نجف دریابندری در مقام نویسندگی
بسیاری از مخاطبان کتاب، نجف دریابندری را به عنوان مترجم میشناسند اما او صاحب چند تالیف مهم نیز هست. تعداد نوشتههایش از ترجمهها کمتراند اما در کیفیت، جامعیت، کارآمدی و تنوع هیچ کم از ترجمهها ندارند. یادداشت حاضر، شرحی است مختصر از کتابهای او و پنجرهای برای ورود به دنیای اندیشهها و علایقش.
کتاب مستطاب آشپزی، سیر تا پیاز
حتما نام کتاب را شنیدهاید و چه بسا بارها در آشپزی از دستورها و راهنماییهای آن کمک گرفته باشید. امروز با گسترش قابل توجه بازار نشر، در هر حوزهی مطالعاتی بیشمار کتاب برای رفع نیازهای مخاطبان تولید و منتشر میشود. کتاب آشپزی هم از این قاعده مستثنا نیست اما آنچه "مستطاب آشپزی" را از نمونههای مشابه متمایز میکند، نه تنها نام نجف دریابندری بلکه ویژگیهای منحصربهفرد خود کتاب است.
آنچه از یک کتاب آشپزی انتظار داریم اغلب محدود است به دستور پخت غذاها و تعدادی ترفند و روش کار؛ اما کتاب مستطاب با رویکرد جامعتری نوشته شده و در دو جلد ضمن پرداختن به مباحث معمول، به آموزش و بررسی مکاتب آشپزی _ از جمله ایرانی و چینی و ژاپنی و عربی و ترکی و فرانسوی و..._ ، صحبت از طراحی آشپزخانه و وسایل و ابزارهای آن، دستور انواع پیشغذاها، سسها، شیرینیها، نانها، غذاهای دریایی، غذاهای گیاهخواران، سالادها، ترشیها و... میپردازد.
این کتاب ویژگی جالب دیگری هم دارد و آن نکات حاشیهای و پیرامونی بسیار جذابش است: مطالب کتاب با تصاویر زیبا و خوش رنگ و لعابی همراه است که فهم مسئله و نحوهی کار را برای شما آسانتر میکند، در جای جای متن با دانستنیها و تاریخچههای مربوط به غذاها مواجه میشویم، مسائل فرهنگی، انسانی و محیطزیستی پیرامون غذا مطرح میشود، به آرایش غذا توجه میشود، آموزش مبانی نظری و تکنیکهای عملی در کنار یکدیگر ارائه میشود و...
از موضوعات جالبی که در کتاب مطرح میشود این است که لذت بردن از غذا، امری آموختنی است. « فرنگیها غالبا مزهی کشک و بوی زردچوبه و عطر گلاب را نمیتوانند تحمل کنند؛ نه برای اینکه این مزهها و بوها خوب نیستند، بلکه چون فرنگیها لذت بردن از آنها را یاد نگرفتهاند؛ همانطور که ما هم لذت بردن از عطر و مزهی بسیاری از پنیرهای فرنگی یا میوههای دریایی را یاد نگرفتهایم. ... هنر آشپزی جز این نیست که ما اولا یاد بگیریم از هر غذایی چنان که باید، لذت ببریم و ثانیا بتوانیم اسباب این لذت را برای دیگران هم فراهم کنیم.»[1]
نگارش این کتاب هم داستان جالبی دارد. دریابندری در زندان به آشپزی علاقهمند میشود و از همان زمان تا چندین دهه بعد با کمک همسرش، فهیمه راستکار، یادداشتهایی در این زمینه جمع آوری میکند اما قصد انتشار آنها را نداشته است. محمد زهرایی _مدیر انتشارات کارنامه_ از ماجرا مطلع میشود و با پیگیری او، پس از هشت سال کتاب منتشر میشود. در آغاز کتاب یکی از نقاشیهای دریابندری مربوط به سالهای زندان و آشپزخانهی کوچک او قرار دارد. او ماجرای این کتاب را چنین نقل میکند:« تابلویی که مقابل صفحهی عنوان کتاب مستطاب میبینید یادگار نخستین روزهایی است که من کار نقاشی و آشپزی را در یک زمان و مکان آغاز کردده بودم. زمان اسفند ماه سال 1336 و مکان اتاق شمارهی 12 در زندان شمارهی 3 در مجموعه زندانهای قصر قجر. در آن هنگام من به مناسبت فعالیتهای سیاسی به زندان دراز مدتی محکوم بودم و وقت خود را با ترجمه و نقاشی میگذراندم؛ ضمنا به واسطهی همان علاقهی معروف، آشپزی برای زندانیانِ هماتاق را هم بر عهده گرفته بودم. آنچه در سمت چپ تابلو در کنار دیوار میبینید، دیگ آبگوشتی است که تقریبا هر روز روی یک چراغ سه فیتیله بار گذاشته میشد. و من در جایی که دیدگاه شماست، مینشستم و به کار نقاشی یا ترجمه مشغول میشدم. این تابلو البته روز نقاشی را نشان میدهد. ظرفهای اجزا و ادویهی آشپزی روی یک جعبهی چوبی که آشپز به دیوار کوبیده و با یک پارچهی زرد رنگ پوشانده است، چیده شدهاند. ... همان طور که ملاحظه میکنید، تابلو به یک اثر ابتدایی سبک "نائیف" بیشباهت نیست؛ کیفیت آبگوشتی هم که در دیگ میجوشد، تا آنجا که حافظه یاری میکند، در همین حدود بود.
