چون خمره‌ی مدرسه‌ شکسته است

مروری بر کتاب خمره نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

مانا مبینی

سه شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱

(2 نفر) 2.8

مرور کتاب خمره نوشته هوشنگ مرادی کرمانی

کتاب خمره، داستانی بومی درمورد مردم روستایی دورافتاده و محروم در ایران است و مدرسه‌ای که برای بچه‌های این روستا دایر شده‌ است. زمستان و سرمای ‌آن باعث شکستن خمره‌ی آب مدرسه شده است که از آن به عنوان آب‌خوری استفاده می‌شود و نیاز به تعمیر یا تعویض دارد. مدرسه فقط یک معلم دارد که مسئولیت همه‌ی بچه‌ها برعهده‌ی اوست. او به هر دری می‌زند تا خمره را تعمیر کند یا یک خمره‌ی جدید برای مدرسه تهیه کند؛ اما آنچه در داستان مطرح می‌شود، نتیجه‌ی این جست‌و‌جو نیست؛ بلکه اتفاقاتی است که در روند آن برای آقای معلم، بچه‌ها و اهالی روستا می‌افتد.  

نویسنده تصویری جدید از فرهنگ روستایی ارائه می‌دهد. اگر مخاطب او با این فرهنگ آشنا نباشد، متوجه شرایط و اتفاقاتی می‌شود که احتمالا در زندگی شهری خود با آن‌ها روبه‌رو نشده ‌است؛ اما خواندن کتاب برای شناخت این فرهنگ و سبک زندگی بسیار مناسب است. خمره، خواننده را به میان افراد روستا می‌برد تا در کنار آن‌ها یک زمستان را زندگی کند. آن‌ها را به مدرسه می‌برد تا هرروز از وسط برف راه خود را باز کنند و تا مدرسه بروند و هروقت تشنه شدند تا چشمه و رود بدوند و شیطنت کنند؛ چون خمره‌ی مدرسه‌ شکسته است. آن‌ها را به خانه‌های روستایی وارد می‌کند تا با زنان و مردان و کودکان آشنا شوند. در نهایت، آن‌ها را با زندگی معلمی آشنا می‌کند که از شهر آمده و باید خود را با شرایط روستا و مردم وفق ‌دهد.

مخاطب در داستان بیشتر از هرکسی با معلم همراه است و بیشتر او را درک می‌کند. او با مردمی هم‌نشین است که هروقت اتفاقی می‌افتد شروع به شایعه‌پراکنی و حرف زدن درمورد آن می‌کنند؛ تا جایی که موضوع در کل روستا بپیچد. به مرور زمان این وضعیت معلم را خسته می‌کند. مخاطب کتاب و معلم در یک موضع قرار دارند. هردو از تلاش مضاعف برای کمک به مردم و بچه‌ها خسته می‌شوند؛ اما هیچ‌یک دوست ندارند تسلیم شوند. شاید داشتن یک خمره در مدرسه آسان‌ترین اتفاقی باشد که می‌تواند بیفتد؛ ولی نه در مدرسه‌ی دور افتاده در روستایی که مسیر سخت و غیرقابل عبوری به طرف شهر دارد. با این حال داستان حول محور همین خمره شکل می‌گیرد؛ اما هدف آن توصیف فرهنگی است که به غلط یا درست در میان مردم وجود دارد و باید اصلاح شود.

شروع داستان نکته‌ی قابل توجه دیگری است که آن را از بسیاری از رمان‌ها متمایز می‌کند. داستان می‌تواند از هر جایی آغاز شود؛ از یک اتفاق، از زاویه‌ی دید معلم، از حرف‌های بچه‌ها در مدرسه، از این که شب بود یا روز و... و با این حال نویسنده انتخاب می‌کند از واضح‌ترین و ساده‌ترین توصیف از خمره آغاز کند: «خمره شیر نداشت. لیوانی حلبی را سوراخ کرده بودند و نخ بلند محکمی بسته بودند به آن.»[1]

در طول داستان مخاطب از برخوردهای اشتباه مردم روستا به ستوه می‌آید. آقای معلم هم همینطور؛ اما هرچه می‌گذرد به رفتار آن‌ها عادت می‌کنند؛ حتی آن‌ها را درک می‌کنند. تا جایی که معلم ناامید می‌شود و تصمیمات جدیدی می‌گیرد. در نهایت، بالاخره شرایط تغییر می‌کند؛ اما مخاطب می‌داند که این تغییر حقیقی نیست و در انتها افراد تغییر نمی‌کنند؛ اما او هم مثل معلم دوباره امیدوار می‌شود.

خمره، گره داستانی عجیبی ندارد و هر مشکلی هم ایجاد شود، سریع حل می‌شود. اتفاقات وحشتناک نیستند. افراد کارهای خارق‌العاده و شگفت‌انگیز انجام نمی‌دهند. تعلیق خاصی در آن وجود ندارد. با وجود همه‌ی این ویژگی‌‌ها، ما این داستان را تا انتها می‌خوانیم و رها نمی‌کنیم و با تک‌تک افراد و وقایع احساس نزدیکی می‌کنیم.

درواقع خمره، داستان کودک و نوجوان محسوب می‌شود؛ اما اصلا ویژگی‌های کودکانه ندارد. زبان ساده‌ای دارد و جزو رمان‌های دشوار به حساب نمی‌آید؛ ولی کودکانه نیست. مفاهیمی را بیان می‌کند که از کودکی و نوجوانی باید بیاموزیم؛ اما اگر در بزرگسالی هم آن‌ها را بفهمیم دیر نیست. مخاطب بیش از درگیر شدن با کودکان و نوجوانان قصه، با بزرگسالان درگیر می‌شود و آنچه به افراد و به خصوص آقای معلم آسیب می‌زند بزرگسالان و اشتباهاتشان است. به همین دلیل است که خمره داستان کودک و نوجوان نیست؛ بلکه تنها الگویی برای آن‌هاست تا بیاموزند.

کتاب خمره تا کنون به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی و... ترجمه شده است و بیش از ۱۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رسیده است. همچنین جوایز بسیاری مانند دیپلم افتخار CPN هلند و جایزه‌ی خوزه مارتی کاستاریکا، جایزه‌ی کتاب سال وزارت فرهنگ و هنر اتریش و کتاب منتخب آلمان در سال ۱۹۹۴ را از آن خود کرده است. هوشنگ مرادی کرمانی در خلق شخصیت معلم داستان خمره، از شخصیت عموی خود کمک گرفته که در روستا معلم بوده‌ است. مرادی کرمانی نویسنده‌ی مطرح و متولد ۱۳۲۳ است که آثار مشهوری مانند قصه‌های مجید از نوشته‌های اوست. او در دخمه نیز مانند سایر آثارش با زبانی ساده داستان خود را روایت کرده است و آموزه‌هایی هم برای کودکان و نوجوانان و هم بزرگسالان برجای گذاشته است.


برای کسب اطلاعات بیشتر درباره‌ی هوشنگ مرادی کرمانی می‌توانید به این پرونده مراجعه فرمایید.


[1]- (مرادی کرمانی. 1372 : ۹)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

خمره، داستانی بومی درمورد مردم روستایی دورافتاده و محروم در ایران است و مدرسه ای که برای بچه های این روستا دایر شده‌ است. زمستان و سرمای ‌آن باعث شکستن خمره آب مدرسه شده است که از آن به عنوان آب خوری استفاده می شود و نیاز به تعمیر یا تعویض دارد.

هوشنگ مرادی کرمانی در خلق شخصیت معلم داستان خمره، از شخصیت عموی خود کمک گرفته که در روستا معلم بوده‌ است.

مطالب پیشنهادی

می‌دانم چطور و چگونه؛ اما کِی؟

می‌دانم چطور و چگونه؛ اما کِی؟

مروری بر کتاب کِی؟ ترفندهای علمی زمان‌سنجی عالی نوشته‌ی دنیل اچ. پینک

کدام کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند تا با مصائب زندگی جهانی کنار بیاییم؟

کدام کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند تا با مصائب زندگی جهانی کنار بیاییم؟

معرفی چند کتاب از سوی استیون پینکر برای برآمدن از پس مصائب زندگی

پس از این جنایت زیبا، مرگ برایم دلپذیر است

پس از این جنایت زیبا، مرگ برایم دلپذیر است

مرور نمایشنامه‌ی آنتیگونه اثر سوفوکل

کتاب های پیشنهادی