گابریل گارسیا مارکز استاد ژانر ادبی رئالیسم جادویی بود که در آن اتفاقات معجزهآسا و بسیار واقعی رخ میدهند. در رمانها و داستانهای او طوفان سالها بیداد میکند، گلها از آسمان میریزند، ستمگران برای قرنها زنده میمانند، مردهها تجزیه نمیشوند و عاشقان پس از نیم قرن جدایی برای رسیدن به هم اشتیاق دارند.
گارسیا مارکز در داستانهای خود از روشهای روزنامهنگاری استفاده میکرد. به عنوان مثال، او بسیاری از جزئیات روزنامهنگاری را در کل رمان به کار میبرد که براساس مشاهدات دقیق اوست. گارسیا مارکز اعتقاد داشت که با خواندن ادبیات به یک روزنامهنگار متبحر تبدیل شده است و روزنامهنگاری نیز به نوبه خود به او کمک کرده تا با واقعیت ارتباط برقرار کند. گابریل گارسیا مارکز:"همیشه برایم جالب است که بیشترین تعریفها و تمجیدها مربوط به استفاده کردن از تخیل در کتابهای من است، در حالیکه حقیقت این است که در تمام کارهای من حتی یک خط وجود ندارد که در واقعیت مبنایی نداشته باشد."
صد سال تنهایی (۱۹۶۷)
صد سال تنهایی وقایعنگاری هفت نسل خاندان بوئندیا در شهر خیالی ماکوندو است. داستان کولیهای پیشگومآب و عشاق غریب از همان ابتدایش پرفروش شد و شهرتی جهانی به گارسیا مارکز بخشید و تحولی عظیم را در جریان ادبیات آمریکای لاتین به راه انداخت.
پاییز پدرسالار (۱۹۷۵)
گارسیا مارکز ده سال روی دیکتاتورها مطالعه کرد، از پینیلا گرفته تا تروخیو و از فرانکو تا پرون. بعد سعی کرد تمام شنیدههایش را فراموش کند و روی داستان «ژنرال جهانی» کار کند، ژنرالی با رسم و رسوم خودش. در آغاز رمان، جسد پیرمرد جباری بر کف عمارت ریاست جمهوری پیدا میشود، «پیرمردی که از تمام انسانها و حیوانات بحر و بیابان پیرتر است»، و این اتفاق قبل از کشف زوال اخلاقی و رخوت سیاسی رخ میدهد، چیزی که مارکز آن را «مرثیهای بر انزوای قدرت» میخواند.
عشق در زمان وبا (۱۹۸۵)
عشق در زمان وبا متأثر از رابطۀ عاطفی طولانی والدین مارکز است. این کتاب داستان عشق فلورنتینو آریزو و فرمینا دازاست. فرمینا با دکتری ازدواج میکند که در تلاش ریشهکنکردن وباست و همین اتفاق عشق او و فلورنتینو را ناکام میکند، عشقی که شصت سال بعد دوباره جان میگیرد.
عشق در زمان وبا
ژنرال در هزارتوی خود (۱۹۸۹)
این کتاب که داستان ماههای آخر زندگی سیمون بولیوار است، فردی که در اوایل قرن نوزدهم کلمبیا را از سیطرۀ قوانین اسپانیا نجات داد، با اولین انتشارش در آمریکای جنوبی غوغایی به راه انداخت. این کتاب نمودار سفر رهبر انقلابی از بوگوتا تا ساحل کلمبیا است و مارکز در آن چهرۀ انسانی را به تصویر میکشد که از جان و دل خسته است و خاطرات تلاش و دشواریهایش را مرور میکند.
ژنرال در هزار توی خود
گزارش یک آدمربایی (۱۹۹۶)
گابریل گارسیا مارکز تا آخر عمر به شغل روزنامهنگاری ادامه داد چرا که معتقد بود این کار «ارتباط او را با جهان واقعی حفظ میکند». او در این کتاب مجموعهای از وقایع آدمربایی به سرکردگی پابلو اسکوبار مدلین کارتر، قاچاقچی مواد مخدر در دهۀ ۱۹۹۰ را نقل میکند.
گزارش یک آدم ربایی
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.