باری، چند سال پیش، ظاهرا به طور ناهشیار یا نیمههشیار، این فکر برایم پیش آمد که آن یادداشتهای مربوط به آشپزی را سر و سامانی بدهم و به صورت یک کتاب دربیاورم. ... در این مرحله بود که با ناشری به نام محمد زهرایی آشنا شدم و روزی این کتاب نیمهکاره را به او نشان دادم. از آن روز به بعد در حقیقت کوشش و تلاش او بود که این طرح را وسعت داد و پیش برد.»[2]
این کتاب تنها به دستور غذاهای رایج نمیپردازد بلکه به غذاهای کمتر شناختهشده و خوراک مردم نواحی دوردست نیز توجه دارد. در پایان جلد دوم، بخشی با عنوان "فرهنگ واژهها و اصطلاحها" آمده است که در درک بهتر برخی تعبیرات مانند بُنبریزکردن، پیشناف، فارسی بُرکردن، دیگبردیگ و... یاریرسان است.
زبان مستطاب آمیخته به طنزی خوشایند است چنانکه نویسنده، کتاب را با شوخطبعی و به کمک بیتی از سعدی، چنین آغاز میکند:
من آنچه وصفِ طعام است با تو میگویم/ تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال.
با خواندن این کتاب، لذت آشپزی و التذاذ ادبی را هم زمان تجربه خواهیم کرد.
مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (2 جلدی با قاب)
کتاب به عبارت دیگر
این کتاب مجموعه مقالاتی است که از سال 1352 تا 1363 از دریابندری در مطبوعات منتشر شده است. گرچه در نثر کتاب به علت پراکندگی زمان، عدم یکدستی دیده میشود اما همین ویژگی موجب درک بهتر خوانندگان از سِیر تحولات زبان و اندیشهی نویسنده خواهد شد. در فهرست، پنج فصل شامل نقدها، مصاحبهها و سخنرانیها، دیدگاههای هنری، مقالاتی دربارهی بزرگان و مقالات فلسفی دیده میشود.
« در سالهای آبادان، پزشکنیا چه زمانی که تنها بود و چه وقتی که زن گرفت و سپس بچهدار شد، همیشه کار میکرد. کار ادارهاش را هیچ وقت به جد نمیگرفت، چنان که نباید هم میگرفت. خودش را به صورت هنرمندی میدید که به جرم گناهی نامعلوم به سرزمین بدآبوهوایی تبعید شده باشد و باید ایام تبعید را هر چه زودتر بگذراند و به سرزمین خودش برگردد. تهران را دوست میداشت و همیشه از تهران و برگریزان پاییزش و یخبندان زمستانش و آبشار پسقلعه و هفتحوض درکه و لبوفروشها و گردوفروشها و... با حسرت یاد میکرد. همیشه منتظر روزی بود که بتواند در تهران بماند و زندگی کند و منظورش از زندگی کردن، نقاشی کردن بود.»[3]
کتاب درد بیخویشتنی
یک درد مبهم. بیخوشتنی یا آنچنان که متداولتر است، ازخودبیگانگی مسئلهی عجیب و بغرنجی است چرا که به گفتهی نویسنده « عنوانی است برای بسیاری از دردهای فردی و اجتماعی انسان، اگر نگوییم برای همهی دردها.»[4] دریابندری در این اثر به بررسی این امر و مفهوم تقریبا هممعنای آن یعنی الیناسیون _که به معنای انتقال به غیر است_ میپردازد و سیر تحول این مفاهیم و دیدگاههای برجستهترین چهرههای تاریخ فلسفه از جمله دکارت، کانت، هگل، روسو و شلینگ را درباره آن بیان میکند. نویسنده خود را در مقام شارح میبیند و میگوید قصد اصلاح و درمان ندارد؛ تنها میخواهد طرح مسئله کند و شمهای از دنیای پیچدرپیچ بیخویشتنی را بنمایاند.
