کتاب عقاب سرودهی پرویز ناتل خانلری یکی از شناخته شدهترین اشعار معاصر ایران است که بارها توسط شاعران و منتقدان به عنوان اثری بیبدیل از آن یاد شده است. این کتاب را از چند جهت میتوان بررسی کرد. یکی آنکه شعر « عقاب » پیش از این در کتابهای درسی منتشر میشد و در دسترس مخاطبان بود و حالا عدهی زیادی از نوجوانان آن را نمیشناسند. دوم آنکه این اولین بار است که دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی بر یک کتاب کودک و نوجوان مقدمه مینویسد. تصویرگریهای کتاب قابل توجهاند و جدیدترین اثر استاد نورالدین زرینکلک محسوب میشوند. همچنین استفاده از هنر خوشنویسی استاد رسول مرادی در این کتاب نکته مهم و قابل توجهی است.
« عقاب » داستان عقابی است که به پایان زندگی خود نزدیک میشود و در این میان به بحث و گفتگو با یک زاغ میپردازد. زاغ راهحلها و راهکارهایی برای ادامه زندگی دارد اما عقاب اندیشههای دیگری را در طول زندگی و اکنون خود دارد.
آنچه زان زاغ چنین داد سراغ
گند زاری بود اندر پس باغبوی بد رفته از آن تا ره دور
معدن پشه مقام زنبورنفرتش گشته بلای دل و جان
سوزش و کوری دو دیده از آنآن دو همراه رسیدند از راه
زاغ بر سر سفره خود کرد نگاهگفت : خوانی که چنین الوانست
لایق حضرت این مهمانستمی کنم شکر که درویش نیم
خجل از ما حضر خویش نیمگفت و بنشست و بخورد از آن گند
تا بیاموزد ازو مهمان پند
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.