عشق من؛ عشق من؛ چرا رهایم کردی؟

مرور نمایشنامه «سایکوسیس 4:48» اثر «سارا کین»

حجت سلیمی

پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸

نمایشنامه سایکوسیس 4:48

سکوتی طولانی؛ وقفه‌ای در سکوت و سپس سکوت بسیار طولانی‌تر. این سکوت‌ها سایکوسیس 4:48[1] روایت می‌کنند. نمایشنامه‌ای پاره‌پاره که هم در شکل ظاهری و هم در محتوا به نام خود وفادار است؛ جنونی به‌وقت بامداد. این نمایشنامه سیر درونی ذهن یک کارکتر روانپریش را روایت می‌کند. هذیان‌گویی‌ها و جر و بحث‌ها با روانشناسان و صداهای واقعی یا ساختگی درونش را نمایش می‌دهد.

سارا کین در نوشتن سایکوسیس 4:48 از یک نوع نبوغ معمایی استفاده کرده است. شیوه‌ی صحبت او در مورد مرگ یا شیوه‌ی رویارویی او با جهان همراه با انزجار مطلق، بسیار شگفت‌آور، دردناک و پرشور است. نمی‌توان بدون احساس ترس این نمایش‌نامه را خواند. شما احساس خواهید کرد که سارا از دنیای مردگان با شما صحبت می‌کند و ذهن شما را می‌خواند.

درام‌نویسی در نیمه اول قرن بیستم به نحوی بود که درمجموع می‌تواند مدرن لقب بگیرد. دورانی که توجه ویژه‌ای به وحدت اندیشه‌ی غالب در درام و مرزبندی‌های جنسیتی، سیاسی و فرهنگی می‌شد. درواقع سلسله‌ای از وقایع و رخدادها پشت سر هم چیده می‌شد تا در پایان ما را به روشنایی برساند. اما آیا این تنها راه تأثیرگذاری درام است؟ چه کسی گفته باید نظم و مرزبندی دقیق و ترتیب وقایع داشته باشیم؟ این سؤال‌ها و این تردیدهاست که ما را به دوران پست دراماتیک می‌رساند. جایی که متون به‌شدت سرشار از تناقضات‌اند و هیچ اصل و چارچوب مطلقی وجود ندارد. شاید اصلاً از همین تناقض‌ها و عدم وحدت‌هاست که به تأثیرگذاری می‌رسیم. سایکوسیس 4:48 یک اثر پست دراماتیک است. نمایشنامه متنی پاره‌پاره است و هر پاره زبانی مجزا و هر زبان نکته‌ خاصی در عمق خود نهفته دارد؛ درمجموع می‌توان 8 نوع زبان مجزا برای متن مشخص کرد:

  1. صحنه‌هایی به زبان شعر (کین1999:22 و کین1999:40)
  2. صحنه‌هایی به زبان گفتگو (کین1999:20 و کین1999:26 و کین1999:30 و کین1999:49)
  3. صحنه‌هایی به زبان اعداد (کین1999:17 و کین1999:46)
  4. صحنه‌هایی به زبان کلمات مجزا و منفرد (کین1999:32 و کین1999:42)
  5. صحنه‌ای به زبان علم داروسازی (کین1999:34)
  6. صحنه‌ای به زبان منفی‌بافی‌ (کین1999:15)
  7. صحنه‌ای به زبان مثبت‌بافی (کین1999:47)
  8. صحنه‌هایی به زبانی مشابه ترانه ( قطعاً در زبان انگلیسی، یعنی زبانِ اصلی اثر ، این خصلت آهنگین بودن بیشتر دیده می‌شود؛ اما بااین‌حال مترجم نهایت تلاشش را برای حفظ این ویژگی کرده است.) (کین1999:28 و کین1999:51)

این شرحه شرحه بودن به همراه ارجاعات فراوانی که به منابع دیگر دارد (در اینجا بیشتر به عهد عتیق ارجاع می‌دهد) باعث تولید متنی چندصدا می‌شود و این چندصدایی گشوده‌ بودن[2] اثر را سبب می‌شود. از طرفی شاید گویای وضعیت التقاطی امروز بشر است؛ در یک‌طرف کتاب مقدس و در طرف دیگر علم داروسازی.

