« فرض کنید راننده تراموایی هستید که با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت در حرکت است. ناگهان میبینید پنج کارگر که وسایل کارشان را در دست دارند، روبهروی شما ایستادهاند. میکوشید توقف کنید ولی نمیتوانید. ترمز کار نمیکند. احساس نومیدی میکنید چون میدانید اگر با این پنج کارگر تصادف کنید همگی کشته میشوند. ناگهان جادهای فرعی را در سمت راست خود میبینید که البته یک کارگر هم آنجا ایستاده است. ولی فقط یک نفر است.» [۱] فرمان را به سوی او میچرخانید؟
مثال دیگری را فرض کنید. فرض کنید جراح هستید و ۶ مریض به شما مراجعه میکنند. یکی از آنها بسیار پیر است و به نظر زمان زیادی تا لحظهی مرگش باقی نمانده است؛ اما ۵ مریض دیگر جوانهایی در انتظار پیوند اعضا هستند. آیا حاضر میشوید اعضای بدن پیرمرد را به جوانهای دیگر پیوند بزنید و با مرگ یک نفر، جان ۵ نفرِ دیگر را نجات بدهید؟ (با فرض بر این که از لحاظ پزشکی مطمئن باشید با انجام این کار جان آن ۵ جوان را نجات خواهید داد.)
شاید در مثال اول چرخاندن فرمان را عملی منطقی بدانید و در عین دردناک بودن، این انتخاب را ناگزیر بدانید؛ اما دربارهی مثال دوم چطور؟ افراد کمتری حاضرند جان پیرمرد را بگیرند و جان ۵ جوان را نجات دهند در صورتی که نتیجهی هر دو مثال با هم یکسان است. در هر دو مثال جان یک نفر گرفته میشود و در ازای آن، جان ۵ نفر نجات پیدا میکند. در مواجهه اول با این پرسشها، شاید شهودی داشته باشیم که بعضی از کارها را اخلاقی بداند و ما را به سمت بعضی انتخابها جهت دهد؛ اما منطق و استدلال پشت این شهودها و احساسها چیست؟ در مسائل پیچیده و چندوجهی، نمیتوانیم تنها به شهود خود اتکا کنیم؛ زیرا شهود در اکثر مواقع با احساسات ترکیب میشود و علاوه بر این، پژوهشگران شناختی نیز خطاهای شناختی بسیاری را به ذهن ما نسبت دادهاند. کتاب عدالت: چه باید کرد؟ نوشته شده تا با رویکردی استدلالمحور و فلسفی، به این دست پرسشها پاسخ دهد.
«مایکل سَندل فیلسوف سیاسی معاصر آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد است. شهرت او به سبب برگزاری دوره آموزشی «عدالت» در دانشگاه هاروارد است که طی سی سال گذشته بیش از ۱۵ هزار نفر دانشجو داشته است.»[۲]
دنیا پیچیده است. نمیدانیم چه باید کرد، نمیدانیم چه چیزی اخلاقی است و یا اشتباه است و به عنوان یک انسان، از ابتدای تاریخ به دنبال جوابِ سوالهایی از این دست بودهایم. کمتر کسی به ما آموزش داده چه طور فکر کنیم. عدالت، قدمی در این راستا برداشته است. مایکل سندل در این کتاب تلاش میکند ما را با عینکهای متفاوتی آشنا کند که به وسیله آنها میتوان به زندگی و اخلاق و عدالت نگریست. او این کار را با شرح تاریخ فلسفه پیرامون مسئله عدالت انجام نمیدهد بلکه تاکید خود را روی سه ایده بزرگ قرار میدهد: فایدهگرایی، آزادیگرایی و در نهایت فضیلتگرایی. او برای شرح این سه ایده، از تاریخ و مثالهای فراوان کمک میگیرد و خواننده را با پرسشهای فراوان رو به رو میکند. اجازه میدهد با مسائل سر و کله بزنیم و در نهایت روشهای فکر کردن به این پرسشها را رو به رویمان قرار میدهد. برای درک بهتر موقعیتهای اجتماعی و سیاسی، بهتر است ابتدا از شر عوامل مزاحم خلاص شویم. دو مثال اولِ این مرور، نمونهای برای حذف جزئیات اضافه مسائلی بود که میتواند در دنیای واقعی رخ دهد. در زندگی واقعی امکان رخ دادن مثالهای بالا وجود ندارد (یا امیدواریم نداشته باشد!)؛ اما تنها زمانی میتوانیم برای موقعیتهای واقعی و شرایط واقعگرایانهتر راه حل و جواب پیدا کنیم، که بدانیم با چه عینکی به مسائل نگاه میکنیم و برای پیدا کردن این عینک باید مسائل را سادهسازی کنیم و این کتاب ابزارهای مناسب برای تجزیه و تحلیل را در اختیارمان قرار میدهد. انسانها در طول تاریخ به سوالهای یکسانی اندیشیدهاند. از ارسطو تا کانت و یا جان رالز، همهی این متفکرین به مسئلهی عدالت اندیشیدهاند و هر کدام بر اساس استدلالهای متفاوتی، نظریات و چارچوبهای متنوعی برای فکر کردن به این مفهوم سامان دادهاند. برای شفاف اندیشیدن دربارهی مسائل روزمره، تمرین دادن ذهن و آشنایی با سنتهای فکری مختلف نیازی اساسی است. این کتاب میتواند گامی نخست اما عمیق برای فردی باشد که مانند من، تا به حال مواجههای جدی با این دست مسائل نداشته است.
«سندل در این کتاب با ارائه مثالهایی از زندگی واقعی، بحثهای حقوقی و سیاسی معاصری را مطرح میکند که به پرسشهایی فلسفی میانجامد: آیا مالیات گرفتن عادلانه است؟ خدمت سربازی باید اجباری باشد یا داوطلبانه و آیا خرید آن عادلانه است؟ اجاره کردن رحم یا فروش کلیه کار درستی است؟ سقط جنین اخلاقی است؟ تبعیض مثبت به نفع اقلیتها برای پذیرش در دانشگاهها عادلانه است؟ آیا درست است باورهای اخلاقی و دینی خود را در گفتمان عمومی درباره عدالت دخالت دهیم؟»[۳]
«موضوع کتاب حاضر، تاریخ اندیشهها نیست، بلکه سفری در تاملات اخلاقی و سیاسی است. این کتاب نمیخواهد نشان دهد که چه کسی در تاریخ تفکر سیاسی بر چه افرادی تاثیر گذاشته است، بلکه از خوانندگان دعوت میکند دیدگاههای خود درباره عدالت را در معرض بررسی انتقادی قرار دهند تا بفهمند که چه میاندیشند و چرا چنین اندیشهای دارند.» [۴]
عدالت: چه باید کرد؟
پینوشت: صفحهآرایی منظم و چاپ با جلد سخت و افزودن وفادارانه نمایهها در انتهای کتاب به همراه اضافه کردن واژههای انگلیسی خاص در متن کتاب در مواقع لزوم؛ همه نشان از سلیقهی منظم و خوشذوق نشر نو است که لذت خواندن این کتاب را برایتان دوچندان خواهد کرد.
[۱]- عدالت: چه باید کرد؟، سندل، ۱۳۹۹: ص۳۳، فرهنگ نشر نو
[۲]- همان، پشت جلد
[۳]- همان، پشت جلد
[۴]- همان، ص۴۳
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.