مادری

مروری بر کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نوشته‌ی اوریانا فالاچی

نسرین ریاحی‌پور

سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷

اوریانا فالاچی نویسنده کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد توسط نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی اوریانا فالاچی نوشته شده است. این زن جوان در طول کتاب با جنینی صحبت می‌کند که در شکم دارد. او درگیری ذهنی طاقت‌فرسایی را در ارتباط با آنچه با خواننده در میان می‌گذارد که یک مادر در انتخاب میان از بین بردن و یا حیات بخشیدن به کودک درون شکمش با آن دست و پنجه نرم می‌کند. مادری که عاشق فرزند خود است؛ اما با یک بارداری ناخواسته روبه‌رو شده و فکر می‌کند چگونه زندگی کاری خود را با وجود یک نوزاد پیش ببرد. از سوی دیگر ناآرامی جهان و تلخی‌هایی که در زندگی چشیده است او را به شک وا می‌دارد که چگونه می‌تواند انسانی را وادار به زندگی کند: «اگر روزی از من بپرسی چرا منو درست کردی چه جوابی بهت بدم.» او به فرزندش هشدار می‌دهد که جهان جای دلپسندی نخواهد بود و با خود می‌اندیشد جنسیت فرزندش چه آینده‌ی محتملی را پیش روی او خواهد گذاشت: 

«مادرم می‌گه : دختر دنیا اومدن یه بدبختیه و من اصلا حرفش رو قبول ندارم. زن بودن خیلی قشنگه! چیزیه که یه شجاعت تموم نشدنی می‌خواد! یه جنگ که پایون نداره!  خیلی باید بجنگی تا بتونی بگی وقتی حوا سیب ممنوعه رو چید گناه به وجود نیومد. اون روز یه قدرت باشکوه متولد شد که بهش نافرمانی می گن! 

اگه تو پسر به دنیا بیای ام خوشحال می‌شم!  شاید حتی بیشتر از دختر بودنت! اون وقت مزه‌ی بردگی بعضی از تحقیرا رو نمی‌چشی!  می‌تونی هر وقت دلت خواست شورش کنی!  اگر پسر باشی باید یه جور دیگه از ستم‌ها و بردگی‌ها رو تحمل کنی! خیال نکن زندگی واسه‌ی مردا خیلی آسونه! اگه قوی باشی یه سری مسئولیت سنگین رو سرت آوار می‌شه! چون ریش داری اگه نوازش بخوای یا گریه کنی همه بهت می خندن!»

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر آموت (جیبی)

نویسنده:
اوریانا فالاچی
ناشر:
آموت
مترجم:
عباس زارعی
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

فالاچی در طول کتاب گاهی سرشار از شادیِ همراه با وحشت سعی دارد درباره‌ی آینده‌ی جنینی تصمیم بگیرد که تمام وجودش وابسته به اوست و هیچ اختیاری از خود ندارد. او مضطرب، مایوس و خشمگین است که چرا جهان جای مناسبی برای تولد یک نوزاد نیست و چگونه می‌تواند عزیزترین کسی را به جهانی چنین رهنمون سازد که خود تجربه کرده است. او تصمیم می‌گیرد تا سفر کاری خود را ادامه دهد و در طول راه زمانی که در جاده‌ای پر دست‌انداز به تنهایی رانندگی می‌کند تصمیم می‌گیرد که فرزند خود را به دنیا بیاورد. او به فرزند خود می‌گوید:

«پدرت برای بار دوم تماس گرفت صدایش می‌لرزید. می‌خواست مطمئن شود که دکتر حاملگیم را تایید کرده است یا نه. به او گفتم که حامله هستم. دوباره از من پرسید کی کار را تمام می‌کنم؟»

اوریانا حق دارد که در دوراهی تولد و مرگ فرزندش بر خود بپیچد. در جهانی سراسر مردانه که حتی از او پرسیده نمی‌شود می‌خواهد فرزندش را به دنیا بیاورد یا ترجیح می‌دهد از به دوش کشیدن بار مادری شانه خالی کند، چه انسانی می‌تواند خوشبخت باشد؟ به او امر شده بارداری را پایان دهد؛ فقط زمان اقدام به این پایان از او پرسیده شده است.

دست‌اندازهای جاده هم یادآور ناملایمات زندگی هستند و تنهاییش در جاده، نشانی از تنهایی او در مسیر زندگی. فالاچی بیشتر داستان‌های واقعی زندگی خود را بی کم و کاست روایت می‌کند و هر آن چه می‌نویسد از خاطرات و تجربیات و شخصیش بر آمده است. نامه به کودکی که هرگز زاده نشد هم تکه‌ی کوچکی از زندگی پر ماجرای اوست کتابی که به سرعت به زبان‌های گوناگون ترجمه و در ۲۷ کشور جهان فروخته شد و موفقیت بی‌نظیری به‌دست آورد. گفتگوهای اوریانا فالاچی با فرزندش نمونه‌ای از پرسش‌ها و گفت و گوهای درونی بی‌شمار زن باردار در جهان با فرزندشان بوده و هست.

اوریانا فالاچی در 29 ژوئن 1929 در فلورانس به دنیا آمد و 9 ساله بود که جنگ جهانی دوم آغاز شد. پدر او یک مبارز سیاسی بود که می‌خواست دیکتاتوری موسولینی را نابود کند. اوریانا به تلاش پدر باور داشت و به جنبش مقاومت پیوست. او از نوجوانی روزنامه‌نگاری را آغاز کرد و به سرعت به یکی از مشهور ترین و موفق‌ترین روزنامه‌نگاران جهان تبدیل شد.

کتاب‌های فالاچی متاثر از تفکر انتقادیش، دریچه‌ای نو به جهان می‌گشاید و نامه به کودکی که هرگز زاده نشد خطاب به آنانی نوشته شده است که باور دارند مادری یک انتخاب است؛ کسانی که درباره‌ی متولد شدن می‌اندیشند و تصمیم می‌گیرند؛ کسانی که هستی و نیستی برایشان مسئله‌ای تفکر برانگیز است. به راستی آیا زندگی با تمامی رنج‌هایش ارزش زیستن دارد یا جغرافیایی که در آن متولد می‌شویم طبقه‌ی اقتصادی و اجتماعی‌مان پاسخ این سوال را روشن می‌کند؟

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر نگاه،نشر آموت، نشر چلچله، نشر مجید و نشر دارینوش.

سال 1975 منتشر شده است.

جزو پرفروش ترین کتاب ها و رمان ها در ایران است.

مطالب پیشنهادی

اگر پنجره را نمی‌بستم، عمر طولانی تری داشتم

اگر پنجره را نمی‌بستم، عمر طولانی تری داشتم

مروری بر کتاب غریبه عجیب نوشته‌ی مارک تواین

بیروتی که خیالش می‌کردیم

بیروتی که خیالش می‌کردیم

مروری بر کتاب بیروت 75 نوشته‌ی غاده السمان

چه نویسندگانی فقط برای یکی از آثارشان نوبل گرفته‌اند؟

چه نویسندگانی فقط برای یکی از آثارشان نوبل گرفته‌اند؟

چه نویسندگانی فقط برای یکی از آثارشان نوبل گرفته‌اند؟

کتاب های پیشنهادی