« در واقع دکارت به "روش ریاضی" بیش از ریاضیات محض علاقهمند بود. اما روش ریاضی چیست؟ به نظر دکارت ویژگی این روش در آن است که بحث را از سادهترین اندیشهها آغاز میکند و سپس گام به گام از این مقدمات نتیجه میگیرد؛ فیلسوف نیز باید همین کار را بکند یعنی از سادهترین و یقینیترین اندیشهها آغاز کند و با ترکیب و تجزیهی اینها، یعنی با روش استنتاج به اندیشههای بغرنجتر برسد. البته دکارت به روش استقرا نیز اعتقاد دارد، یعنی میداند که دانش از تجربه به دست میآید ولی میگوید که استقرا از موضوعات بسیار بغرنج آغاز میشود و به همین دلیل به آسانی ممکن است به راه خطا بیفتند؛ حال آنکه استنتاج اگر هوشمندانه به کار رود، میتواند از خطا بپرهیزد و همین نکته به نظر دکارت دلیل برتری حساب و هندسه از سایر علوم است. بنابراین نخستین مسئلهی دانش به طور کلی این است که سادهترین و بدیهیترین اندیشهها یا اصول را به دست آوریم. این اصول در پرتو عقل هویدا میشوند و دکارت این روند هویدا شدن را شهود مینامد.»[5]
کتاب در عین حال
این کتاب هم مقالات دریابندری در سالهای 1338 تا 1349 را شامل میشود. کتاب شامل دو بخش مقالات و انتقادات است؛ بخش اول بیشتر به ترجمههای دریابندری مربوط است و بخش دوم نوشتههایی است دربارهی برخی آثار از جمله " شوهر آهو خانم "، " اتللو "، " سنگ صبور "، " آی با کلاه آی بیکلاه "، " چوب به دستهای ورزیل " و...
« قضیه از این قرار است که چوب به دستهای ورزیل، سرانجام میرود دست به دامن یک "موسیو" میشوند و موسیو دو شکارچی به ورزیل میفرستد و شکارچیها گراز را میکشند و خودشان به جای گراز شروع میکنند به خوردن دار و ندار مردم ورزیل. ورزیلیها (دیگر به آنها نمیشود گفت چوب به دستهای ورزیل) میروند دو شکارچی تازه میآورند تا ظلم شکارچیهای اول را دفع کنند، ولی شکارچیهای اول و شکارچیهای دوم با هم متحد میشوند و ورزیلیها از دست آنها به مسجد پناه میبرند. من گمان میکنم که شکل ظاهر این طرح، نویسنده را فریفته و از دنبال کردن موضوع اصلی نمایش که خود را در پردهی اول به خوبی آشکار میکند، بازداشته است. ... زبان نمایشنامه چنانکه به هنگام اجرای آن در جشنوارهی نمایشهای ایرانی دیدیم، برای ادا شدن روی صحنه استعداد فراوان دارد.»[6]
برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی نجف دریابندری میتوانید به دو بخش دیگر نوشتهی حاضر ( زندگی نجف دریابندری و ترجمهها نجف دریابندری ) و یادداشت "خداحافظ مدرسه" مراجعه فرمایید.
[1]- دریابندری، نجف با همکاری فهیمه راستکار، مستطاب آشپزی سیر تا پیاز، تهران، کارنامه، 1384، صفحهی 11 و 12
[2]- همان: 27
[3]- دریابندری، نجف، به عبارت دیگر، تهران، پیک،1363، صفحهی 46
[4]- دریابندری، نجف، درد بیخویشتنی، تهران، نشر نو، 1396، صفحهی 7
[5]- همان: 9 و 10
[6]- دریابندری، نجف، در عین حال، تهران، کتاب پرواز، 1367، صفحهی 92 و 93
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.