زنانی که لباسشان میهن‌شان است

مروری بر کتاب جنس ضعیف نوشته‌ی اوریانا فالاچی

مهران سیاح

پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰

جنس ضعیف اوریانا فالاچی

«من تا آنجا که برایم امکان‌پذیر باشد، سعی دارم درباره زنان و مسائلی که به آن‌ها مربوط می‌شود چیزی ننویسم. نمی‌دانم چرا در این مورد دچار ناراحتی می‌شوم‌ و موضوع بنظرم مسخره می‌رسد. نمی‌فهمم مگر زن‌ها نژاد بخصوصی هستند که موضوع جداگانه و خاصی را، بخصوص در مطبوعات، تشکیل دهند.»[1]

کتاب جنس ضعیف داستان زنانی از شرق است که در زندان روایت‌های تاریخی، قومی و مذهبی گرفتار شده‌اند و اغلب هم هیچ آگاهی به آن ندارند. زنانی که چون برده در جامعه مرد سالار، تنها ابزاری برای زاد و ولد و یا کار کردن به حساب می‌آیند. اوریانا فالاچی نشان می‌دهد زنانی در قاره کهن وجود دارند که با وجود چنین آداب و رسومی جایگاه اجتماعی به مراتب بهتری نسبت به زنان اروپا دارند؛ اما وضعیت کلی زنان شرق اسف بار است.

مدیر روزنامه از فالاچی می‌خواهد برای یک سفر دور و دراز به شرق برود و در آن جا درباره زنان تحقیق کند. فالاچی ابتدا مخالفت می‌کند؛ چرا که زنان را موضوع ویژه‌ای نمی‌داند. اگر زنان موضوع ویژه‌ای باشند باید در روزنامه ستونی هم به مردان اختصاص دهند.

فالاچی یک شب به دعوت یکی از خویشاوندانش به مهمانی می‌رود. او در آنجا با دختری آشنا می‌شود که با وجود موفقیت تحصیلی و کاری، بسیار سرخورده است. این اتفاق نقطه عطفی برای سفر فالاچی به شرق می‌شود. او در سفری که به کشور‌های مختلف شرقی دارد از ایران هم بازدید می‌کند و مصاحبه‌ی مفصلی با محمدرضا شاه پهلوی انجام می‌دهد.

فالاچی تصمیم می‌گیرد از ایتالیا به پاکستان و از آن جا به هندوستان، اندونزی و چین برود که البته موفق به دریافت ویزای چین نمی‌شود و توفیق اجباری برای سفر به هنگ کنگ پیدا می‌کند. کتاب جنس ضعیف حاصل مشاهدات او از وضعیت زنان در سفری دور و دراز و البته پر فراز و نشیب است.

ابتدای ورودش به پاکستان، به یک مراسم ازدواج می‌رود. «از دور فقط چیزی بود با یک صورت، دو پا، دو بازو و یک صورت. بنظر می‌رسید که یک شی بی جان است که با لباس سفیدی توسط مردان حمل می‌شود.»[2] از افراد حاضر در مراسم می‌خواهد که اجازه بدهند آن‌ها را همراهی کند. با این درخواست به یک شرط موافق می‌شود که اسمی از داماد در روزنامه نیاید؛ زن مهم نیست. فالاچی وقتی می‌فهمد که دختر برای اولین بار در مراسم عروسی داماد را دیده حیرت می‌کند. اولین گزارش فالاچی از وضعیت زنان در پاکستان به یک ازدواج اجباری و طرد شدگی زنان از جامعه اشاره دارد. او در ادامه به مردسالاری جامعه پاکستان و جایگاه اجتماعی زنان در خانواده اشاره می‌کند.

اوریانا فالاچی نویسنده کتاب جنس ضعیف

فالاچی در ادامه شرق گردی خود به هند می‌رود و در آن جا با زنی به نام راجکو ماری ملاقات می‌کند. راجکو از خانواده‌ای ثروتمند است و در یک قصر مرمر زندگی‌کند. راجکو از خدمتگزاران گاندی بوده است؛ اما در حال حاضر بیش از سی‌صد پرستار از او نگهداری می‌کنند. راجکو سناتور مادام العمر هند است و از این نظر فالاچی را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد. او باور نداشت که وضعیت زنان در هند تا این اندازه تغییر کرده باشد به همین دلیل به گشت و گذار بیشتر در هند می‌پردازد.

یکی نکات جالب هند برای فالاچی لباس ساری است که زنان می‌پوشند. فالاچی در این باره از زنان هند سوال می‌پرسد. زنی در جواب می‌گوید:«ما بخاطر زیبایی یا راحتی نیست که ساری به تن می‌کنیم، بلکه برای آن ساری می‌پوشیم که قبل از آن که زن باشیم، هندی و متعلق به سرزمین هند هستیم. ساری پرچم زنان هندی است.

