این کتاب منشأ نسل کشی را ملی گرایی شدید و سیستم های اعتقادی سختگیرانه می داند و فیلسوفان اخلاق را به چالش می کشد تا نظریه های خود را آزمایش کنند و دریابند که آیا ممکن است به جلوگیری از کشتار جمعی در آینده کمک کنند؟ اما در نهایت امیدواری می دهد که می توانیم از گذشته درس هایی بیاموزیم ، استانداردهای اجتماعی و جهانی خود را بالا ببریم و از تکرار قرن بیستم در قرن بیست و یکم خودداری کنیم.
به غیر از دلایل ظاهری علاقۀ انسان به جنگ دلایل آزاردهنده تری نیز هست . این دلایل، دیدن مرگ از نزدیک، هیجان کشتن و نابود کردن و حس جنسی قدرتمندی است که با همهی این عوامل مرتبط است. جنگ برای مردان، نزدیکترین چیز به احساس زایمان در زنان است : ورود به عرصۀ قدرت زندگی و مرگ. جنگ همچون بالا زدن گوشهای از پردۀ کائنات و سرک کشیدن به پشت آن است ".[1]
انسانیت: تاریخ اخلاقی سدۀ بیستم [2] همانگونه که از نامش برمیآید به میزان پایبندی بشر به اخلاقیات میپردازد. کتاب با زبانی ساده و دلچسب از امید واهی فیلسوفان و متفکران پیش از قرن بیست و سالهای ابتدایی آن به حرکت رو به جلوی انسان در زمینۀ اخلاق میگوید و ناامیدی جهان در انتهای این قرن. همه میدانند که قتل عامها و جنگها در دوران مورد نظر آن چنان گسترده بود که هرگز از خاطرۀ تاریخ زدوده نخواهد شد. در این کتاب گرچه خواننده با مجموعهای از رویدادها و تاریخها مواجه میشود اما کتابی تاریخی نمیخواند؛ بلکه مسئلۀ اصلی ریشهیابی وقایعی است که تصویر میشود. می توان از زبان آدمهایی که تجربه زیستۀ خود را به عنوان قربانی و یا قربانی کننده بیان میکنند و اجازه میدهند درونشان دیده شود، امیال و خواستههای موجود انسانی را بیشتر شناخت.
جاناتان گلاور در این کتاب از انگیزههای انسان به شرارت، جنگ، کشتار و... پرده بر میدارد. او در ابتدا دیدگاه متفکران گوناگون را مطرح میکند و سپس قصۀ آدمهایی را میگوید که اندیشههای به ظاهر رهایی بخش مانند: کمونیسم و نازیسم زندگی شان را نابود کرده است و گروهی دیگر را نیز معرفی میکند: کسانی که تنها تماشاگرانی آزاد بودهاند و با سکوت خود در حالی که زندگی روزمره شان را ادامه میدادند به زوال انسانیت یاری میرساندند.
« در این شکی نیست که با خود آگاه شدن خواستِ حقیقت، اخلاق نیز از این پس رو به نابودی میرود. این نمایش بزرگ در صد پرده که برای دو سدة آینده اروپا رقم زده شده است، ترسناکترین و پرسشانگیزترین و ای بسا نویدبخشترین نمایشهاست.»[3]
انسانیت: تاریخ اخلاقی سدهی بیستم با وجود مباحث فلسفی و جامعه شناسانۀ خود، برای عموم قابل فهم است. متن روان کتاب و لطافت داستانهای تلخ آن به کتاب های داستان میماند و بسیاری میتوانند از پس خوانش آن همزمان که می آموزند، لذت ببرند.
[1] - (گلاور ۱۳۹۲ : - ۱۱۴- 115)
[2] - جاناتان گلاور، انسانیت: تاریخ اخلاقی سدۀ بیستم، چاپ پنجم،مترجم افشین خاکباز، نشر اگه
[3] - فریدریش نیچه، تبارشناسی اخلاق
دیدگاه ها
انسان موجودی با نیازهای حیوانی است که از نیروی ذهن برای رفع انها استفاده میکند. رشد تفکر و تبلیغات و تلقینات موجب شکل گیری دنیای مجازی در جامعه میشود که بر جهان واقعی اثرگذار است. انسانی که در فقر و محرومیت مزمن بسر میبرد، نمیتواند رفتار انسانی داشته باشد مگر اینکه تظاهر به انسانیت موجب تامین نیازهای حیوانی شود. در جامعه ای مانند ایران که اکثریت افراد منافق و متظاهر و دروغگو وفریبکارند، انسان صادق و خادم بودن حماقت و نقطه ضعف بزرگ است.