حدود پنج قرن پیش، پس از آن که اروپایی ها تصمیم به زندگی در قارۀ امریکا گرفتند؛ نیاز شدیدی به نیروی کار برای توسعه و پیشبرد زندگی ایدهآل خود داشتند. آنها این نیروی کار رایگان را با انتقال سیاهپوستان افریقایی و به بردگی گرفتن آنان تامین کردند. این که چه بر این مردمان گذشته است و چگونه بخشی از جامعۀ امریکایی امروز شدهاند؛ ماجرایی است که «الکس هیلی»، یک وکیل سیاه پوست امریکایی، در کتاب ریشه ها روایت میکند. او در این کتاب به گذشته ای دور میرود و بازگو میک ند که اجدادش با چه آداب و رسومی در قبیله خود زندگی میک ردند، غذا به دست می آوردند و لباس می پوشیدند، قوانین حاکم بر اجتماع شان چه بود و چطور تاریخ شان را بی آنکه بنویسند به نسل بعد انتقال می دادند. پس از آن است که خواننده با یکی از شخصیتها، کونتا کینته، راهی سفری دراز می شود و تاریخ ربایش و به بردگی گرفتن سیاهان را از نزدیک لمس می کند.
ریشه ها نیمه مستندی مردم شناسانه با توصیف های دقیق است و برای کسی که عادت به سیل حوادث دارد، ممکن است گاهی کسلکننده شود؛ اما با گذر از صفحات ابتدایی، کمکم بر سرعت داستان افزوده میشود و خوانده نسل به نسل با قهرمانان پیش میرود تا به جامعۀ امروز امریکا برسد که همچنان درگیر نژادپرستی است. او در کشتی بزرگی در غل و زنجیر دراز میکشد و سیاهی پوستش به تاریکی محیط شرجی و خفه کف کشتی میپیوندد و با بیشمار افریقایی اسیر شده دیگر یکی م یشود. در مزارع پنبه زیر آفتاب داغ با کمترین غذای ممکن و ساعت کاری طولانی با مرگ می جنگد و نمی داند؛ آیا صبح فردا را خواهد دید.
از خلال این رمان بلند شاید بتوان درک کرد که انسان نبودن به معنای برخورداری از حقوق انسانی در عین زنده بودن چه حسی دارد. همچنین استعمار و زیاده خواهی غرب را بیشتر شناخت و دانست که رفاه غرب به ازای رنج، شکنجه و تجاوز به بیگناهان به دست آمده است. در حقیقت بسیاری از کشورهای قدرتمند جهان بر جنازه بشریت ایستاده اند و آن جا مهر و نوع دوستی، صداقت و انسانیت، عدالت و اخلاق پوستهایست برای پوشاندن گذشته ای وحشیانه.
الکس هیلی، ریشه ها، چاپ ،مترجم علیرضا فرهمند، نشر امیر کبیر
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.