ده زوج جنایی برتر در داستان‌ها

نویسندگانی از جیمز کین تا پاتریشیا های اسمیت نشان می‌دهند که چگونه شرکای جنایت می‌توانند واقعاً بدترین چیزها را در یکدیگر به وجود آورند

گروه مترجمان

دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲

(1 نفر) 4.5

سریال پوآرو

یک سنت ادبی طولانی و قوی از حل جنایت دونفره وجود دارد که از جمله نمونه‌های آن می‌توان به «هولمز و واتسون»[1]، «نیک و نورا چارلز»[2]، «نرو ولف و آرچی گودوین»[3]، «پیتر ویمسی و هریت وین»[4] اشاره کرد. به‌عنوان یک نویسنده، داشتن دو شخصیت به عنوان قهرمان داستان خوب است، البته اگر دلیل دیگری جز این نباشد که آن‌ها درباره‌ی طرح داستان با هم صحبت کنند؛ به خصوص اگر فردی باهوش‌تر از همکار خود باشد و بتواند توضیح دهد که چگونه تمام تکه‌های پازل کنار هم قرار می‌گیرند، این ایده بسیار خوب کار می‌کند.

اما در مورد دو جنایتکار چطور؟ شریک موریارتی[5] کجاست؟ حقیقت این است که جفت‌های شرور، اگرچه ناشناخته نیستند، اما نسبتاً نادر هستند. وقتی فیلم طناب[6] آلفرد هیچکاک[7] را در تلویزیون دیدم، نسبتاً جوان بودم و بسیار تأثیرپذیر. این اثر، فیلمی است که با دو مرد جوان شروع می‌شود که یک آشنا را با هم به قتل می‌رسانند، سپس در حالی که میزبان یک مهمانی بودند، جسد را در یک قفسه‌ پنهان کردند. شاید طناب باعث شیفتگی من به این ایده شد که اگر دو نفر با هم همراهی کنند، ممکن است مرگبارتر از یک نفر به‌تنهایی باشند.

در رمان جدید من، مهربان ارزش نجات دادن[8]، دو نوجوان - یک برونگرای محبوب به نام جوآن و یک درونگرا به نام ریچارد - در یک هتل تفریحی در مین[9] ملاقات می‌کنند. در شرایط عادی آنها هرگز با هم دوست نمی‌شوند، اما از آنجایی که آن‌ها در مکانی پر از بزرگ‌ترها دور هم جمع می‌شوند، رابطه‌ای بین آنها شکل می‌گیرد که معلوم می‌شود مرگبار است.

موارد زیر برخی از زوج‌های قاتل موردعلاقه‌ی من در داستان‌ها هستند:

1. شیطان زیر آفتاب اثر آگاتا کریستی (1941)

چند جفت قاتل در جهان آگاتا کریستی[10] در حال چرخش هستند. اگر نخواهم اطلاعات زیادی درباره‌ی این کتاب خاص بدهم، باید بگویم که پوآرو در حال گذراندن تعطیلات خود در دوون[11] است و این به این معنی است که شخصی در اطراف او خواهد مرد. من کریستی را به دلایل زیادی دوست دارم، اما یکی از آن‌ها قتل‌های به دقت برنامه‌ریزی شده‌ی اوست که در کتاب شیطان زیر آفتاب[12] به خوبی نمایش داده شده است. همچنین، نکته‌ای که در مورد برنامه‌های مفصل وجود دارد این است که اگر شخص موردنظر یک شریک داشته باشد، برنامه‌هایش راحت‌تر به سرانجام می‌رسند.

2. غرامت مضاعف اثر جیمز ام کین (1943)

احتمالاً آشناترین داستان زوج جنایتکار، زوج خیانت‌کاری است که با هم نقشه‌‌ی مرگ همسر یکیشان را می‌کشند. هیچ کتابی این کار را بهتر از غرامت مضاعف[13] اثر جیمز ام کین[14] انجام نمی‌دهد. والتر هاف[15] و فیلیس نیردلینگر[16] زمانی که همدیگر را ملاقات می‌کنند همچون‌ ستون‌های تقدس نیستند، اما وقتی که شهوت و حرص و آز آن‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند، آن‌ها را به سمت نقشه‌ای برای قتل شوهر فیلیس سوق می‌دهد. پایان این رمان همچون پایان داستان قابیل[17] است، در بهترین شکل ممکن - تاریک، بدبین اما بیش از حد انسانی.

