شهر و دیوارهای نامطمئن آن

معرفی کتاب شهر و دیوارهای نامطمئن آن، جدیدترین کتاب هاروکی موراکامی

گروه مترجمان

یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲

(1 نفر) 5.0

کتاب شهر و دیوارهای نامطمئن آن جدیدترین کتاب هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در کتابِ جدیدِ شهر و دیوارهای نامطمئن آن[1] به بررسی شهر و سایه‌ها می‌پردازد. زمانی که او تازه کارش را آغاز کرده بود، داستانی درباره‌ی یک شهر محصور نوشت و اکنون که بیش از چهار دهه از آن روزها می‌گذرد، به‌عنوان یک رمان‌نویس کارکشته و تحسین‌شده در شهر و دیوارهای نامطمئن آن جان تازه‌ای به آن اثر بخشیده است.

او سه سال پیش احساس کرد زمان آن فرا رسیده که داستانی را که فکر می‌کرد ناقص اما دارای عناصر مهمی مانند دیوار و سایه است، مرور کند و بر اساس آنچه با پوست و گوشت و استخوان احساس می‌کند، دوباره با آن‌ مواجه شود. درخصوص این موضوع می‌گوید: «به دلیل شیوع ویروس کرونا من به‌سختی بیرون می‌رفتم. بیشتر اوقات در خانه می‌ماندم و تمایل داشتم به درونم نگاه کنم. سپس فکر کردم شاید زمان نوشتن آن داستان فرا رسیده باشد.» او این کار را کرد و گویی آنچه برای مخاطب مخفی بوده را بیرون آورده است.

موراکامی نوشتن کتاب را در ژانویه 2020 آغاز کرد و در دسامبر 2022 به پایان رساند؛ سال‌هایی که با چندین زمین‌لرزه همراه بود. او می‌گوید: «وقتی رمانی را می‌نویسم، فقط می‌دانم که زمان آن فرا رسیده است.» موراکامی یادآوری کرد که در این بازه‌ی زمانی حمله‌ی روسیه به اوکراین، جهانی‌گرایی و نیز جعبه‌ی پاندورا[2] در رسانه‌های اجتماعی را شاهد بودیم.

موراکامی پیش از انتشار کتاب در سال 2018 در مصاحبه‌ای با خبرنگاران منتخب ازجمله آسوشیتدپرس در توکیو گفت: «در عصری که جامعه در حال گذر از تغییرات سرسام‌آور است، محصور ماندن میان دیوارها یا رفتن به آن سوی دیوار به پیشنهادی خطیرتر از همیشه تبدیل شده است.»

شرکت انتشارات شینچوشا[3] شهر و دیوارهای نامطمئن آن را در سیزدهم آوریل به صورت چاپی و دیجیتالی منتشر کرد. ترجمه‌ی انگلیسی کتاب هنوز در دسترس نیست. این آخرین رمان او پس از کتاب پرفروش کشتن شوالیه‌ی دلیر[4] در سال 2017 است. او هنگام انتشار کتاب در ژاپن نبود، زیرا سمینارهایی درباره‌ی قهرمانان زن داستان‌هایش در کالج ولزلی[5] _مدرسه‌ی زنان ماساچوست_ برگزار می‌کند که زمانی هیلاری کلینتون[6] و مادلین آلبرایت[7] _ نامزد سابق ریاست جمهوری ایالات متحده و وزیر فقید امور خارجه_ در آن شرکت می‌کردند.

ابتدا قصد موراکامی این بود که نسخه‌ی سال 1980 کتاب را جهت بهبود و ارتقاء بازنویسی کند، اما داستان به اینجا ختم نشد و او به نوشتن ادامه داد. نسخه‌ی چاپ‌شده در مجله‌ی دنیای ادبی[8] بازنویسی و سپس به فصل اول رمانی 672 صفحه‌ای تبدیل شد که به سه قسمت تقسیم شده است. در قسمت دوم، قهرمان داستان به‌عنوان رئیس یک کتابخانه در شهر کوچکی در فوکوشیما[9] شغلی پیدا می‌کند؛ جایی که با جَد مرموز خود و پسری نوجوان ملاقات می‌کند تا داستان به بخش پایانی برسد.

