ساکن روشنایی‌های آسمان

مروری بر کتاب نیمه‌ تاریک ماه نوشته‌ی هوشنگ گلشیری

میثم غضنفری

یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸

(1 نفر) 5.0

کتاب  نیمه‌ ی تاریک ماه

اما که چی؟ وقتی آدم پانزده سال همه‌اش خواب باشد و همه‌اش فکر کند باید بدود، باید برود، باید بپرسد و نتواند حتی قدم از قدم بردارد، نتواند حتی اصغرش را صدا کند، من چه کار می‌توانم بکنم؟ چه کار می‌شود کرد، وقتی آن‌طور نشسته است روی لبه‌ی سرد و سنگی باغچه، پشت به در خانه، طوری که انگار هرگز نمی‌آید، انگار که حق با اشرف‌السادات است و من هم باید بروم، آنجا، کنار او، روی لبه‌ی باغچه بنشینم و بی‌صدا حتی گریه نکنم؟ (از داستان بختک هوشنگ گلشیری صفحه‌ی 271 کتاب نیمه‌ی تاریک ماه)

هوشنگ گلشیری بزرگترین نماینده‌ی نسلی است که در جُنگ اصفهان گرد هم آمده بودند تا سبکی نو و صدایی تازه در فضای ادبیات فارسی بدمند. پیش از او بهرام صادقی در زمینه‌ی داستان کوتاه به شهرت رسیده بود. نسلی که در اصفهان با حضور گلشیری پدید آمد، بیشترین تلاش خود را بر ساختن صناعت ظریف و باریک قرار داد تا آنجا که در بعضی از داستان‌های کوتاه گلشیری می‌توان گونه‌ای از ظرافت و نازکی هنرمندان و صنعتگران اصفهان را دید.

گلشیری در سال 1322 خورشیدی در اصفهان زاده شد. در ابتدا معلم بود و بعد از آن کار ادبی خود را با نشریات دهه‌ی  40 آغاز کرد و علاوه بر داستان، شعر و فرهنگ فولکلور مناطق اطراف اصفهان را نیز به چاپ رساند. بعدها شعر و داستان‌های فولکلور را رها کرد، ولی در کنار داستان مقاله‌هایی نیز در زمینه‌ی شعر و اصول داستان‌نویسی نوشت؛ گرچه عمده‌ی شهرت او به خاطر داستان‌هایش است. خودش درباره‌ی این موضوع می‌گوید: «گفته‌اند که من گویا در ابتدا شعر گفته‌ام که گفتم اشتباه است. درستش این است که یکی را به نفع دیگری رها کردم. گاهی هم شنیده‌اند که نویسنده شاعر شکست خورده است. راستش من فکر می‌کنم هیچ شاعر شکست خورده‌ای نویسنده‌ی موفقی نمی‌شود، بلکه تجربه‌ی شعر می‌تواند این کمک را به آدم بکند که باید از طریقی دیگر و با ابزاری دیگر گاهی همان حاصل را به دست دهد که شاعر به دست می‌دهد.[1]» در نخستین مجموعه‌ی داستانش، مثل همیشه، سبک ویژه‌ی خودش را در نگاشتن داستان پیاده کرد؛ سبکی که در ادبیات داستانی ما زیاد دیده نمی‌شد و آن هم توجه و پرداختن به ذهنیت شخصیت‌ها و کاویدن لایه‌های ذهنی آن‌ها در روایتی شگفت‌انگیز و فرمالیستی بود.

