کتاب موزی که میخندید از جمله کتابهای تصویری است و منظور از کتاب تصویری، اثری است که تصویرها در داستان و نیز انتقال مفاهیم مورد نظر به مخاطب نقش محوری دارند؛ تا جایی که کودکان حتی بدون خواندن یا شنیدن متن و تنها با نگاه کردن تصاویر، به کلیت داستان و مفهوم و پیام آن پی میبرند. با این توضیح، روشن است که تصویرگری کتابهای مصوّر اهمیت بسیاری دارد. تصویرگر و طراح داستان کتاب موزی که میخندید حسن موسوی است. او با دقت فراوان تصویرهایی زیبا و متناسب با متن داستان خلق کرده است که کودکان بهراحتی با آنها ارتباط برقرار میکنند. این کتاب مناسب برای گروه سنی الف و ب است.
ماجرای موز خندان چیست؟
کتاب موزی که میخندید روایتی است از دنیای تفاوتها، تضادها و ناهمگونیهایی که شاید درک کردنش برای کودکان دشوار و کنار آمدن با آن نیازمند زمان قابلتوجهی باشد. این کتاب با محوریت «تفاوتها» و مهمتر از آن «پذیرش تفاوتها» نوشته شده است. کودکان وارد دنیایی شدهاند که هر گوشهی آن سراسر تفاوت و شگفتی است؛ گاهی این تفاوتها برای آنها شیرین و دلچسب و گاهی غیرقابلقبول و ناخوشایند است. کودکان ابتدا باید در قالب داستان و یا بازیهای خلاقانه با تفاوتهای کوچک پیرامون خود آشنا شوند، تا بهتدریج برای تفاوتهای اساسی زندگی آمادگی لازم را کسب کنند.
نویسنده در این داستان نشان داده است که چطور میشود ضمن پذیرش تفاوتها از آنها زیبایی آفرید. کودک بهتدریج در جوامعی بزرگتر از خانواده قرار میگیرد و در این راه ممکن است با افرادی مواجه شود که از نظر ظاهری، فکری، اخلاقی و رفتاری با او متفاوتند. زندگی اجتماعی یک ضرورت است و وجود تفاوتها، ناگزیر؛ بنابراین هر انسان برای حضور در جامعه باید به مهارتهایی در جهت فهم، پذیرش و احترام به تفاوتها مجهز باشد. کودکان نیز باید این تفاوتها را درک کرده و بتوانند ارتباط خوبی با افراد دیگر، خصوصاً همسالان خود برقرار کنند؛ بهعنوان مثال نحوی برخورد، دوستی و معاشرت با کودکان دارای معلولیت را بیاموزند؛ موضوعی که در این داستان بهطور غیرمستقیم به آن پرداخته شده است. این کتاب در سال 2021 در فهرست آثار ممتاز جهان در مورد کودکان و نوجوانان معلول IBBY قرار گرفته است.
نویسنده در این داستان از مهارت دوستیابی و نقش مؤثر و پررنگ دوست و دوستی در زندگی سخن گفته و ضرورت انکارناپذیر ارتباط با دیگران را یادآور شده است. بهراستی زندگی بدون حضور دوستان چه معنایی دارد؟ شخصیت اصلی کتاب که گوریل آبی است تا قبل از آشنایی با دوست خود همیشه عصبانی و ناراحت بود، بدون اینکه حتی دلیل ناراحتی خود را بداند؛ اما بعد از آشنایی با موز و برقراری ارتباط با او زندگیاش به کلی عوض شد و زندگی شادتری را تجربه کرد. برخی از کودکان به دلایل متعددی از جمله عدم اعتمادبهنفس،کمرویی، ترسِ از دست دادن و مواردی از این قبیل ارتباط کلامی مؤثری با همسالان خود برقرار نمیکنند و درنتیجه دوستی ندارند. خواندن و یا شنیده این داستان آنها را برای دوستیابی ترغیب میکند.
از مهمترین جنبههای داستان موزی که میخندید، پرورش قوهی تخیل کودکان است. تخیل برای کودکان امری ضروری قلمداد میشود؛ زیرا سبب میشود مهارتهای اجتماعی آنها پرورش پیدا کند و حس همدلی و همذاتپنداری با دیگران نیز در آنها تقویت شود. اگر کودکان قوهی تخیل خوبی داشته باشند، میتوانند خودشان را به جای شخصیتهای داستان و یا حتی دوستان خود بگذارند و درک عمیقتری از آنها داشته باشند. شخصیتهای اصلی داستان این کتاب حیوانات و میوهها هستند. تشبیههای خیالانگیزی که در متن داستان به کار رفته است و همچنین ارتباط شخصیتهای قصه با یکدیگر و دوستیشان افق دید وسیعی به کودک میدهد و ضمن اینکه موجب ارتباط عمیقتر کودک با فضای داستان میشود و او را برای شنیدن ادامهی داستان مشتاقتر میکند، سبب پرورش قوهی تخیلش نیز میگردد.
داستان دربارهی گوریل ناراحتی است که همیشه عصبانی است و هیچ دوستی ندارد، تا اینکه در کمال ناباوری با موزی که قصد خوردن آن را داشت، دوست میشود؛ موزی که برعکس تمام موزهای دیگر در حال خندیدن بود! این اتفاق برای همه عجیب و دورازانتظار است. گوریلهای دیگر به آنها میخندند، دوستی آنها را غیرممکن میدانند و آنها را مسخره میکنند و این اتفاق را نمیپذیرند. گوریل هم تصمیم میگیرد همراه دوستش جای دیگری را برای زندگی انتخاب کند، اما سرانجام روزی میرسد که گوریلها این تفاوت و حتی تفاوتهای بزرگتری را میپذیرند و درکنار یکدیگر شاد و خندان زندگی میکنند.
«گوریل آبی گرسنه بود. یک موز از درخت کند تا بخورد. موز داشت میخندید. میخندید؟ موز میخندید و دوست داشت تمام روز بازی کند. هیس! صبح روز بعد با بازی شروع شد. گوریلهای دیگر گفتند: نگاه کنید! چه قدر خندهدار! یک گوریل با یک موز دوست شده.»[1]
[1]- شاهآبادی،1396: 13-3
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی