«خطاب به مردان و زنانی که هنوز عنصری به نام وجدان در وجودشان بیدار است؛ این فرجام یکی از همسایگان شماست. این سرانجام دوست شماست؛ مردی که قربانی جنایت عجیبی شده...
در یک نیمهشب خانوادهای کاملا غریبه وارد اتاق من شدند و مرا از تمامی حقوقم، حتی کنترل زندگیام که حق مسلم من بود، محروم کردند. آزادیم را بهطور کامل از دست دادم و به قحطیزدگی دچار شدم. این تمام ماجرا نیست؛ آنها مرا مجبور کردند که کار کنم و مخارج زندگی آنها را تامین کنم! برای به کرسی نشاندن حرفهای خود نیز رایگیری میکنند و از قانونی به نام قانون اکثریت سخن میگویند! سوالی که از شما دارم این است که آیا به نظر شما توجیهی برای این کارها وجود دارد یا خیر؟ اگر پاسخ شما مثبت است، لازم است بدانید که ما با سرعت هر چه تمامتر در یک جاده بدون بازگشت به سوی فروپاشی اجتماعی در حرکتیم!»[1]
تجاوز قانونی شامل شش داستان کوتاه از نویسندهی معاصر و محبوب ژاپنی، کوبو آبه است؛ نویسندهای که آثارش با غولهای بزرگ ادبیات جهان همچون ادگار آلنپو، فرانتس کافکا و آلبرتو موراویا مقایسه میشود و اشتراکات زیادی با نویسندههای نامبرده شده دارد. تمامی نوشتههای آبه سورئال و نوگرایانهاند و عموما زندگی کابوسوار انسان معاصر را در جوامع امروزی به تصویر میکشند. آبه در نوشتههایش از نمادها و استعارههای فراوانی بهره میجوید و دید منتقدانهای نسبت به قانون و ارزشهای اجتماعی دارد؛ هدف این انتقادها تنها جامعهی ژاپن نیست بلکه اعتراضی جهان شمول است و به بیهویتی و بحران شخصیتی جامعهی صنعتی اشاره دارد. آبه در تمامی داستانهایش به زوال انسانیت اشاره میکند و مجریان قانون را به سخره میگیرد؛ شخصیتهای نوشتههای آبه، هنگامی که در موقعیتهای بحرانی قرار میگیرند، هیچ اعتمادی به قانون و پلیس ندارند و حتی تلاش نمیکنند آنها را در جریان اتفاقات قرار دهند.
داستان اول که سگ نام دارد، داستان عجیبی در رابطه با هویت انسانها است. راوی مردی است که همواره از سگها متنفر بوده و حالا به خاطر نامزدش مجبور به تحمل یک سگ کوچک شده است. در این داستان گاهی سگها در جایگاه و مقام انسانها قرار میگیرند و گاهی هم انسانها در حد و اندازهی سگها ظاهر میشوند.
تجاوز قانونی دومین داستانی است که درون این مجموعه گنجانده شده است و همچنین مهمترین داستان کتاب به شمار میآید. داستان از پنج بخش تشکیل شده و راجع به مرد جوانی است که در آپارتمان کوچکش تنها زندگی میکند؛ یک شب هنگام خوابیدن، صدای پاورچین پاورچین راه رفتن و پچپچ چندین غریبه را از راهروی آپارتمانش میشنود. در کمال ناباوری مقصد این غریبهها آپارتمان هیچکدام از همسایههایش نیست؛ بلکه تمامی سروصداها پشت در ورودی آپارتمان او متوقف میشود. راوی در آن شب با خانوادهی پرجمعیت و عجیبی مواجه میشود که میخواهند خانه و اموالش را تصاحب کنند و برای رسیدن به اهدافشان نیز روش شناخته شدهای دارند؛ آنها برای تصمیمگیری از رای اکثریت و اصل دموکراسی استفاده میکنند و چون تعداد رایها به نفع آنها است، راوی رفته رفته تمامی داراییهای زندگیش را از دست میدهد و حتی قانون نیز نمیتواند به بهبود شرایطش کمک کند.
در داستان جنایت آقای اس. کارما، آقای کارما یک روز معمولی در خانهاش از خواب بیدار میشود و احساس میکند که چیزی متفاوت از روز پیش است. در ابتدا هر قدر جستوجو میکند، دلیلی به خاطرش نمیرسد؛ تا این که متوجه میشود به هیچ وجه نامش را به خاطر نمیآورد. اتفاقی که سوالهای بسیاری در ذهن کارما به وجود میآورد و او را با بحران هویت مواجه میکند.
مرگ نامربوط داستانی دربارهی صاحب یک شرکت بزرگ است که زندگی آرام و خوبی دارد؛ اما یک روز وقتی به خانهاش بازمیگردد، با جسد فرد غریبهای مواجه میشود. میزان حیرت راوی از موقعیت پیش آمده به اندازهای است که نمیتواند واکنش مناسبی نشان دهد و با گذشت زمان اوضاع رو به وخامت میرود.
در داستان پنجم پروفسور نارا پس از یک سخنرانی خستهکننده برای مخاطبانش، در اتاق انتظار با مردی روبهرو میشود که جزو حاضران در سخنرانی نبوده است. مرد ادعا میکند که یک آدم فضایی است و پروفسور نارا را برای به سرانجام رساندن ماموریتش انتخاب کرده است؛ زیرا او را به خوبی میشناسد و با زمینهی تحقیقات و نظریاتش آشنا است.
داستان آخر یا همان سرباز خیالی، شیوهی روایت متفاوتی از باقی داستانهای کتاب دارد؛ آبه در این داستان از تمثیلها و استعارههای بسیاری استفاده میکند و برخلاف داستانهای پیشین کتاب، هدف داستان در نگاه اول مشخص نیست.
1- تجاوز قانونی، کوبو آبه، ترجمهی علی قادری، انتشارات مروارید.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.