اگر تجربۀ سفر زیارتی از چشم یک زن اشرافی قاجاری برایتان جذاب است، سه روز به آخر دریا را بخوانید. شاهزاده خانم، راوی سفرنامه، زن حاکم طبس است و روزی از آن شهر راه میافتد تا به زیارت مکه و مدینه برود. سه روز به آخر دریا شرح سفر اوست.
شاهزاده خانم در این سفر همراهانی دارد که شاید مهمترینشان «آقا» ست (که خانم است!). او از طبس به سمت نایین و اردستان راه میافتد، به کاشان و قم میرسد، و از طریق کنگاور، کرمانشاه و بالاخره قصر شیرین از مرزهای ایران خارج میشود. پس از گذر از کاظمین و بصره، در بوشهر سوار کشتی میشود و از آنجا مستقیماً به جده و سپس مکه و مدینه میرود. در بازگشت نیز به صورت زمینی از کربلا دیدن میکند و سپس به ایران میآید. اقامت شاهزاده خانم در کربلا البته طولانی مدت است، زیرا خانوادهی او در کربلا ساکناند.
اگر به چشم یک منبع تاریخی به این سفرنامه نگاه کنیم، با دریایی از نکات تاریخی جالب توجه روبهرو میشویم. از جملۀ آنها میتوان به جایگاه و نحوۀ زیست زنان اشرافی در آن دوران، مشکلات و خطرات سفر، ابزار رایج سفر، سوغاتیهای هر شهر و منطقه، راهها و مسائل سفر، غذاها، فضاهای معماری، وضعیت شهرها و مسائل زنان آن دوره آشنا شد. همچنین اصطلاحهای جالبتوجهی در این متن یافت میشود که میتواند دانش تاریخی خواننده را وسیعتر کند؛ از جمله «لنگ کردن»، «قرنتین»، «سرحمام»، «فرسنگلاخ» و...
نحوۀ تصحیح و بازنویسی این سفرنامۀ تاریخی هم در قیاس با سفرنامههایی که از سوی ناشران تخصصی تاریخ منتشر میشود متفاوت است. برای مثال مصحح –نازیلا ناظمی- کتاب را به چهار فصل تقسیم کرده یا نام کتاب برگزیدۀ اوست. با وجود این، کتاب با دو ضمیمۀ مفید، یکی «اصطلاحات و کلمات دشوار» و دیگری «فهرست اشخاص» همراه شده است.
در حقیقت، سه روز به آخر دریا از سفرنامه/خاطرات معدود و البته متقدمی است که در دوران قاجار از زبان یک زن نوشته شده و به بیان و بازگویی تجربه های فردی او میپردازد. در این کتاب به طرزی استثنایی «سوژگی» زن معنا یافته است و ما با خواندن این سفرنامه از دغدغهها، ذهنیتها، نظرات و اعتقادات یک زن اشرافی باسواد مطلع میشویم.
به طریق مشابه، با خواندن این سفرنامه میتوان با شفافیت و وضوح بیشتری دریافت که زنان قاجاری –دستکم زنان اشرافی- چه میکردهاند و چگونه میاندیشیدهاند. در عین حال خواندن این سفرنامه نباید ما را به این تصور اشتباه بیندازد که زنان قاجاری واقعاً چنین وضعیتی داشتهاند. فراموش نباید کرد که شاهزاده خانم هم «شاهزاده» خانم است –یعنی نوۀ فتحعلیشاه-، هم با دربار ارتباط دارد، هم همسر حاکم طبس است و هم سواد خواندن و نوشتن دارد. او حتی در جایی از سفرنامهاش از شک و تردیدی که به اعتقاداتش پیدا میکند مینویسد؛ امری که حتی نوشتن پنهانیاش در آن دوره از سوی یک زن جسورانه است. بماند که او این شک را با دیگران نیز در میان میگذارد. از همین روست که شاهزاده خانم و کاروانش به هر جا که میرسند قدر و منزلت میبینند و با امکانات گوناگون از آنها استقبال میشود: «ما را بردند عرشه. عرشه قیمت مخصوصی دارد. زنهای حاجیهای دیگر هم هستند. تمام این زنها امروز معطلاند، بی آب و نان که مردهاشان از بس گرفتارند فرصت نمیکنند سر به عیالشان بکشند، مگر ما که حمد خدا همهچیز را داریم».
مروری بر سهگانه سفرنامهی حج زنان قاجاری را در آوانگارد بخوانید.
نازیلا نظامی، سه روز به آخر دریا ، چاپ سوم، نشر اطراف
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.