سارا کین نمایشنامه نویس بریتانیایی
سارا کین نمایشنامه‌نویس بریتانیایی

وجود مرزی واضح و آشکار میان هنرها باعث می‌شد که مثلاً ویژگی سیالیت ذهن[3] تنها در ادبیات غیردراماتیک کاربرد داشته باشد؛ اما در دوران پست‌مدرن هم‌زمان با کم‌رنگ شدن مرز میان هنرها، سیالیت ذهن به ادبیات دراماتیک هم راه پیدا کرد. صحنه‌ی صفحه 17 نمایشنامه‌ی سایکوسیس 4:48 مثال خوبی از این مورد است. دور از ذهن نیست که سارا کین با جیمز جویس[4] آشنا باشد؛ چراکه شباهت زیادی میان سایکوسیس 4:48 با اولیس[5] وجود دارد. سیالیت ذهن به‌نوعی آخرین تلاش در راستای زیباشناختی کردن تکثر معنایی است.

نمایشنامه سایکوسیس 4:48 اثر سارا کین
نمایشنامه‌ی «سایکوسیس 4:48» اثر «سارا کین»

جدای از تمام این‌ مسائل سبک‌شناسی، نکته‌ای در زندگی شخصی سارا کین وجود دارد که این نمایشنامه را خاص‌تر از قبل می‌کند. سایکوسیس 4:48 آخرین نمایشنامه‌ی اوست و در زمانی نوشته‌شده که اقامتی گاه‌وبیگاه در آسایشگاه روانی داشته و سه ماه پس از نگارش آن خودکشی کرده است. گویی او به دنبال ساخت آئینی برای خودکشی‌اش بوده؛ یک وصیت‌نامه‌ی هنری. متن رویکردی کاملاً ضد روانشناسی دارد و به طرزی کاملاً آشکار از آرا و نظریات آنتونن آرتو[6] تاثیر گرفته است؛ مفاهیمی چون بدن و ارتباط آن با ذهن، درد، رنج و خودویرانگری مفرط. شاید ارجاعات بی‌شمارش به کتاب مقدس هم از سر تشابه ایده‌ی رنج مسیح با دردها و رنج‌های نگارنده‌ی اثر باشد؛ یک رنج اسطوره‌ای.

یا دست کم رنجی که برای خود نگارنده اسطوره‌ای قلمداد می‌شد. شاید ۴:۴۸ زمان خاصی در قلمرو آن اسطوره بود؛ زمانی برای بیدار شدن. زمانی برای عملکرد داشتن؛‌ زمانی که دیگران خوابند؛ اما او بیدار می‌شود. تنها زمانی که او با جهان احساس یگانگی می‌کند؛ تنها زمانی که او وجود تاریک خود را با دنیای بیرون هماهنگ می‌بیند؛ چرا که جهان در تاریکی فرو رفته است و درون تیره و تار او با بیرون یکی شده است.

می‌توان اطمینان داشت که این اثر یکی از سخت‌ترین و عجیب‌‌ترین متون نمایشی‌ برای خواندن و اجرا است؛ چرا که متن در دل خود منفجرشده و فروپاشیده است. سارا کین در یکی از قطعاتش نوشته " ذهن من توی هجوم این تیکه پاره‌های مثله شده و درهم برهمه"؛ اما پس از ارتباط با متن، دریایی از معانی و مفاهیم مختلفی به سمتمان سرازیر می‌شود که این متن را برای هرکس به نحوی کاملاً شخصی بازنمایی می‌کند.

سایکوسیس را می‌توان نمایش‌نامه‌ای برای افرادی دانست که تصمیم دارند با ادبیات مدرن آشنا شوند. نویسنده‌ خود را درگیر قید و بندهای رایج نمایش‌نامه نویسی نکرده و هر آنچه را در نمایش‌نامه‌ی خود آورده است که تصور می‌کرده که به جذاب‌تر شدن داستان کمک می‌کند، حتی چیزهای غیرمعمول را و این‌چنین با یک اثر غیر عرف؛ اما خواندنی رو به روییم. گرچه مرگ و مفهوم آن در این نمایش‌نامه سایه انداخته است؛ اما  آن را نمی‌توان  چندان پوشش و مقدمه‌ای برای تصمیم خودکشی سارا کین دانست و به نظر برخی، برعکس چیزی که دیده‌ می‌شود نویسنده مرگ را بازگو کرده تا به زندگی و مفاهیم مدفون در آن برسد.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کردن عریانی حقیقت در نمایش‌نامه‌ی سایکوسیس است. سارا کین حقیقت را می‌ستاید و بیان آن را ضروری می‌داند. او معتقد بود که باید به حقیقت چنگ زد و از خوش‌بینی کاذب جلوگیری کرد، گرچه منتقدان سارا کین را یک نویسنده‌ی بدبین ‌می‌دانند که حقیقت را در دیدگاه تلخ خود معنی می‌کند.

