ورود به آوانگارد

پسرک و جادوی مری پاپینز

معرفی کتاب پسرک و جادوی مری پاپینز نوشته‌ی الخاندرو پالوماس

تهمینه حدادی
چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳

داستان درباره پسر بچه‌ی ده ساله‌ای‌ است که با پدرش زندگی می‌کند. پدرش چندوقتی است بیکار شده و از شواهد و قراین به نظر می‌رسد غم بزرگی دارد که از همه پنهان می‌کند. ما در طول داستان منتظر مادر گیل هستیم؛ همان کسی که خبری از او نیست. به کشوری دور رفته و پدر هر دفعه نوید آمدنش را می‌دهد. اما جرقه‌ی اصلی ماجرا با سوال سونیا معلم گیل و جوابی که گیل به آن می‌دهد، زده می‌شود. دوست دارم بزرگ که شدم چه کسی باشم؟ بیشتر بچه‌ها می‌خواهند فوتبالیست و بازیگر و تنیسور شوند، فقط جواب گیل است که کمی با بقیه فرق دارد؛ گیل می‌خواهد مری پاپینز شود. به خاطر همین است که سونیا فکر می‌کند باید با پدر گیل جلسه‌ای داشته باشد. مری پاپینز خاطره‌ای است که گیل از مادرش دارد و نقطه اشتراک او و مادرش علاقه به مری پاپینز است. اما پدر گیل از حضور مری پاپینز در زندگی‌اش ناراحت است، به نظر مانوئل علاقه به مری پاپینز مردانه نیست و گیل که یک پسر است به جای غرق شدن در جادوی مری پاپینز باید راگبی بازی کند. حتی پدر گیل صراحتا اعلام می‌کند که می‌داند پسر عجیب غریبی داردُ، اما انگار مانوئل شناختی کافی از فرزندش ندارد و باید راه جدیدی را در شناخت فرزندش پیش بگیرد. این کتاب درواقع به موضوع مرگ می پردازد. موضوعی که صحبت درباره آن با نوجوانان کمی سخت است و کتاب‌های کمی در این زمینه در دسترسشان است. همچنین بخشی از این اثر به موضوع کمک گرفتن و مشاوره گرفتن از متخصصان و روانشناسان می‌پردازد.