اگر تاریخچهی تجربههای ترسناکمان را مرور کنیم سایهی چند غول، یکی دو تا جن کوچک با سمهای پنهان، عفریتی درشت هیکل، دیوی دراز گوش و هیولایی هولناک را بینشان پیدا میکنیم. در کودکی هر بار تاریکی و تنهایی با هم اتفاق میافتاد، به یقین میدانستیم که هر خشخش یا خزشی به نزدیک شدن غولی مربوط است و اگر براثر بیاحتیاطی در تاریکیِ تنهای اطرافمان، پایمان را روی چیزی میگذاشتیم که جنس و بافتی نامأنوس و گنگ داشت، مطمئن میشدیم که دُم پشمالو و دراز یک دیو را لگد کردهایم و او که خوابش آشفته شده، برای گرفتن انتقام بهسویمان خواهد آمد.
اگر همهی این موجودات را «باشندگان زیانکار» بنامیم و دربارهی حضورشان در ترسها و آشفتگیهایمان تأمل کنیم، به این نکته پی میبریم که زندگی ما و آنها مرزی مشترک دارد. در جایی دنیای ما و آنها به هم میرسند و آنها برای به انجام رساندن وظایفشان به دنیای آدمیزاد دو پا قدم میگذارند.
کتاب «دیوشناسی ایرانی» پژوهشی مفید و مختصر دربارهی دیوهایی است که در فرهنگ ایران حضور داشتهاند. بعضی از آنها از میان باورهای عامیانه و داستانهای شفاهی سر بر آوردهاند و بعضیشان از میان داستانهای حماسی شاهنامه، حکایتهایی از هزارویک شب و افسانههایی از متون کهن و قدیمی آمدهاند؛ اما همهشان در چند ویژگی مشترکند و آن نسبتشان با آدمیزاد است. دکتر معصومه ابراهیمی، انسانشناس و دانشنامهنگار تلاش کرده با استفاده از منابع مختلف و متعدد و تحقیق میدانی تمام آنچه را در این پژوهش گرد آورد و جمع کند که دربارهی «دیو» میشود دانست.
تصویر تاریک، دلهرهآور و نازیبایی که به دیوها نسبت داده میشود ریشه در کتاب اوستا دارد. در کتاب مقدس دین زرتشت دیو بهمعنای خدای بد است که از دشمنان حمایت میکند و زرتشت آنها را عناصر و نیروهای جهان بدی و ناپاکی معرفی کرده که از زمین رانده شده و به زیر زمین گریختهاند و در آنجا نهانی به زندگی خود ادامه میدهند. برای آنها ویژگیهای ظاهری مشترکی هم ذکر شده مثل «دندانهای بلند همچون دندانهای گراز، لبهای کلفت و سیاه و چشمانی که اغلب آبیست. بدنشان از موهای ضخیم پوشیده شده و معمولاً چند سر، شاخ، دم و گوشهای بزرگ و یک جفت بال دارند. دیوها مردمخوار هستند و به جادو و تمام رزمافزارهای فراانسانی مهجز اند. مثلاً نیروی پیکرگردانی دارند و در هر لحظه میتوانند از قالبی به قالب دیگر درآیند. گاه به شکل زنان زیبا و گاه به شکل گورخر، مار، آهو، اسب، اژدها و شیر درمیآیند.» (ابراهیمی ۱۳۹۷: 34)
بیشتر افسانهها و داستانهای عامیانهای که دربارهی دیوها شنیدهایم در مکانهای خاصی اتفاق افتادهاند. مثلاً داستانهای زیادی دربارهی ظهور اجنه در حمامهای قدیمی و خلوت شنیدهایم. این نکته نشان میدهد که ارتباط دیوها با عنصر آب، ارتباطی نزدیک است. جایگاه و مأوای باشندگان زیانکار همان ویژگیهایی را دارد که ترس و دلهره را در وجود آدمها بیشتر میکند. خانههای متروک، بیابانها، قبرستانها، حمامهای قدیمی و جنگلهای تاریک و مرطوب از جمله مکانهایی است که بهوفور در گزارشهایی ثبتشده که تجربهی مواجههی آدمها با دیوها را نقل کردهاند.
اما سؤال اصلی دربارهی باشندگان زیانکار این است که این موجودات اساساً چرا نظم زندگی آدمها را بر هم میزنند؟ چه هدفی دارند و مقصودشان از ترساندن ما چیست؟ شاید برایتان عجیب باشد که این موجودات ترسناک هم وظایفی بر عهده دارند و چون به شکل عجیبی وظیفهشناساند، با روشی دقیق و متناسب کارشان را به انجام میرسانند.
وظایف دیوها را میتوان به چند دستهی کلی تقسیم کرد. هدف و مقصود در اغلب این وظایف، آزار آدمها به شدیدترین شکل ممکن است، مثل: زیانکاری درباره تولیدمثل، بچهآزاری، عشق و روابط جنسی و... . دیوها براساس وظیفهای که بر عهده دارند، شیوههای مختلف و متنوعی برای ترساندن و برخورد با آدمها دارند. یکیشان ترجیح میدهد کمترین تماس را با آدمها داشته باشد. آرام و آهسته و بدون جلبتوجه میآید و وظیفهاش را انجام میدهد و میرود. نمونهاش شِشِه است. دیوی که بچهها را میدزد و همین حضورِ پنهان و نامحسوس و ناگهانیست که مادران زیادی را در گذشته نگران کرده و باعث شده شبها با حواس جمعتری پستان به دهان نوزاد بگذارند و خواب را از اطرافشان پس بزنند. اما بعضی دیوها بهعمد تلاش میکنند تا توجه آدمی را به خود جلب کنند که قرار است طعمهشان شود. دیو آل از این دسته است. هدف او اغوای مردان است و به همین منظور میبایست خودی نشان دهد و با فریب مرد او را اسیر خود کند.
اما آدمها هم در مقابل اعمال دیوها و رفتارهای آزاردهندهشان بیکار ننشستهاند و تا میتوانستهاند تدابیر مختلفی بهکار گرفتهاند:
«برای رماندن ششه آداب و مراسم ویژهای در ششمین شب تولد نوزاد اجرا میشود. مهمانی شب شش با رقص و پایکوبی همراه است. از جمله اعمال جادویی این شب این است که به نوزاد لباسی سرخرنگ میپوشانند و بر قنداقش قیچی، کارد یا نخ و سوزن میآویزند. […] پس از آنکه مهمانان مجلس را ترک کردند، زنان همراه زائو در اتاق او گرد میآیند تا زائو را تا صبح بیدار نگهدارند. آنها در این شب بهشدت از خوابیدن زائو جلوگیری میکنند؛ زیرا معتقدند اگر زائو بخوابد، نوزاد و زائو ششهگیر میشوند.» (ابراهیمی ۱۳۹۷: 94)
آثار بعضی از این تدابیر را هنوز هم میتوان در رفتار مادربزرگها و پدربزرگها دید. هر چند اگر دربارهی چراییشان از آنها سؤال بپرسیم، دلیلش را یا بهکل نمیدانند یا بهتر میدانند که حرف دیوها را به میان نکشند. مثلاً همراه داشتن یک سنجاق قفلی در سجاف لباس یا پر روسری، نریختن آب داغ روی زمین، اجازه ندادن به زائو برای نشستن روی زمین و ... . با اینکه هدف از این پژوهش تحلیل شخصیتهای منفی موجود در باورهای عامیانه و افسانههای قومی ایران است، اما میتواند به خواننده بینشی تازه دربارهی چرایی حضور این شخصیتها و کارکردهای روانی آنها بدهد.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.