جالب‌ترین و مهم‌ترین سفر فالاچی در شرق، سفر به سنگاپور و ملاقات با مادر‌سالار هاست. فالاچی در میان جنگل‌های سنگاپور وارد خانه مادر‌سالار‌ها می‌شود. با ناباوری زیاد یک دستگاه گرامافون و یک چرخ خیاطی می‌بیند. می‌پرسد این وسایل برای چه کسی است. زن جوانی در جواب زنی در جواب می‌گوید: « این‌ جهیزیه شوهر من است، وقتی ازدواج کردیم آن‌ها را با خود آورد. پرسید شوهرت کجاست؟ زن گفت: خانه مادرش. چرا خانه مادرش؟ کار نمی‌کرد و حتی به جمع آوری شیره درختان هم که از سبک‌ترین کارهاست تن نمی‌داد. نه قادر بود درختی اره کند، نه چوب ببرد و نه حتی برنج بپزد. موقع آن رسیده که مرد‌ها هم گلیمشان را از آب بیرون بکشند. زمانه عوض شده است. دروغ می‌گویم؟»[3]

جنس ضعیف نام کتابی است که هم به کنایه انتخاب شده و هم به درستی مصادیقی در شرق دارد. بسیاری این کتاب را از مهم‌ترین آثار فمنیستی جهان می‌دانند. در واقع جنس ضعیف مهم‌ترین داستان فمنیستی جهان است. متن کتاب بسیار ساده و جذاب است. هر چند جنس ضعیف بیشتر توسط زنان خوانده می‌شود؛ اما مطالعه آن برای مردان هم خالی از لطف نیست.


مروری بر زندگی و آثار اوریانا فالاچی را در آوانگارد مطالعه کنید.


[1] (فالاچی، 1360:5)

[2] (فالاچی، 1360:12)

[3] (فالاچی، 1360:75)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر نگاه.

سال 1961 منتشر شده است.

داستان زنانی از شرق است که در زندان روایت‌های تاریخی، قومی و مذهبی گرفتار شده‌اند و اغلب هم هیچ آگاهی به آن ندارند. .

مطالب پیشنهادی

لطفا این کتاب را بخوانید

لطفا این کتاب را بخوانید

مروری بر کتاب یک مرد نوشته‌ی اوریانا فالاچی

فقط کسانی که خیلی گریه کرده باشند، خندیدن را بلدند

فقط کسانی که خیلی گریه کرده باشند، خندیدن را بلدند

به مناسبت روز خبرنگار مروری بر کتاب زندگى جنگ و ديگر هيچ نوشته‌ی اوريانا فالاچى

آخرین اشک‌های اوریانا فالاچی

آخرین اشک‌های اوریانا فالاچی

اوریانا فالاچی: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی

پنه لوپه به جنگ می رود
پنه لوپه به جنگ می...
اوریانا فالاچی
65,000 تومان
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر دارینوش
نامه به کودکی که ه...
اوریانا فالاچی
70,000 تومان
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر آموت (جیبی)
نامه به کودکی که ه...
اوریانا فالاچی
ناموجود
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر نگاه
نامه به کودکی که ه...
اوریانا فالاچی
120,000 تومان
اگر خورشید بمیرد
اگر خورشید بمیرد
اوریانا فالاچی
285,000 تومان
یک مرد
یک مرد
اوریانا فالاچی
230,000 تومان
مومیایی
مومیایی
جواد مجابی
ناموجود
اگر خورشید بمیرد
اگر خورشید بمیرد
اوریانا فالاچی
285,000 تومان
جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان در جهان)
جنس ضعیف (گزارشی ا...
اوریانا فالاچی
145,000 تومان
زندگی، جنگ و دیگر هیچ
زندگی، جنگ و دیگر...
اوریانا فالاچی
360,000 تومان
گزیده اشعار فریدون مشیری
گزیده اشعار فریدون...
فریدون مشیری
ناموجود
احمد شاملو (شعر زمان ما 1)
احمد شاملو (شعر زم...
محمد حقوقی
ناموجود
گفت و گوهای اوریانا فالاچی
گفت و گوهای اوریان...
اوریانا فالاچی
ناموجود
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر آموت (جیبی)
نامه به کودکی که ه...
اوریانا فالاچی
ناموجود
پنه لوپه به جنگ می رود
پنه لوپه به جنگ می...
اوریانا فالاچی
65,000 تومان
دنیای این روزای من
دنیای این روزای من
روزبه بمانی
ناموجود
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر دارینوش
نامه به کودکی که ه...
اوریانا فالاچی
70,000 تومان
24 ساعت از زندگی یک زن
24 ساعت از زندگی ی...
اشتفن تسوایك
ناموجود
انگشت و ماه
انگشت و ماه
عسگری پاشایی
ناموجود
حرف هایی كه من باید می گفتم و...تو باید می شنیدی
حرف هایی كه من بای...
افشین یداللهی
ناموجود