با لب‌خندی روی چهره جا گرفته بود. هر دو می‌خواستند زودتر سلام کنند. اما چشم‌ها اجازه نمی‌دادند. دو آوای سلام به هم پیچیدند و یکی شدند. هر دو خندیدند. ارمیا گفت: «اگر می‌گذاشتی یکی زودتر سلام کند هفتاد حسنه برده بودیم.»

- 35، 35 مساوی. قبوله؟

- بزن قدش.

دست‌ها هم‌دیگر را در آغوش گرفتند.

اندکی بعد دست‌های بزرگ مصطفا شانه‌های عریض ارمیا را به خود فشردند. انگشت‌های مصطفا راهی میان موهای پیچیده و شانه‌نخورده و مشکی ارمیا گشودند و تا انتهای ریش بلندش کش آمدند و بعد هر دو با شرمی نامعلوم هم‌دیگر را بوسیدند. انگار که سال‌هاست هم‌دیگر را ندیده‌اند. دو روز بیش‌تر نبود که از جبهه آمده بودند.

ارمیا

نویسنده:
رضا امیرخانی
ناشر:
افق
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست


رضا امیرخانی، ارمیا ، چاپ ، نشر افق

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر افق.

مطالب پیشنهادی

مرد توی زیر زمین خانه‌ام

مرد توی زیر زمین خانه‌ام

برگرفته از کتاب "مرد توی زیر زمین خانه‌ام" نوشته‌ی والتر موزلی، ترجمه‌ی رضا اسکندری آذر، نشر هیرمند

عاشقانه

عاشقانه

برگرفته از کتاب "عاشقانه" نوشته‌ی فریبا کلهر، نشر آموت

زبانی که برای هیچ کس قابل‌درک نبود

زبانی که برای هیچ کس قابل‌درک نبود

برگرفته از کتاب "گنگ محل" نوشته‌ی جان برن ساید، ترجمه‌ی رضا اسکندری آذر، نشر هیرمند

کتاب های پیشنهادی