ده‌ها نفر از علاقه‌مندانِ رمان‌های موراکامی انتشار کتاب جدید او را حوالی یک کتاب‌فروشی معیّن در مرکز شهر توکیو، در رویداد شمارش معکوس نیمه‌شب چهارشنبه جشن گرفتند و بسیاری که موفق به انتشار آن نشدند، برای فروش ویژه صبح روز پنج‌شنبه، 13 آوریل 2023 حاضر شدند.

کائوری اوتو[10]، یکی از طرفداران قدیمی آثار موراکامی، در حالی که خرید جدیدش را در دست داشت، گفت: «من بسیار هیجان‌زده هستم و باید با وسوسه‌ی خواندن کتاب در محل کار مبارزه کنم.» کوتارو واتانابه‌ی[11] سی‌ودوساله گفت که قصد دارد تمام شب را در یک کافه با دوستانش مطالعه کند. او دو داستان قبلی شهر محصور را خوانده و گفته است: «من واقعاً مشتاقانه منتظرم تا بفهمم این داستان چگونه به پایان می‌رسد.»

موراکامی می‌گوید رفتن به آن سوی دیوار نیازمند عزم، باور و قدرت بدنی است. «شما باید تمام توان خود را به کار بگیرید، وگرنه نمی‌توانید به آن سوی دنیا بروید.» او می‌گوید که داستان‌هایش ابداً بدبینانه نیستند. «با وجود چیزهای عجیب و غریب و جنبه‌ها‌ی تاریک، داستان‌های من اساساً مثبت هستند. من معتقدم داستان‌ باید مثبت باشد.»

در بعضی از آثار قبلی او، قهرمانان داستان از طریق یک دیوار، یک چاه یا یک غارْ میان جهان‌ها سفر می‌کردند. موراکامی می‌گوید: «فکر می‌کنم سُر خوردن از روی دیوار، فرآیندی که شامل رفتن به آن سوی جهان و بازگشت از آنجا است، گامی بسیار مهم است.» می‌گوید انواع مختلفی از دیوارها وجود دارد؛ خودآگاه و ناخودآگاه، واقعی و غیرواقعی و دیوارهای فیزیکی که جوامع را از هم جدا می‌کنند، مانند آنچه در برلین وجود داشت. او حین نوشتن این داستان مدام به معنای دیوار فکر کرده است و به اینکه دیوارها _بسته به کسی که داخل آن‌هاست_ می‌توانند معانی و اهداف مختلفی داشته باشند.

به همان اندازه برای موراکامی و در داستان‌هایش "سایه" مهم است. او می‌گوید سایه شکلی از ناخودآگاه او یا یک آلتر ایگو[12] است که به جنبه‌ی منفی او شباهت دارد و کمکش می‌کند خود را بشناسد. «نوشتن رمان برای من کاوش در آن عمق است؛ به نحوی که تشخیص بدنه‌ی اصلی و سایه در کتاب مبهم شود و دامنه‌ی داستان گسترش یابد.» این یک روند دشوار بود که او را به بارها بازنویسی واداشت.

او می‌گوید: «من اکنون در میانه‌ی دهه‌ی هشتم زندگی‌ خود هستم و نمی‌دانم چند رمان دیگر می‌توانم بنویسم؛ بنابراین شدیداً احساس کردم که باید این داستان را با محبت بنویسم و ​​زمان زیادی را صرف آن کنم.»

موراکامی که کارش را در سال 1979 با داستانی به نام بشنو آواز باد را[13] آغاز کرد، می‌گوید نسخه‌ی اصلی رمان جدیدش حاوی عناصر کلیدی دیوار و سایه بود، اما ظرفیت‌هایی داشت که برای یک رمان‌نویس سال‌دومی[14] بیش از حد پیچیده می‌نمود؛ بنابراین به‌عنوان بخشی از کتاب سرزمين عجايب بی‌رحم و ته دنيا[15]_پرفروش‌ترین کتاب سال 1985 و متشکل از دو داستان درهم‌تنیده‌ی علمی تخیلی پاپ و پر از اکشن و دنیایی تخیلی از یک شهر مردگان منزوی و محصور_ تکامل یافت. او با نگاهی به گذشته می‌گوید که حتی آن تلاش هم زودرس بود، درنتیجه بازنویسی را به مدت سی‌وپنج سال کنار گذاشت؛ اگرچه این داستان در ذهنش ماند، مانند استخوان ماهی کوچکی در گلو.

