سی و پنج سال زیر دستگاه پرس هیدرولیک کاغذ باطله روی هم کوبیدم

مروری بر کتاب تنهایی پرهیاهو نوشته‌ی بهومیل هرابال

سمانه زمانی

پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹

تنهایی پر هیاهو

تنهایی پرهیاهو رمانی فلسفی و شناخته‌شده ترین اثر بهومیل هرابال (Bohumil Hrabal) برای خواننده‌ی ایرانی است. هرابال این کتاب را در نیمه‌ی دوم قرن بیستم و به هنگام حکومت کمونیست‌ها بر چک نوشت و فضای اصلی کتاب عرصه‌ی کشمکش درونی کارگری به نام هانتا در این دوره است.

بهومیل هرابال نویسنده تنهایی پرهیاهو

هانتا کارگر پرس است و روزگارش را در زیرزمینی مرطوب با کتاب‌هایی می‌گذراند که اداره‌ی سانسور آن‌ها را برای خمیر کردن می‌فرستد. نام کتاب آشکار کننده‌ی تناقضی است که در زندگی وی جاری است. هانتا تنهاست، خانواده و دوستی ندارد و حضور آدم‌ها در زندگی او در حد یادآوری خاطراتی گذراست؛ اما از سوی دیگر هیاهویی که در ذهنش جریان دارد و به قولی "دنیای تناقضات اخلاقی‌اش" [۱] لحظه‌ای او را به حال خود رها نمی‌کند.

شیوه‌ی روایت کتاب اول شخص است و هانتا در سراسر داستان افکار خود را برای ما تعریف می‌کند. افکاری که گاهی با نگاهی به گذشته، تخیل آینده و زندگی حال او روایت می شود و بیش از هر چیز نشان دهنده‌ی درگیری هانتا با خود و روزگارش است. او از این درگیری با عنوان جنگ روح یاد می کند و معتقد است "جنگ روح همانقدر وحشتناک است که جنگ مسلحانه." [۲]

هرابال خود در دوره‌هایی از زندگی‌اش سوزن‌بان، کارگر ذوب آهن و دوره‌گردی اسباب‌بازی فروش بوده‌است و تصویری که برای خواننده خلق می کند تا حدود زیادی مرهون تکرار تجربیات هر روزه‌ی وی در این مشاغل است.

سیزیف
سیزیف به علت خودبزرگ‌بینی و حیله‌گری به مجازاتی محکوم شد که در آن می‌بایست سنگ بزرگی را تا نزدیک قله‌ای ببرد و قبل از رسیدن به پایان مسیر، شاهد بازغلتیدن آن به اول مسیر باشد.

کار هانتا و پرس کردن هر روزه‌ی کتاب‌ها تداعی کننده‌ی داستان سیزیف است. کاری یکنواخت، بی‌امید به آینده و زندگی مملو از یاس و پوچی که فقط گاهی با سرازیر شدن کتاب‌های دلخواهش به زیرزمین تغییر می‌کند؛ کتاب‌هایی که سی و پنج سال است از حل شدن در قلیا و اسید رهایی می‌بخشدشان:

"سی و پنج سال است که دارم این همه را زیر پرس هیدرولیکم روی هم می کوبم و حاصل کارم را با کامیون و سپس قطار به کارخانه‌ی کاغذسازی می‌برند، که در آنجا کارگران سیم‌های دور بسته بندی‌ها را پاره کنند و محتوای آن‌ها را در قلیا و اسیدی بریزند که حتی تیغ‌های ریش‌تراشی را که مرتب دست مرا می‌برند، ذوب می‌کند؛ ولی مثل ماهی زیبایی که در میان آب‌های آلوده‌ی کارخانه‌ها گاهی رخ می‌نماید، در این سیل جاری کاغذ باطله‌های من نیز گاهی عطف کتاب نادر و ذی قیمتی به چشم می‌خورد. [۳]

هر فصل کتاب با عبارت تکراری "سی و پنج سال زیر دستگاه پرس هیدرولیک کاغذ باطله روی هم کوبیدم..." آغاز می‌شود که تاکیدی است بر کاری یکنواخت و ملال‌آور. و زندگی راوی چنان با دستگاه پرس پیوند خورده که حتی در تصوّر بازنشستگی‌اش پرس را خریده و آن را در کنار عدل‌های کاغذی در باغ دایی‌اش به نمایش گذاشته است.

او کارگر فیلسوفی است که در لابه‌لای کتاب‌ها و پرس کردن آن‌ها به دنبال خود و سوالات بی‌پاسخ ذهنش می‌گردد و در جایی می‌گوید " انتظار دارم کتاب‌ها بر من درباره‌ی خودم رازهایی را بگشایند که نمی‌دانم."[۴] و در جایی دیگر بر این گفته‌ی تورات تاکید می‌کند که "ما همچون دانه‌های زیتونی هستیم که تنها هنگامی جوهر خود را بروز می‌دهیم که در هم شکسته شویم." [۵] و شاید به خاطر همین باور است که در جای جای داستان، کتاب‌ها پرس می‌شوند، موش‌ها پرس می‌شوند و حتی استخوان‌های مادر هانتا پس سوزاندن جسد در آسیاب نرم می‌شوند تا هر چیز جوهره‌ی اصلی خود را به وی بازنمایاند.