3. اجبار اثر مایر لوین (1956)

کتاب اجبار[18] اثر مایر لوین[19]، بازگویی غیرمستقیمی از داستان واقعی لئوپولد و لوب است که منبع اصلی الهام برای نمایشنامه‌ی طناب اثر پاتریک همیلتون[20] نیز بود؛ نمایشنامه‌ای که توسط هیچکاک فیلمبرداری شد. در این رمان، جاد اشتاینر[21] و آرتی استراوس[22] به عنوان جایگزین‌های[23] ناتان لئوپولد[24] و ریچارد لوب[25] حضور دارند. کتاب لوین از لحاظ روان‌شناختی اثر زیرکانه‌ای است درباره‌ی اینکه چگونه دو دانشجوی طبقه‌ی بالای کالج در دهه‌ی 1920، با الهام از نوشته‌های نیچه[26] درباره‌ی اوبرمنش[27]، خیال‌پردازی‌های برتر فکری خود را به قتل از پیش برنامه‌ریزی‌شده‌ی یک پسر جوان تبدیل می‌کنند.

4. گریز اثر جیم تامپسون (1958)

در کتاب گریز[28] اثر جیم تامپسون[29]، داک یک مجرم حرفه‌ای است که در سرقت‌های بانکی تخصص دارد. شریک جنایی او همسرش کارول است و همان‌طور که ممکن است از عنوان آن برداشت کنید، بیشتر این کتاب بر تلاش داک و کارول برای فرار از دستگیری و رسیدن به مکزیک پس از سرقت بانک متمرکز است. مانند تمام کتاب‌های تامپسون، این کتاب نیز مانند یک گالری از رفتارهای غیراصولی و مخرب پلیس‌ها و دزدان فاسد است؛ دیدگاهی تقریباً دیستوپیایی از آمریکا در اواسط قرن بیستم. همچنین، اگر فقط با این داستان از دو اقتباس سینمایی آن آشنا هستید، توجه داشته باشید که هیچ یک از آن فیلم‌ها به یک سوم پایانی سورئال رمان که در آن داک و کارول خود را در میان جامعه‌ی بازنشستگی مجرمان می‌بینند، نمی‌پردازند.

کتاب گریز اثر جیم تامپسون

5. پسری که ریپلی را دنبال می‌کرد اثر پاتریشیا های‌اسمیت (1980)

کتاب پسری که ریپلی را دنبال می‌کرد[30] اثر پاتریشیا های اسمیت[31] چهارمین رمان از پنج رمانی است که شامل ریپلیاد[32] است که همگی به دنبال تام ریپلی، جاعل هنری آمریکایی و قاتل ساکن اروپاست. های‌اسمیت اغلب به موضوع دوتایی و به بررسی اینکه چه اتفاقی می‌افتد وقتی افراد جامعه‌گرا با یکدیگر دوست می‌شوند، می‌‌پرداخت. در اینجا ریپلی با مرد جوانی آشنا می‌شود که به او اعتراف می‌کند که پدر خودش را کشته است. دوستی عجیبی بین آن دو شکل می‌گیرد و البته لازم به ذکر است که دوستی‌ها در رمان‌های های‌اسمیت عجیب است. شکل‌گیری دوستی تا حدی به این دلیل است که ریپلی خود را در پسر می‌بیند. این اثر کتابی عجیب اما از نظر روانی جذاب است. به نظر می‌رسد سوالی که هایسمیت می‌پرسد این است که آیا دو نفر بدون همدلی واقعی می‌توانند یک پیوند واقعی ایجاد کنند؟

کتاب پسری که ریپلی را دنبال می کرد اثر پاتریشیا های اسمیت

6. کیل‌شات اثر المور لئونارد (1989)

در رمان‌های المور لئونارد[33] مشارکت‌های جنایی متعددی وجود دارد؛ احتمالاً به این دلیل که لئونارد عاشق نوشتن دیالوگ بود و صحبت کردن به دو نفر نیاز دارد. او همچنین عاشق نوشتن درباره مجرمان نه‌چندان باهوش بود، به ویژه آن‌هایی که متکبر و مغرور بودند. ریچی نیکس[34] دقیقاً چنین شخصیتی است، یک هیتمن[35] پرحرف که وظیفه دارد یک زوج متأهل را در برنامه‌ی حفاظت از شاهدان بکشد. شریک ریچی بلک برد[36] است که به اندازه‌ی ریچی خونسرد است. صحنه‌های کنار هم، به خصوص دیالوگ‌هایشان، کتاب خنده‌دار و ترسناک کیل‌شات[37] را پیش می‌برد.

7. قتل ساقدوش اثر روت رندل (1989)

علاوه بر پاتریشیا هایسمیت، روت رندل[38] نیز استاد تریلر روانشناختی است. در حالی که رندل در نوشتن داستان‌های سنتی‌تر متمرکز بر چه‌ کسی[39] مهارت دارد، او در خلق کاراکترهای پیچیده برتری دارد. داستان کتاب قتل ساقدوش[40]، تاریک و البته اخلاقی است. در این داستان، دو فرد با روح‌های آسیب‌دیده در یک عروسی با هم آشنا می‌شوند و یک رابطه‌ی وسواسی را آغاز می‌کنند. فیلیپ شیفته‌ی زیبایی است و از خشونت بیزار است و سنتا یک فانتزیست[41] جدا‌شده از واقعیت است. داستان به‌طور جدی از آنجا شروع می‌شود که سنتا به آن‌ها پیشنهاد می‌کند که برای اثبات عشق خود نسبت به یکدیگر دست به قتل بزنند.

