صادق هدایت را عموما در ایران به عنوان یک نویسنده تا حدی یک مترجم میشناسند و شاید برای مخاطب عام در برخورد اول کمی غافلگیرکننده به نظر بیاید که با چنین کتابی روبرو گردد: فرهنگ عامیانه مردم ایران نوشته صادق هدایت. اما با ورق زدن کتاب این شگفتزدگی زود از بین میرود، این کتاب حاصل سالها پژوهش گستردهی هدایت در زمینهی فرهنگ بومی و فلکلور مردم ایران است؛ بنا به گفتهی برادر بزرگتر هدایت، عیسی هدایت، صادق هدایت از همان زمان که در فرانسه به تحصیل میپرداخت به چنین مسائلی علاقه داشت و تلاش میکرد تا دانش خود را در این زمینه افزایش دهد. هدایت جوان پس از بازگشت از فرانسه کتاب اوسانه را چاپ میکند که نشاندهندۀ جدیت و پشتکار او در شناخت فرهنگ مردمان ایرانی است. هدایت در کتاب اوسانه، که در کتاب حاضر نیز به چاپ رسیده است، علاوه بر اینکه در بخشهای مختلفی به گردآوری ترانههای کودکانه، لالاییهای مادرانه و متلهای فارسی پرداخته است، در سالهای بعد نیز تا آنجا که توانسته مطالبی را دربارهی شیوهی پژوهش و نگارش در زمینۀ فرهنگ تودهای و فلکلور تالیف کرده است که حکم تکملهای بر اوسانه را دارند. همانطور که خود هدایت در مقدمهی اوسانه اشاره میکند حسرتِ از دست رفتن و جدا شدن ایرانِ به ظاهر متجدد از افسانهها و باورها و حکایتهای عامیانۀ خود را دارد و تلاش کرده در این کتاب و کتاب نیرنگستان (که بعد از اوسانه چاپ شد و در بخش نخست کتاب فرهنگ عامیانه مردم ایران آمده است.) جلوی فراموشی و خوار و سبک شمردن نوشتهها و ترانههای عامیانه را بگیرد تا میراث گذشتگانی را که هیچ نامی از آنان در تاریخ به جا نمانده است، پاس بدارد. کتاب فرهنگ عامیانۀ مردم ایران که با گردآوری برادرزادۀ صادق هدایت روانۀ بازار شده است، از نخستین تلاشهای جدی و علمی در پژوهشهای بومی و فرهنگی ایرانیان است و با ذوق و سلیقه و طنز هدایت، چنان نوشته شده است که هر لحظه خواننده خود را همراه با صفحات کتاب میبیند و اگر به لالایی کودکانهای همچون «لالا، لالا گل پونه/ گدا آمد در خونه» بر بخورد، خود را غرق در احساسی آشنا از کودکی خویش خواهد دید و اگر با متلهای فارسی و نثر زیبای کهن آن آشنا شود، شگفتزده از نیروی کلام، بارها حکایتها را خواهد خواند. این رمز و راز فرهنگ بومی ایرانی است؛ فرهنگی که هدایت شیرینیها، تلخکامیها، خرافهها و باورهای آن را با صداقت و صراحتی عجیب در کتابهایش گرد هم آورده و بر همین موضوع پافشاری میکند که شناخت فرهنگ کهن و گذشتۀ خودمان هیچ ارزش کمتری از شناخت جوامع دیگر ندارد و متاسف است از اینکه خاورشناسان و ایرانشناسان خارجی به پژوهش دربارۀ افسانهها و داستانهای ایرانی میزنند، اما نویسندگان و روشنفکران ایرانی این فرهنگ را به تمامی جذب نکرده و به بررسی آن نپرداختهاند؛ چیزی که در داستانها و نوشتههای خود هدایت به سادگی آن را میبینیم. کتابهایی مانند فرهنگ عامیانۀ مردم ایران را باید خواند و در آنها نباید تنها ماجرای بز بز قندیها و عمو نوروزها و ترانههای کوچه بازاری را دید، زیرا همانطور که شومان نیز گفته است و هدایت از قول او آورده است:«با دقت به ترانههای ملی گوش فرادار، آنها سرچشمهی بیپایانِ قشنگترین ملودیها هستند و چشم تو را به صفات مشخصۀ ملل گوناگون باز میکنند.»
فرهنگ عامیانه مردم ایران بسیار جذاب است و به باورهای خرافی و عقاید تودههای مردم میپردازد. صادق هدایت سعی داشته تا با بررسی روانشناسانه و جامعهشناسانهی پیشینیان به روشن شدن بخشی از فرهنگ و تاریخ کشورمان کمک کند و با مطالعه فراوان در این زمینه توانسته کار با ارزش و قابل ملاحظهای از خود به جای بگذارد.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.