در زمان حالِ داستان و روزگارِ اکنون راوی هیچ تصویر زیبایی نیست. هر چه هست سراسر تاریکی و نومیدی است که با بوی بد رطوبت زیرزمین، کتاب‌ها و دنیای پیرامون او درآمیخته است. در ذهن او "از جایی به بعد معنی پیشرفت پسرفت است" [۶] و بنابر تجربه معتقد است که "در حرفه‌ی من، دایره و مارپیچ تطابق دارند و پیشرفت به آینده و پسرفت به مبدا در جایی با هم تلاقی می‌کنند" [۷]. تنها تصاویر روشن یا متعلق به گذشته است و رقص با دختری که روزی هانتا دوستش داشته و یا متلعق به آینده‌ای که بازنشسته شده، پرس را خریده و در باغی تزئین شده به نمایش گذاشته است.

تصویر راوی از خود مردی آب رفته است که به خاطر به دوش کشیدن بار دو تن کتاب بالای تختخوابش قوزی شده، زندگی‌اش را "فلاکت زیبا" خطاب می‌کند و همیشه در هراس آن است که روزی کتاب‌ها با دسیسه‌ای بر سرش آوار شوند و انتقام پرس شدنشان را بگیرند. ترس آوار لحظه‌ی اکنون همیشه با اوست و مدام نمونه‌هایی را به یاد می‌آورد که جوجه مرغ‌ها و جوجه تیغی‌ها در موقعیت‌های مشابه انتقام خود را از جنگلبان و شکاربان گرفته‌اند.

اما این فلاکت زیبا و تکراری که به آن خو گرفته تا ابد پایدار نیست و کابوس انتقام کتاب‌ها در نهایت به حقیقت بدل می‌شود. با تغییر دنیای پیرامون و جایگزینی پرس‌های بزرگ زیرزمین امن و مرطوب هانتا و پرس کوچکش کارآیی خود را از دست می‌دهند و او درمی‌یابد که روزگار عوض شده و دیگر در اینجا هیچ کس به درک لطف ملموس کاغذ کمترین علاقه‌ای ندارد. [۸]و می‌فهمد که دیگر عمر خوشی‌های کوچک به سررسیده است. [۹]

در فصل آخر کتاب و در آبجوخانه‌ی سیاه، مفّر همیشگی‌اش، می‌فهمد که سرنوشت با نشانه‌هایی دارد به او اخطار می‌کند و با یادآوری این عبارت که "تا کاملاً  از پا درنیامده‌ایم جوهر واقعی خود را بروز نمی‌دهیم" [10] تصمیم می‌گیرد مانند گفته‌ی سوفی شارلوت، ملکه‌ی پروس، در کتابی که کنار دستش پیدا می‌کند از مرز بودن و هیچ بودن گذر کند.

خواندن کتاب تنهایی پر هیاهو بسیار فریبنده است و در تمام مدت شما با رفتاری پیش‌بینی ناپذیر و نمادگرایی با ریتم‌های مختلف روبه‌رو خواهید شد. بهومیل هرابال یک متن بی‌نظیر ارائه می‌دهد که می‌تواند قلب و تخیل را حرکت دهد. این داستان دنباله‌ای از اندیشه‌های یک پیرمرد است که برای سی و پنج سال مخفیانه عاشق کتاب‌های نادر و مفاهیم فکری است. او فرد تنهایی‌ست که در حقیقت تنها نیست.


[۱] ص ۷۸

[۲] ص ۲۴

[۳] ص ۵

[۴] ص ۸

[۵] ص ۱۴

[۶] ص ۹۵

[۷] ص ۵۱

[۸] ص ۶۸

[۹] ص ۹۴

[۱۰] ص ۱۰۲

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

شیوه روایت کتاب اول شخص است و هانتا در سراسر داستان افکار خود را برای ما تعریف می کند. افکاری که گاهی با نگاهی به گذشته، تخیل آینده و زندگی حال او روایت می شود و بیش از هر چیز نشان دهنده درگیری هانتا با خود و روزگارش است. او از این درگیری با عنوان جنگ روح یاد می کند و معتقد است "جنگ روح همانقدر وحشتناک است که جنگ مسلحانه".

هر فصل کتاب با عبارت تکراری "سی و پنج سال زیر دستگاه پرس هیدرولیک کاغذ باطله روی هم کوبیدم..." آغاز می شود که تاکیدی است بر کاری یکنواخت و ملال آور دارد.

مطالب پیشنهادی

والسی برای خداحافظی

والسی برای خداحافظی

مروری بر کتاب مهمانی خداحافظی نوشته‌ی میلان کوندرا

عشق‌های خنده دار

عشق‌های خنده دار

مروری بر کتاب عشق‌های خنده‌دار نوشته‌ی میلان کوندرا

بی‌نهایت مانند شگفتی زندگی

بی‌نهایت مانند شگفتی زندگی

مروری بر کتاب چگونه زمان را متوقف کنیم نوشته‌ی مت هیگ

کتاب های پیشنهادی