زنانگی همیشه از مهمترین سوژههای ادبیات و هنر بوده و با افزایش تعداد نویسندگان زن از آغاز قرن نوزدهم تاکنون، این مسئله وارد افق تازهای شده است. تأثیر این موضوع از جوانب گوناگون قابلبررسی است؛ اما حضور خانمها در این عرصه کمک کرد تا مفهوم زنانگی گسترش یابد و تنها به حدس و گمان نویسندگان مرد محدود نشود. دوره شوا[1] در ژاپن از ۷ ژانویه ۱۹۸۹ تا ۲۵ دسامبر ۱۹۲۶ به درازا انجامید و حوادث بسیاری داشت. از مهمترین اتفاقات این دوره پاگرفتن ملیگرایی افراطی و حمله به چین بود. جنگ جهانی دوم نیز در این دوره از ژاپن به وقوع پیوست و سرنوشت ژاپنیان را یکبار برای همیشه تغییر داد. این دوره از لحاظ تاریخی به دو بخش تقسیم میگردد: قبل از سال 1945 و بعد از آن. بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و تهاجم نظامی شوروی به منچوری، ژاپن بهاجبار شکست را پذیرفت و فصلی جدید در تاریخ خود آغاز کرد. صرفنظر از تمام حوادث، ادبیات ژاپن نیز تغییرات بسیاری را شاهد بود و نامهای بزرگی در این دوره، داستانهای خود را خلق کردند. فومیکو انچی به همین تاریخ تعلق دارد و در نوشتههای خود موضوعاتی همچون هویت انسانی، جنسیت، گرایشهای جنسی و معنویت را جستجو میکند. او که به خانوادهای فرهیخته تعلق داشت در صورتکها، اغواگری زنان و مفهوم خیانت را استادانه به تصویر میکشد.
داستان عروسکهای خیمهشببازی
«یوریکاتا دستش را پایین آورد و با چند حرکت نرم و هماهنگ، صورتک را روی صورتش گذاشت. طناب پشت آن را گره زر و بهآرامی بلند شد. چهرهی زنی نجیبزاده با چشمهای کشیده و بادامی در برابر شانههای پهن و عضلانی و گردن کلفت و غبغب مرد نمایان شد.
یاسوکو چشمهایش را با یکدست گرفت.
میکامی پرسید: «چی شد؟»
«هیچی. اون صورتک... سلطهگری بیش از اندازهاش ترسناکه!»[2]
داستان با ملاقات میان دو دوست در یک کافه بالای ایستگاه کیوتو آغاز میشود. ایبوکی و میکامی هر دو شیفته یک زن بیوه به نام یاسوکو شدهاند. یاسوکو پس از مرگ شوهرش هنوز اسم و رسمش را حفظ کرده و با خانواده توگانو زندگی میکند. یاسوکو نهتنها هنوز به ازدواج مشترک تن نمیدهد؛ بلکه رابطه مرموز و نزدیکی با مادرشوهر خود یا همان میکو توگانو دارد. میکو توگانو زنی فرهیخته و ادیب است که همه او را بهخاطر شعرهایش ستایش میکنند و عضو ثابت محفلهای ادبی اسمورسمدار است. میکو در ظاهر زنی بااصالت و خونسرد به نظر میرسد که حتی پس از مرگ تنها پسرش توانسته متانت خود را حفظ کند و پس از گذراندن یک دوره سوگواری، مجدد به زندگی معمولی بازگردد. میکو برای حفظ یاد و خاطره فرزند مرحومش آکیو، میراث و تحقیقاتش را به عروس بیوه خود سپرده است و یاسوکو را همچون دختر تنی خود، دوست میدارد. رابطه نزدیک این عروس و مادرشوهر در ظاهر تحسینبرانگیز است؛ اما نشانههای مشکوکی در آن وجود دارد.