8. قدم زدن میان قبرها اثر لارنس بلاک (1992)

مجموعه کتاب‌های لارنس بلاک[42] درباره‌ی متیو اسکادر، یک کارآگاه الکلی بدون مجوز در شهر نیویورک، برخی از بهترین رمان‌های جنایی هستند که هنوز نوشته می‌شوند. بلاک همه‌چیز را به خوبی انجام می‌دهد، اما او واقعاً در خلق شخصیت‌های شرور به‌طرز وحشتناکی می‌درخشد؛ دو شخصیت از رمان قدم زدن میان ابرها[43]، دهمین رمان او، به‌طور قابل توجهی وحشتناک هستند. این یک کتاب بسیار وحشتناک و بسیار پرتعلیق است در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد وقتی دو سایکوپات از یکدیگر انرژی گرفته و همدیگر را حمایت می‌کنند.

9. یک طرح ساده اثر اسکات اسمیت (1993)

در کتاب یک طرح ساده[44]، اثر اسکات اسمیت[45]، سه مرد در اوهایو که دو نفر از آنها برادر هستند، یک هواپیمای سقوط کرده را در جنگل پیدا می‌کنند؛ هواپیمایی که حاوی یک خلبان مرده و چهار میلیون دلار است. آن‌ها بر سر طرحی برای تقسیم پول به توافق می‌رسند، اما جای تعجب نیست که این طرح به طرز چشمگیری اشتباه پیش می‌رود. دو جنایتکار در این کتاب، آن‌طور که من می‌بینم، هنک، یکی از برادرانی که هواپیما را پیدا می‌کنند، و سارا، همسرش هستند. سارا و هنری که به دلیل پول زیاد، با هم درگیر شده و برای پیشبرد اهدافشان، یکدیگر را اذیت و مجبور می‌کنند، به قطع تبدیل به ناخوشایندترین نسخه‌ی غرب‌میانه‌‌ای[46] مکبث[47] می‌شوند.

10. شیطان، همیشه اثر دونالد ری پولاک (2011)

من داستان‌های جنایی زیادی می‌خوانم و این بدین معنی است که بسیاری از داستان‌های جنایی را نیز فراموش می‌کنم؛ اما فکر نمی‌کنم هرگز کارل و سندی هندرسون[48] را فراموش کنم، دو قاتل زنجیره‌ای که بخشی از داستان زندگی‌های بن‌بست در رمان شیطان، همیشه[49]، اولین رمان خیره‌کننده و نگران‌کننده‌‌ی دونالد ری پولاک[50] در دهه‌ی 1950 هستند. کارل عکاسی است که از همسرش استفاده می‌کند تا مردان (عمدتاً کسانی که بی‌هدف سفر می‌کنند و بی‌جا و مکان هستند و یا رایگان‌سوارها[51]) را در جاده فریب دهد. او قربانیان خود را «مدل» می‌نامد و آنها را قبل و بعد از مرگشان طوری به ژست در‌می‌آورد که نشانگر صحنه‌های داستانی یا تاریخی باشند. این رابطه‌‌ای همزیستی به بدترین شکل ممکن است.


منبع: گاردین


مترجم: نگار فیروزخرمی


[1]- Holmes and Watson: شرلوک هولمز یک شخصیت خیالی است که توسط نویسنده‌ی بریتانیایی، آرتور کانن دویل خلق شده است. او در داستان‌هایش از خود به عنوان «کارآگاه مشاور» یاد می‌کند. دکتر جان اچ. واتسون، هم‌خانه‌ی شرلوک هولمز است که معمولاً او را در طول تحقیقاتش همراهی می‌کند. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[2]- Nick and Nora Charles: نیک و نورا چارلز شخصیت‌هایی خیالی هستند که توسط دشیل همت در رمان مرد لاغر خلق شده‌اند. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[3]- Nero Wolfe and Archie Goodwin: آرچی گودوین یک شخصیت خیالی در مجموعه‌ای از داستان‌های پلیسی و رمان‌های نویسنده‌ی آمریکایی، رکس استوت است. آرچی به همراه رئیسش، نرو ولف، راوی شوخ و باهوش پرونده‌ها است. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[4]- Peter Wimsey and Harriet Vane: هریت دبورا وین، بعدها بانوی پیتر ویمسی، شخصیتی خیالی در آثار نویسنده‌ی بریتانیایی، دوروتی ال سایرز (1893-1957) است. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[5]- Moriarty: پروفسور جیمز موریارتی یک شخصیت تخیلی و مغز متفکر جنایی است که توسط سر آرتور کانن دویل خلق شده است تا دشمنی بزرگ برای کارآگاه داستانی نویسنده، شرلوک هولمز باشد. او اساساً به‌عنوان وسیله‌ای خلق شد که با آن دویل می‌توانست هولمز را بکشد و به داستان‌‌های آن‌ قهرمان پایان دهد. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[6]- Rope