نویسنده در انتقال و شرح احساسات بسیار قوی عمل کرده است. محال است که با خواندن نمایش‌نامه خود را از آن جدا ببینید و به طور عمیق احساس خود را درگیر آن نکنید. خواندن سایکوسیس حتی اگر تلخ نباشد، شیرین هم نیست و نمی‌توان آن را هنگام ناراحتی و غم خواند. گرچه خواندن آن می‌تواند به فرد در پذیرش درون و بیرون خود کمک کند؛ اما اگر خواننده از شرایط ذهنی و روحی مناسبی برخوردار نباشد ممکن است در میان جملات سارا کین غرق شود و تلخی نمایش‌نامه را وام بگیرد. تلخیِ نمایش‌نامه بی‌راه نیست و حتی گاهی درست و به جاست؛ اما رویارویی و تحلیل آن به ذهنی سبک و آرام نیاز دارد. نمایش‌نامه‌ی سایکوسیس ترکیبی از غم، اندوه، عشق، رابطه و… هر حسی ‌است که در بطن خود به ٱن نیاز داریم و سارا کین توانسته با هنرمندی هرچند با لحنی گزنده آن را در یک خط قرار دهد و با هنرمندی با کلمات عجین کند

 


[1]- سایکوسیس 4:48؛ سارا کین، مترجم: عرفان خلاقی، نشر بیدگل، تهران، 1397

[2]- تاویل پذیر؛ به این معنا که از هر زاویه‌ی متفاوتی نگاه کنیم مفهوم اثر تغییر می‌کند و اثر راه برای تفسیرهای مختلف را باز گذاشته است.

[3]- Stream of Conciousness

[4]- جیمز آگوستین آلویسیوس جویس ‏ نویسنده ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگ‌ترین رمان سده بیستم خوانده‌اند. تمام آثارش را نه به زبان مادری که به زبان انگلیسی می‌نوشت

[5]- یکی از مشهورترین رمان‌های جیمز جویس که بارها از آن به عنوان شاهکار ادبیات مدرن نام برده‌اند.

[6]- نظریه‌پرداز فرانسوی اوایل قرن بیستم. آرتو را بیشتر به خاطر ایده‌ی تئاتر خشونت‌اش می‌شناسند. تئاتری که خشونت را نه به‌صورت فیزیکی بلکه به‌صورت روانی به سمت مخاطب عرضه می‌دارد. او معتقد بود که مخاطب با حواسش می‌اندیشد و برای آنکه مقاومت خودآگاه را از بین ببریم تا با ناخودآگاه به‌صورت خالص مواجه شویم، بایستی مخاطب را ازلحاظ روانی در میان رینگ بوکس بگذاریم و از هر طرف به او حمله کنیم تا احساسات مختلف او باهم تحریک شوند و مقاومت روانی او فروبریزد.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

سارا کین در نوشتن سایکوسیس 4:48 از یک نوع نبوغ معمایی استفاده کرده است. شیوه صحبت او در مورد مرگ یا شیوه رویارویی او با جهان همراه با انزجار مطلق، بسیار شگفت آور، دردناک و پرشور است.

سارا کین حقیقت را می ستاید و بیان آن را ضروری می داند. او معتقد بود که باید به حقیقت چنگ زد و از خوش بینی کاذب جلوگیری کرد، گرچه منتقدان سارا کین را یک نویسنده بدبین ‌می دانند که حقیقت را در دیدگاه تلخ خود معنی می کند.

مطالب پیشنهادی

یک کمدی سیاه؛ خیلی خیلی سیاه

یک کمدی سیاه؛ خیلی خیلی سیاه

به بهانه اجرای تئاتر مرد بالشی؛ نگاهی بر نمایشنامه‌ی مرد بالشی نوشته‌ی مارتین مک­دونا

گذشته در مدد آینده

گذشته در مدد آینده

مروری کوتاه بر نمایشنامه‌ی فرشته‌ی تاریخ از محمد رضایی‌راد

مرثیه‌ای برای تنهایی

مرثیه‌ای برای تنهایی

مروری بر نمایشنامه‌ی بهار 71 نوشته‌ی آرتور آداموف

کتاب های پیشنهادی