«این بازی نیست! میکو پیچیدهتر از اونیه که شما یا دیگران فکر میکنید؛ راست می گم! ذهن مرموز میکو مثل پیچیدن عطر گلهای باغ توی تاریکی شبه. افسونگری اون زن خارقالعاده ست! استعداد شاعری مادر در برابر افسون گریش هیچه!»[3]
یاسوکو در یک دیدار غیرمنتظره با ایبوکی از تسخیرشدنش صحبت میکند. زن جوان مدعی میشود که تحت فرمان مادرشوهرش است و گاهی اوقات حسی همچون مهرههای شطرنج دارد. تمامی امیال و تصمیمهای یاسوکو توسط میکو هدایت میشوند و مادرشوهرش حتی ایبوکی را برای نقشهاش انتخاب کرده است. این مسئله ایبوکی را پاک شوکه میکند. او که برای رسیدن به وصال یاسوکو از زندگی آرام خود گذشته و شرم ناشی از خیانت را به جان خریده، نمیتواند باور کند که تنها یک عروسک خیمهشببازی است. شاید دلیل ایبوکی برای نپذیرفتن این گمان، عدم شناخت کامل از میکو باشد. این زن باتجربه برخلاف ظاهر آرام و جایگاه والا، ذاتی سلطهگر دارد و برای رسیدن به خواستههای فردی، ترسی از قربانیکردن ندارد؛ حتی اگر به قیمت سقوط چندین رابطه و ازدسترفتن جان عزیزی تمام شود.
نشانههای تاریخی و میراث گذشتگان
انچی در صورتکها از مفاهیم فرهنگی و تاریخی ژاپن کمک میگیرد. نو یا همان تئاتر سنتی ژاپنی یکی از مهمترین المانهای داستان است و حتی فصلهای مختلف کتاب بر اساس شخصیتهای معروف نو نامگذاری شدهاند. ریو نو اونا[4]، ماسوگامی[5] و فوکای[6] سه صورتک در تئاتر نو هستند که شخصیت زنهای متفاوتی را به تصویر میکشند. نو در گذشته تنها توسط مردان اجرا میشد و به همین خاطر از ماسکها کمک میگرفتند تا کاراکترهای زن داستان بهتر تصویر شوند. از آغاز قرن بیستم اما ورود زنان به این تئاتر سنتی افزایش یافت و بازیگران زن کمکم برای جایگاه خود تلاش کردند. نویسنده از درونمایه این میراثفرهنگی ژاپن کمک گرفته تا بتواند مفهوم موردنظر را به مخاطب انتقال دهد.
داستان گنجی[7] که برخی منابع آن را اولین رمان جهان معرفی می کنند، در قرن 11 میلادی نوشته شده است. این داستان که گمان می شوند توسط یک نویسنده زن به نام موراساکی شیکیبو نگارش شده، پر از فراز و نشیب است و زندگی پسر امپراطوری با نام هیکارو گنجی را تصویر می کند. انچی شخصیت میکو را با الهام از بانو روکوجو نوشته و از شمن باوری و اعتقادات بودیسم و مکتب شینتو کمک می گیرد. شمنیسم در عموم کارهای فومیکو انچی حضور دارد و وسیله ای است تا زنان بتوانند بر اطراف خود چیره شوند و از آن برای سلطه یا گاهی انتقام از مردان استفاده کنند.
یکی دیگر از مسائل جالبتوجه در کارهای انچی بهویژه صورتکها، میل جنسی در زنان سالخورده و اروتیسم است. نویسنده داستان را تماموکمال بر اساس شهوت درونی میکو بنا میکند؛ او است که نخ عروسکها را میکشد و شخصیتها را مطابق میل خود میرقصاند.
دربارهی ترجمه
صورتکها که مهمترین اثر فومیکو انچی به شماره میرود، توسط فردین توسلیان به فارسی برگردانده شده است. این اثر اولین کتابی است که از این نویسنده به فارسی ترجمه شد. فردین توسلیان در سال 1365 به دنیا آمد و شاعر، نویسنده، منتقد سینما و مترجم ادبی است. او ترجمه چندین اثر از نویسنده مطرح ژاپنی کوبو آبه را در کارنامه خود دارد و عموم متنهای مورد انتخابش به ادبیات آسیای شرقی تعلق دارند. صورتکها توسط نشر هیرمند به چاپ رسیده است.
منابع: انچی، فومیکو. ۱399، صورتکها، ترجمه فردین توسلیان، تهران: نشر هیرمند
[1]- Shōwa era
[2]- انچی، 1399: 28
[3]- همان، 36
[4]- Ryō no Onna
[5]- Masugami
[6]- Fukai
[7]- The Tale of Genji
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.