[7]- Alfred Hitchcock

[8]- The Kind Worth Saving

[9]- Maine

[10]- Agatha Christie

[11]- Devon

[12]- Evil Under the Sun

[13]- Double Indemnity

[14]- James M Cain

[15]- Walter Huff

[16]- Phyllis Nirdlinger

[17]- Cain: قابیل یک شخصیت از کتاب مقدس در کتاب پیدایش در ادیان ابراهیمی است. او برادر بزرگ هابیل، و پسر اول آدم و حوا، اولین زوج در کتاب مقدس است. او کشاورزی بود که از محصولات خود به خدا تقدیم کرد. با این حال، خدا راضی نشد و پیشکش هابیل را بر قربانی قابیل ترجیح داد. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[18]- Compulsion

[19]- Meyer Levin

[20]- Patrick Hamilton

[21]- Judd Steiner

[22]- Artie Strauss

[23]- Stand-in: استنداین شخصی است که برای مدتی جای شخص دیگری را می‌گیرد یا کار شخص دیگری را انجام می‌دهد، مثلاً به این دلیل که شخص دیگر بیمار و یا دور است. (منبع: دیکشنری کالینز)

[24]- Nathan Leopold

[25]- Richard Loeb

[26]- Nietzsche

[27]- Übermensch: اوبرمنش مفهومی در فلسفه‌ی فردریش نیچه است. نیچه در کتاب 1883 خود به نام زرتشت از این کلمه استفاده کرد و گفت که شخصیت زرتشت اوبرمنش را هدفی برای بشریت قرار داده است. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[28]- The Getaway

[29]- Jim Thompson

[30]- The Boy Who Followed Ripley

[31]- Patricia Highsmith

[32]- Ripliad: مجموعه آثار پاتریشیا های‌اسمیت که کاراکتر اصلی آن‌‌ها تام ریپلی است. 
Tom Ripley: تام ریپلی یک شخصیت تخیلی در مجموعه رمان‌های جنایی ریپلی توسط پاتریشیا های‌اسمیت، رمان‌نویس آمریکایی، و همچنین چندین فیلم اقتباسی است. او یک جنایتکار حرفه‌ای، شیاد و قاتل زنجیره‌ای است که همیشه از جنایات خود فرار می‌کند. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[33]- Elmore Leonard

[34]- Richie Nix

[35]- Hitman: هیتمن شخصی است که برای کشتن فردی به ویژه برای یک سازمان جنایتکار یا سیاسی استخدام شده و دستمزد دریافت می‌کند. (منبع: دیکشنری)

[36]- Blackbird

[37]- Killshot

[38]- Ruth Rendell

[39]- whodunit: یک مجموعه‌ی پیچیده‌ی داستانی پلیسی است که در آن معمای مربوط به اینکه چه کسی مرتکب جرم شده است تمرکز اصلی است. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[40]- The Bridesmaid

[41]- Fantasist: شخصی که در مورد چیزی آرزو می‌کند یا رویا می‌بیند.

[42]- Lawrence Block

[43]- A Walk Among the Tombstones

[44]- A Simple Plan

[45]- Scott Smith

[46]- Midwest

[47]- Macbeths

[48]- Sandy Henderson

[49]- The Devil All the Time

[50]- Donald Ray Pollock

[51]- hitchhikers: رایگان‌سواری، اتوستاپ یا هیچ‌هایکینگ عملی است که علامت آن با انگشت شست است و طی آن فرد هیچ‌هایکر از یک خودرو‌ یا هر وسیله‌ی نقلیه‌ای که در حال گذر است درخواست سواری مجانی به قصد ادامه‌ی سفر خود را بدون پرداخت کرایه می‌دهد،. (منبع: ویکی‌پدیای فارسی)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قاتلان زنجیره‌ای بعید

قاتلان زنجیره‌ای بعید

مرور و نقد کتاب هالی اثر استیون کینگ

هفت روز نفس‌گیر

هفت روز نفس‌گیر

مروری بر کتاب نام گل سرخ نوشته‌ی امبرتو اکو

مُهر پستی ونیز

مُهر پستی ونیز

معرفی کتاب هتل شبح‌زده نوشته‌ی ویلکی کالینز

کتاب های پیشنهادی