رمان کوتاه شازده احتجاب یکباره گلشیری را به شهرت رساند. او با تاثیر گرفتن از ویلیام فاکنر در سبکی بدیع و موجز حکایت چهار نسل از شازده‌های قجری را بیان می‌کند. پرش‌های تکنیکی و تداوم نداشتن خط داستان، تداعی‌های ذهنی و نثر تصویری و تودرتوی گلشیری از مهم‌ترین ویژگی‌های کتاب شازده احتجاب است. گلشیری بعد از آن نیز رمان کریستین و کید را منتشر ساخت که با استقبال زیادی روبرو نشد. کریستین و کیدش را بیشتر حاصل تصنع و زیاده‌روی در فرم دانستند و گلشیری دست به کار نوشتن یک مجموعه داستان کوتاه دیگر شد. با انتشار نمازخانه‌ی کوچک من گلشیری نشان داد که از بزرگترین نویسندگان نثر فارسی است و داستان‌هایش دستاورد ذهنی پربار و پرمایه و توانمند در نوشتن داستان فارسی است. گلشیری به ویژه در داستان عروسک چینی من روایتی شگفت‌انگیز از کودکی به دست می‌دهد که پدرش در جریان مبارزه‌ی سیاسی پیش از انقلاب به دست نیروهای حکومتی از بین می‌رود و کودک با شکسته‌شدن عروسکش ناکامی‌ دیگری را در کنار از دست دادن پدر تحمل می‌کند. شکستن عروسک نماد شکست پدر است و داستان کودکی که شوربختانه و در تنهایی دلبستگی‌هایش را از دست می‌دهد با این جمله‌ها تمام می‌شود: «بعد دیگه حرف نزدند. اگه حرف می‌زدند، جلو من از بابا حرف می‌زدند، بابا حتما می‌اومد. کوتول نذاشته. با این دسات زدی، هان؟ بابا شده مث عروسک چینی خودم. خرد شده. تو بدی، من هم پاهاتو می‌کنم. دس‌هاتو می‌کنم. سر تو هم می‌کنم. هیچ هم خاکت نمی‌کنم، مث عروسک چینی که خاکش کردم، پای درخت گل سرخ. می‌اندازمت تو سطل آشغال. هیچ هم برات گریه نمی‌کنم. اما من که نمی‌تونم گریه نکنم.»

از دیگر داستان‌های گلشیری در همان کتاب نمازخانه‌ی کوچک من که نظر ها را به خود جلب کرد چهار داستان با نام‌های معصوم یک تا چهار است. این داستان تصویر ذهنیت و اسطوره‌های انسان شرقی با به‌کارگیری تکنیکی نوست. بره‌ی گمشده‌ی راعی دیگر رمانی است که گلشیری پیش از انقلاب به چاپ رساند و طولانی‌ترین کار اوست. حکایت بره‌ی گمشده‌ی راعی حکایت روشنفکران دهه‌ی پنجاه ایران است که مثل بیشتر شخصیت‌های گلشیری گرفتار دور باطل اند و جز ملال و اندوه چیزی در چنته ندارند. گویا قرار بوده که این رمان در چند جلد منتشر شود که تنها جلد اول آن به چاپ رسیده است.

گلشیری مدتی نوشته‌ای را به صورت کتاب منتشر نکرد و داستان‌های کوتاهش در نشریه‌ها و مجله‌های ادبی گوناگون چاپ می‌شدند تا پس از سال‌ها با انتشار رمان آینه‌های دردار بار دیگر مطرح شد. این رمان نیز حکایت روشنفکران و زندگی پرفراز و نشیب آن‌ها در سال‌های قبل از انقلاب و پس از آن است. گلشیری در این داستان شیوه‌ای جدید در به کار بردن سبک داستان در داستان را به کار برد. در روایت این رمان شیوه‌ی داستان‌گویی هزار و یک شب، چهل طوطی و کلیله و دمنه را به صورتی نو می‌بینیم. آخرین رمان گلشیری جن‌نامه است که در سوئد منتشر شده است. هوشنگ گلشیری در سال 1379 در تهران درگذشت.

« بالاخره ما هم شروع کردیم. شیشه‌های سینماها قبلاً شکسته شده بود. یکی دو سنگ که انداخته بودند، شیشه‌های قدی ریخته بود پایین. نئون سردرها را بعدها که چیز دندان‌گیری پیدا نمی‌شد شکستیم. از بانک‌ها خیلی محافظت می‌شد. همیشه یکی دو پاسبان جلو هر کدام بودند، با هفت‌تیر یا ژ۳. اما آخر مگر می‌شد بچه‌های ده دوازده ساله را به رگبار بست. سنگ‌ها بالاخره از میان شبکه‌های آهنی حفاظ شیشه‌ها رد می‌شد و شیشه‌ها جیرینگی می‌کرد و پخش بانک می‌شد. خوب تا اینجا کارمان عیبی نداشت. چند تا زخمی داده بودیم. یک پسربچه تیرکمان به دست - پسر حسن آقا بزاز - هم تیر خورد، درست میان پیشانی‌اش. ماند میخانه‌ها و مجسمة میدان شاه.

ما که نمی‌توانستیم. اغلب میخانه‌چی‌ها آشنا بودند. سلام و علیک داشتیم. تازه از خود مردم بودند، آن هم توی شهر ما که فقط یک پارک دارد با درخت‌های یکی دو ساله. نیمکت‌های دور میدان کهنه هم بود که بیشتر جای بازنشسته‌ها بود. عصر که فواره‌های چهار گوشة میدان جستن می‌کرد نیمکت‌ها پر می‌شد از پدربزرگ‌های عصا به دست و کلاه شاپو به سر. بالاخره توی دهة محرم شیشه‌های دو میخانه آن هم بسته خرد شد. بعد دیگر دست و بالمان باز شد. اول از میخانة مجیدیه شروع کردیم. مشتریها به یک توپ و تشر ما در رفتند. بطری‌ها را – انگار که آجر باشند - دست به دست می‌کردیم و بر جدول پیاده‌رو می‌شکستیم.