موراکامی گفت حدود سال 2000 و در اواسط دوران حرفه‌ای‌ خود، درست قبل از نوشتن رمان کافکا در کرانه[16]_پرفروش ترین رمان 2002 _ نسبت به توانایی داستان‌سرایی خود احساس اطمینان کرد؛ «بنابراین از آنجا تا اینجا آمدم و فکر کردم شاید اکنون بتوانم کار ناتمام شهر و دیوارهای نامطمئن آن را به پایان برسانم.»

موراکامی می‌گوید که اکنون در سن 74 سالگی بیشتر مجذوب آرامش بخش ته دنیای رمان سرزمین عجایب بی‌رحم است تا قسمت پاپ و اکشن آن. او می‌گوید: «نمی‌توانی کاری بکنی و من فکر می‌کنم این کاملاً طبیعی است.» اما او هرگز از ایجاد تعادل در نوشتن رمان، ترجمه‌ی ادبیات غربی موردعلاقه‌اش و در سال‌های اخیر میزبانی برنامه‌ی رادیویی خود خسته نمی‌شود. «من واقعاً از نوشتن لذت می‌برم. نوشتن سرگرم‌کننده است و بازنویسی سرگرم‌کننده‌تر.»

او می‌گوید که انگیزه‌اش برای فعال و موثر بودن، دویدن است. این روتینِ صبحگاهی اوست و تا به حال چهل ماراتون دویده است. او ترجمه، دویدن و جمع‌آوری مدارک استفاده‌شده را از علایق خود می‌داند و همچنین می‌گوید: «من برای زندگی شبانه وقتی ندارم که البته ممکن است چیز خوبی باشد.»


منبع: د اکانامیک تایمز


مترجم: نگار فیروزخرمی


[1]- The City and Its Uncertain Walls

[2]- جعبه‌ی پاندورا به روایت افسانه‌های یونانی جعبه‌ای بود حاوی تمامی بلاها و شوربختی‌های ناشناخته‌ی بشریت ازجمله بیماری، مرگ و غیره. (منبع: ویکی‌پدیای فارسی)

[3]- Shinchosha Publishing Co

[4]- Killing Commendator. این کتاب با عنوان مردی که می‌خواست پرتره‌ی نیستی را بکشد نیز منتشر شده است.

[5]- Wellesley College

[6]- Hillary Clinton

[7]- Madeleine Albright

[8]- Bungakukai

[9]- Fukushima

[10]- Kaori Otoh

[11]- Kotaro Watanabe

[12]- Alter ego. خودِ دیگر، دگرمن، یارِ غار، همزاد، خودِ اسطوره‌ای یا خودِ فانتزی به خود دومی گفته می‌شود که از شخصیت اصلی فرد متمایز باشد. در این حالت، تجربه‌ی فرد در هر دو حالت خود مشابه است. (منبع: ویکی‌پدیای فارسی)

[13]- Hear the Wind Sing

[14]- منظور از سال‌دومی، فردی است که سال دوم تحصیلات خود را می‌گذراند.

[15]- Hard-Boiled Wonderland and the End of the World

[16]- Kafka on the Shore. این کتاب با عنوان کافکا در ساحل نیز ترجمه شده است.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

رمانی جادویی از دل شرق

رمانی جادویی از دل شرق

مروری بر کتاب کافکا در کرانه نوشته‌ی هاروکی موراکامی

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

برگرفته از کتاب "از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم" نوشته‌ی هاروکی موراکامی، ترجمه‌ی مجتبی ویسی، نشر چشمه

«استعداد ممکن است موقتی باشد و کمتر کسی هم می‌تواند همه‌ی عمر نگهش دارد»

«استعداد ممکن است موقتی باشد و کمتر کسی هم می‌تواند همه‌ی عمر نگهش دارد»

بخشی از کتاب «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» اثر هاروکی موراکامی

کتاب های پیشنهادی