علی‌آقا جیغ می‌زد که «آخر نامسلمان‌ها، چرا می‌شکنید؟ می‌گفتید می‌بستم.» بعد جلو یکی را گرفت که: «حسن جون، تو یک چیزی بگو. نگذار مرا به خاک سیاه بنشانند.» »(ص311)

کتاب نیمه‌ی تاریک ماه قرار بود، همان‌طور که خود او در پیشگفتار گفته است، عنوانی بر مجموعه آثار چاپ شده‌ی گلشیری باشد و در چند جلد به چاپ درآید؛ اما به جز جلد نخست آن که مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه اوست، تکلیف دیگر جلدها هنوز مشخص نیست. هر چند که همین یک جلد نیز غنیمتی است بر تارک ادبیات معاصر ایران و در خواندن و شناختن یکی از قلندران نثر فارسی، پرثمر و پرسود است. همان‌طور که فرزانه طاهری، همسر هوشنگ گلشیری، در توضیح خودش آورده، داستان‌ها بر اساس تاریخ انتشارشان گرد آمده‌اند و چند داستان نیز بر طبعی که گلشیری آن را منتشر کرده افزوده شده‌اند. خود گلشیری نیز در پیشگفتاری به نام در احوال این نیمه‌ی روشن با نقل خاطراتش گویی نظری و روشنایی بر نیمه‌ی تاریک احوال ما می‌اندازد. مشغله‌های تمام آن سال‌های گلشیری مشغله‌های تمام کسانی است که دستی بر مشغله‌ی هنر، ادبیات و داستان دارند. داستان‌های گلشیری (مثل همین داستان‌های کوتاهی که در اینجا نام بردیم و در این کتاب هم هستند.) در مرز میان واقعیت و خیال، شعر و نثر، گذشته و حال در حرکت اند. انگار که نیمه‌های روشن و تاریک ماه به هم آغشته باشند. کسی چه می‌داند؟ شاید روزی گذر ما هم به آن نیمه‌ی دیگر ماه افتاد. مثل شخصیت داستان «نمازخانه‌ی کوچک من» که وجود عریانش را تنها یک نفر دیده بود، شاید یک نفر هم وجود عریان ما را دیده باشد؛ با ادبیات و شیوه‌ی نگارشش. مردی که ساکن نیمه‌ی روشن ماه بود.


[1]نیمه‌ی تاریک ماه، هوشنگ گلشیری، نشر نیلوفر صفحه‌ی 32-33

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

رمان کوتاه شازده احتجاب یکباره گلشیری را به شهرت رساند. او با تاثیر گرفتن از ویلیام فاکنر در سبکی بدیع و موجز حکایت چهار نسل از شازده های قجری را بیان می کند. پرش های تکنیکی و تداوم نداشتن خط داستان، تداعی های ذهنی و نثر تصویری و تودرتوی گلشیری از مهم ترین ویژگی های کتاب شازده احتجاب است.

هوشنگ گلشیری بزرگترین نماینده نسلی است که در جنگ اصفهان گرد هم آمده بودند تا سبکی نو و صدایی تازه در فضای ادبیات فارسی بدمند. پیش از او بهرام صادقی در زمینه داستان کوتاه به شهرت رسیده بود. نسلی که در اصفهان با حضور گلشیری پدید آمد، بیشترین تلاش خود را بر ساختن صناعت ظریف و باریک قرار داد تا آنجا که در بعضی از داستان های کوتاه گلشیری می توان گونه ای از ظرافت و نازکی هنرمندان و صنعتگران اصفهان را دید.

مطالب پیشنهادی

مهاجرت، کنده‌شدن از جا، جا کَن شدگی

مهاجرت، کنده‌شدن از جا، جا کَن شدگی

آینه‌های دردار اثر هوشنگ گلشیری

در احوال این نیمه‌ی تاریک

در احوال این نیمه‌ی تاریک

مروری بر کتاب آینه‌­های در‌دار نوشته‌ی هوشنگ گلشیری

مرغ و خروس ریقو در جنگ ایران و عراق

مرغ و خروس ریقو در جنگ ایران و عراق

مروری بر کتاب شاخ نوشته‌ی پیمان هوشمندزاده

کتاب های پیشنهادی